میخواهیم درباره ویروسی صحبت کنیم که هنوز جنبههای ناشناختهی زیادی دارد. ویروسی که به دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بر اساس آمار رسمی تا اکنون در ۲۱۰ کشور و منطقه جهان سرایت کرده و جان نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر را گرفته است. اما این ویروس در افغانستان تا این لحظه بر اساس آمار رسمی و با گذشت دو ماه از ثبت نخستین واقعات، یک هزار و ۳۳۰ تن را مبتلا کرده و جان ۴۳ تن را نیز گرفته است. گزارش رسمی وزارت صحت عامه افغانستان نشان میدهد که تا کنون ۷۴.۵ درصد مبتلایان به ویروس کرونا مردان و ۲۵.۵ درصد مبتلایان به این ویروس زنان هستند.
در این مقاله ما میخواهیم بدانیم که آیا روند ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در افغانستان کُند است؟ یا نه مشکلات تجهیزاتی و باورهای اجتماعی مردم، مشکلآفرین شده است؟ در این مقاله همچنان میخواهیم بدانیم که اگر افغانستان در روند تشخیص با مشکلاتی روبهرو است، پس چرا آمار مرگومیر در این کشور در تناسب با کشورهای دیگر بسیار پایین است. همچنان میخواهیم بدانیم که وضعیت این پاندمی در روزهای پیش رو در افغانستان چگونه پیشبینی میشود؟ آیا به سمت کاهش موارد در حرکتیم یا افزایش؟ مرگومیر چطور؟ آیا کاهش خواهد یافت یا افزایش؟
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
این سوال که چرا آمار مبتلایان به کووید-۱۹ و درگذشتهگان این بیماری در تناسب با دیگر کشورهای درگیر پایین است، یک سوال جدی است. به ویژه اینکه زیرساختهای صحت عامه در افغانستان هرگز آمادهگی رویارویی با چنین بیماریای را نداشتند/ندارد. برای رسیدن به چند فرضیه اصلی و اساسی در نوشتن این مقاله با داکتر خواجه میر اسلام سعید مسوول کمیته ساینس و اپیدمیولوژی و تحقیقات مبارزه با کرونا در وزارت صحت عامه، داکتر وحیدالله مایار مسوول بخش مطبوعات وزارت صحت عامه افغانستان، داکتر عبدالحکیم تمنا رئیس صحت عامه هرات، داکتر محمد نوروز حقمل استاد کالج لندن و متخصص سیستم صحی در بریتانیا، داکتر میر ابراهیم بسیم متخصص بیماریهای انتانی و مسوول شفاخانه کووید-۱۹ شماره یک هرات و داکتر عبدالقدیر تیموری مشوره و تبادل نظر شده است.
سیر کووید-۱۹ در افغانستان
بیماری کووید-۱۹، ناشی از کروناویروس جدید که در میان مردم به کرونا مشهور است، پس از درگیر ساختن چین و برخی از کشورهای دیگر، زمانی برای افغانستان به تهدیدی باالقوه بدل شد که در ایران و در پشت مرزهای افغانستان جا خوش کرد. نخستین مورد این بیماری در ایران به تاریخ چهارشنبه ۳۰ دلو سال ۱۳۹۸ در شهر قم آن کشور رسماً اعلام شد. با افزایش شمار مبتلایان و قربانیان کووید-۱۹ در ایران، موج بازگشت مهاجران افغان از آن کشور به افغانستان آغاز شد. تنها در دو هفته نخست بر اساس اعلان تونی بلنزر معاون دفتر نمایندهگی سازمان ملل متحد در افغانستان ۱۱۵ هزار و ۴۱۰ نفر از مهاجران افغان از ایران برگشتند.
نخستین مورد ابتلا به کووید-۱۹، کمتر از یکهفته بعد از کشف نخستین مورد رسمی ابتلا به کووید-۱۹ در افغانستان، روز ۵ حوت، در شهر هرات کشف شد. تا دیروز جمعه، یکهزار و ۳۳۰ تن در افغانستان به این ویروس مبتلا شدهاند و ۴۳ نفر نیز بر اثر ابتلا به این بیماری جان باختهاند.
چه تفاوتی میان مردم افغانستان با سایر کشورهای درگیر وجود دارد؟ چه تدابیری در افغانستان گرفته شده که در ایالات متحده، اسپانیا، ایتالیا، ایران و یا ترکیه گرفته نشده است؟ آیا میتوانیم ادعا کنیم که همه چیز در افغانستان عالی است و در هفتههای پیش رو نیز عالی باقی خواهد ماند؟ آیا با این وصف، برداشتن و یا کاهش قرنطین را میتواند روی دست گرفت؟
عوامل کم بودن شمار مبتلایان:
عامل قطعی: نبود تست کافی، آمار مبتلایان دقیق نیست
نخستین سوالی که پیش از بیان هر فرضیهی دیگری باید به آن پاسخی پیدا کرد، این است که آیا آمار مبتلایان به کووید-۱۹ در افغانستان دقیق است؟ سوالی که پاسخ آن از سوی همه مراجع صحی در افغانستان، مشترک است. به این معنا که همه و بدون استثنا باور دارند آمار مبتلایان به کووید-۱۹ در افغانستان دقیق نیست. بحث دقیق نبودن آمار رسمی ظاهراً یک مشکل جهانی است و محدود به کشورهای جهان سوم نیز نمیباشد. به گونهی مثال در هندوستان با ۱.۳ بیلیون جمعیت در حدود نزدیک به ۱۰۰ هزار نمونهبرداری تا اکنون انجام شده و اگر قرار باشد از همه شهروندان این کشور با همین سرعت نمونهبرداری صورت گیرد، آخرین نفر مورد آزمایش باید ۳۷ سال در لیست انتظار بماند. دو دلیل، «کمبود کیتهای لابراتواری» و موجودیت «بیماران بدون علائم» آمارگیری دقیق را برای کشورهای پیشرفته نیز دشوار ساخته است.
هیچیک از مختصصان در افغانستان نمیتوانند آمار تخمینی از شمار مبتلایان در این کشور را بیان کنند اما همه میدانند که آمار مبتلایان به مراتب بیشتر از چیزی است که کشف شده است، اما برای اینکه بدانیم روند ابتلا به کووید-۱۹ در افغانستان با وصف حضور ۶۱ روزهاش در این کشور به مرحله بحران نرسیده، نیازی نیست که متخصص صحت باشیم. کافی است که آمار و ارقام افغانستان با کشورهای دیگری چون ایران و ترکیه را با هم مقایسه کنیم. این دو کشور به لحاظ سبک زندهگی، نژاد، رفتارهای دینی -مذهبی و برخوردهای اجتماعی شباهتهایی با افغانستان دارند. همچنان همه متخصصان به این باورند که حدود بالاتر از ۸۰ درصد مبتلایان به کوید-۱۹ بدون اعراضاند و یا اعراض خفیف و متوسط دارند که مورد توجه قرار نگرفته و تست نمیشوند.
ایران:
افغانستان، امروز وارد شصتویکمین روز کشف نخستین مورد ابتلا به بیماری کووید-۱۹ شده است. هر چند باور بر این است که در ایران، کروناویروس چند هفته پیش از اعلام آمار رسمی وارد این کشور شده بود اما بر اساس اعلام رسمی، در این کشور تا روز شصتویکم، یعنی ۲۰ حمل، ۶۴ هزار و ۵۹۸ تن مبتلا شدند و سه هزار و ۹۹۳ نفر نیز درگذشتند.
ترکیه:
در ترکیه، نخستین مورد کشف کروناویروس، ۱۵ روز بعد از ثبت نخستین مورد در افغانستان و به تاریخ ۲۰ حوت سال گذشته کشف شد. این کشور هنوز مانند افغانستان به آمار ۶۱ روز نرسیده اما تا دیروز جمعه و با گذشت ۴۴ روز، ابتلای ۱۰۱ هزار و ۷۹۰ نفر به این بیماری در آن کشور تثبیت شده و دو هزار و ۴۹۱ نفر نیز بر اثر ابتلا به این بیماری درگذشتند. آمار کشف شده و مرگومیر در این دو کشور، هرگز قابل مقایسه با مرگومیر اعلام شده در افغانستان نیست.
تشخیص دقیق افراد آلوده به ویروس کرونا و ثبت رسمی آن، در ارزیابی میزان ابتلا و مرگومیر رابطه مستقیم دارد. نبود تجهیزاتی مانند RNA Extraction و کیت کافی، صدها نفر را از گرفتن تست بازداشته است. بسیاری از این بیماران به قرنطین خودخوانده رفتند. شماری از آنها هرگز به بیماری خود پی نبردند و در اجتماع گشتوگذار کردند. برخی از آنها ممکن است دوباره بهبود یافته باشند. در کشورهای مانند ایتالیا،اسپانیا، ترکیه و امریکا روزانه صدها هزار نفر تست میشوند اما در افغانستان مجموع تستهای انجام شده تا دیروز جمعه به هفتهزار و ۵۰۰ مورد رسیده است. به همین دلیل در برخی از روزها آمار در ولایتهایی چون بلخ، قندهار، هرات و ننگرهار صفر است و روزی دیگر بالاتر از ۱۰ مورد و در مواردی چون دیروز در قندهار بالاتر از ۵۰ مورد.
عامل احتمالی دوم: بیباوری مردم
اما در افغانستان علاوه بر کمبود تجهیزات لابراتواری، باورهای اجتماعی متعدد، بیباوری به سیستم صحی، بیباوری به حکومت و نگاه منفی مردم به سیاستمداران، مشکل دستیابی به آمار نسبی را مشکل ساخته است. بخشی از مردم در افغانستان نیز عادت کردهاند، تا که بیماریشان بسیار حاد نشود به شفاخانه نروند. خبر فرار بیماران از چندین شفاخانه در افغانستان نیز به لحاظ روانی تاثیر منفیای بر تصمیم مردم گذاشته است و بیماران مشکوک حاضر به مراجعه به مراکز صحی نیستند.
این موضوعات باعث میشود که بخش کلانی از مردم حاضر به مراجعه به مراکز پزشکی نشوند. همچنان باورهای نادرستی در افغانستان و در پی شیوع کروناویروس شایع شده است. مثلا در افغانستان شایع شده که بیماران مبتلا به کروناویروس توسط پزشکان از بین برده میشوند. شماری از روحانیون دینی، کرونا را رحمت الهی برای مسلمانان عنوان کردهاند و بخشی از مردم نیز به همین دلیل حاضر به رفتن به مراکز پزشکی نیستند. در عین حال بخشی از جامعه، کرونا را برنامهای برای جذب منابع مالی از کشورهای دیگر توسط دولت عنوان میکنند و به شیوع آن در افغانستان باورمندی چندانی ندارند. در برخی از شهرهای افغانستان شایع شده که اصلاً چیزی به نام کرونا وجود ندارد و داکتران برای دادن ۱۰۰۰ افغانی به اقاربشان در هر شب، چنین شایعاتی را منتشر میسازند. این باورها که ساخته و پرداخته اذهان مردم است به مراجعه نکردن بیماران مشکوک به مراکز صحی کمک کرده و روند رسیدن به یک آمار نسبی را نیز دشوار ساخته است.
عامل احتمالی سوم: ما زود اهتمامات گرفتیم
سیاست ایجاد رعب و ترس از کروناویروس در افغانستان توسط وزارت صحت عامه افغانستان برای مردم واضح است. در نخستین روزهای شیوع کویید-۱۹ در افغانستان، وزیر صحت کشور در یک نشست خبری گفت که بر اساس محاسبات تخمینی سازمان جهانی صحت، بیش از۸۰ درصد مردم جهان مبتلا به ویروس کرونا خواهند شد که این میزان در افغانستان بیش از۱۶میلیون نفر می شود. سیاست ایجاد رعب در بسیاری از کشورها تطبیق شده است. هدف این بوده که مردم فاصلهگیری اجتماعی، قیود و قرنطین را رعایت کنند. رسانهها نکات آموزشی را به وفور به مردم بیان کردند. در سطح روستاها نیز موارد آموزشی کموبیش شروع شد. در شهرها برخی از مردم با هم دست نمیدهند و فاصلهگیری اجتماعی را رعایت میکنند. برخی نیز قرنطین را جدی گرفته و در خانهها خودشان را محبوس ساختهاند. حتا پیش از کشف نخستین مورد در افغانستان، WHO در زمینهی آموزش در برخی از ولسوالیها آموزشدهی را آغاز کرد. بخشی از مردم افغانستان به این هشدارها توجه کردند، هر چند این توجه، بیشتر متمرکز بر شهرها و به ویژه شهرهای کلان بوده است.
همچنان در افغانستان اماکن شلوغی چون، دانشگاهها، مکاتب، ورزشگاهها، حمامها، بازارهای شلوغ، رستورانتها و اماکن تجارتی بسته شد. قیود روزگردی از هرات شروع شد و آرامآرام در سطح همه شهرهای افغانستان انکشاف یافت. اما با گذشت چند هفته و با نبود آمار و ارقام دقیق از شمار مبتلایان و کاهش توانایی اقتصادی مردم از قیود به صورت خودانگیخته و با وصف مخالفت نهادهای دولتی کاسته شد. بر اساس این فرضیه، این موارد نیز توانسته است که سرعت شیوع را در افغانستان کُند بسازد.
در بسیاری از کشورهای دیگر مانند ایران، زمانی مردم از شیوع کرونا باخبر و مجبور به گرفتن تدابیر شدند که همهگیری در این کشورها پیشتر آغاز شده بود. اما در افغانستان پیش از ورود بیماری، رعب و ترس ایجاد شد و بسیاری از اماکن عمومی بسته شد.
عامل احتمالی چهارم: تفاوت سبک زندهگی
عواملی چون آپارتماننشینی، استفاده از مترو، سینما، شلوغی بیحد و حصر بازارها و فروشگاهها و بسها در دیگر کشورها، که در افغانستان کمتر وجود دارند، به طور باالقوهای میتوانند در کند بودن انتشار کروناویروس اثرگذار باشند. مردم در افغانستان در خانههای کلانتر زندهگی میکنند و جمعیت کلانی نیز در روستاها زندهگی دارند. اما عروسیها، مکاتب، و دانشگاهها عاملان بالقوهای میتوانند محسوب شوند که اکثریتشان در افغانستان تعطیل شدند. در دیگر کشورها، بازارهای بورس، ورزشگاههای مملو از جمعیت، بازارهای سرپوشیدهی پر از جمعیت و موارد فراوان مشابهی، سبک زندهگی و تعامل را نسبت به افغانستان متفاوت ساخته است؛ به همین دلیل میتوان برداشت کرد که یکی از عوامل شیوع کند ویروس در افغانستان، این تفاوتها در سبک زندهگی میتواند باشد. از یک سو نیز بخش کلانی از جمعیت افغانستان را زنان تشکیل میدهند. زنان در افغانستان معمولاً در خانهها حضور دارند، جنسیت یکی از پارامترهای اصلی در مورد این ویروس است. یافتههای علمی از سایر ویروسها نشان میدهد که ساختار بیولوژیکی و تغییرات هورمونی زنان باعث میشود که آنان کمتر مصاب به بیماریهای انتانی شوند و یا حتا در صورت مصاب، بدون علایم دوره بیماری را سپری کنند.
عوامل کمبودن مرگومیر و خطر افزایش در روزهای آینده
تا اکنون در افغانستان تنها ۴۳ نفر بر اثر ابتلا به کروناویروس درگذشتهاند. میان این ادعا که «شمار واقعات، ممکن است دهها برابر گزارشهای رسمی باشد» و آمار مرگومیر فعلی در افغانستان هیچ سنخیتی وجود ندارد، مگر عواملی که باید تحقیق شوند. در این میان چند عامل احتمالی مطرح شده است.
عامل احتمالی اول: جمعیت جوان افغانستان
افغانستان از نظر جمعیتشناسی کشوری به شدت جوان است. امید زندهگی در افغانستان بسیار پایین است. میانگین مرگومیر در افغانستان بر اساس آمار نهادهای تحقیقی جهانی، ۶۵ سال است. تنها ۴.۳ درصد از مردم افغانستان بالای ۶۰ سال سن دارند و به این ترتیب افغانستان یکی از جوانترین کشورهای دنیا است و شمار افرادی که در افغانستان بالای ۶۰ و یا ۶۵ سال زندهگی میکنند، کم است. میزان شدت بیماری کووید-۱۹ نیز رابطه مستقیم با سن افراد دارد، هر چقدر سن بالاتر باشد، میزان خطر مرگومیر بر اثر این بیماری بیشتر است. از میان کشورهایی که بیشترین درگیری با کروناویروس را در چند ماه گذشته داشتهاند، ایتالیا با ۲۳ درصد، دومین کشوری است که بعد از جاپان آمار بلند افراد سالمند را در جهان دارد. آلمان با ۲۰ درصد افراد سالخورده، چهارمین کشور با جمعیت پیر جهان است. به همین ترتیب، ۲۰ درصد جمعیت فرانسه و ۱۹ درصد جمعیت اسپانیا پیر و سالخوردهاند.
جمعیت کارگری که از ایران به افغانستان سرازیر شدند بیشترشان جوان بودند. کسانی که از ایران وارد افغانستان شدند، تقریباً همه جوانانی بودند بین سنین ۲۰ الی ۳۵ سال و ۸۰ درصد سیر مریضی، بدون اعراض و علائم در جوانان مشخص شده است. این جوانان با سیستم معافیتی فعال و بدون اعراض بودند که به گفتهی متخصصان، حتا شماری از جوانانی که از ایران برگشتند و در شفاخانهها تجرید شده بودند، نیز نیاز به انتی بیوتیک نیز نداشتند. جوانان معمولاً آثار و علایم شدیدی ندارند و به همین دلیل واقعات شدید در افغانستان کم بوده است. آنچه متخصصان صحی در افغانستان قطعاً میتوانند بیان کنند این است که تا اکنون شمار واقعات شدید در این کشور بسیار کم بوده است و این موضوع رابطه مستقیم با سن و سال افراد داشته است. اما نکتهی قابل نگرانی برای افغانستان اینجا است که از یک هفته به این سو، شمار کسانی که با سن و سال بالاتر به کروناویروس مبتلا شدهاند، افزایش یافته است. این موضوع میتواند در روزهای آینده خطر افزایش آمار مرگومیر را در افغانستان بالا ببرد. در حال حاضر برخی متخصصان به این باور هستند که شماری از مردم با علایم خفیف و یک تعداد بدون علایم، ویروس را پشت سر گذراندهاند و در روزهای آینده ممکن است که گروه سنی مبتلایان به کووید-۱۹ در افغانستان تغییر یابد و انسانهای مسنتر گرفتار شوند و به لحاظ مرگومیر احتمالاً افغانستان روزهای دشوارتری را پیش رو خواهد داشت.
عامل احتمالی دوم: واکسین BCG مقاومت در مقابل کروناویروس را بالا برده است
افغانستان از کشورهایی است که با حمایت نهادهای بینالمللی از دههها به این سو، واکسین BCG بر شهروندان آن تطبیق میشود. اما مردم در بسیاری از کشورهای جهان، در مقابل بیماری سل واکسین نشدهاند و یا دستکم کشورهایی مانند ایران، روند تطبیق این واکسین را چند دهه ناوقتتر از افغانستان آغاز کردند. به این ترتیب، بحث افزایش مقاومت وجود کسانی که قبلاً در مقابل بیماری سل واکسین شدهاند در مقابل کروناویروس به یک بحث جهانی بدل شده است. باسیل کالمِت گوئِرین Bacillus Calmette–Guérin یا بهاختصار، BCG.، تنها واکسین ضد بیماری سل است که از باسیل ضعیفشده بیماری سل گاوی به دست میآید.
باسیل کخ یا مایکوبکتریوم تبرکلوزیس که عامل بیماری سل میباشد شباهتهایی با کروناویروس دارد. به گونه مثال، پوش باسیل کخ و کرونا هر دو لیپوپروتئین است. همین بحث، این فرضیه را تقویت میسازد که در کشورهایی که واکسین BCG تطبیق شده، مقاومت مردم در مقابل کروناویروس بیشتر است.
تاثیرگذاری BCG روی سایر امراض نیز در گذشته نیز مشخص شده است. طبق تحقیقات، کودکانی که واکسین BCG را زدهاند از بیماریهای تنفسی کمتری رنج میبرند. از این واکسین برای معالجه برخی از انواع سرطانها مانند سرطان مثانه نیز استفاده میشود. این واکسین میتواند از آسم و بیماریهای خودایمنی مانند دیابت نوع یک نیز محافظت کند. فرضیه حال حاضر برخی از متخصصان این است که واکسین سل میتواند اثر مشابهی مقابل ویروس کرونا داشته باشد، یعنی به کاهش خطر ابتلا کمک میکند و یا شدت علائم فرد مبتلا را کاهش میدهد. در اروپا نیز در این مورد، تحقیقاتی جریان دارد. این فرضیه و اختلاف جدی میان شمار قربانیان کووید-۱۹ در اسپانیا و پرتگال، شماری از رسانههای اسپانیایی را به این نتیجه رسانده که «احتمالاً تزریق اجباری واکسین سل در پرتگال و نبود چنین اجباری در اسپانیا، عامل تفاوت چشمگیر مرگومیر در این دو کشور است». اما با این حال محققان در تمامی دنیا همچنان در تایید اثر محافظتی واکسین سل، محتاط هستند. به گونه مثال، در ترکیه، کشوری که از نوزادی روند تطبیق واکسین BCG بر افراد تطبیق میشود، شمار مبتلایان نسبتا بالا است، هر چند میزان مرگومیر در این کشور در تناسب به آمار مبتلایان بسیار پایین است.
شماری از کشورها نیز روند تطبیق این واکسین را بر کادر درمانی و کسانی در خط نخست مبارزه با کروناویروس قرار دارند آغاز کردهاند.
عامل احتمالی سوم: مقاومت مردم در کشورهای جهان سوم در برابر مکروبها
در افغانستان، شماری از مردم به دلایل اجتماعی، وضعیت بد بهداشتی ناشی از جنگها و نبود آموزشهای کافی بهداشتی، از بدو تولد و تا مرگ با مکروب و ویروس دست به گریبان هستند. موضوع مقاومت احتمالی وجود مردم در کشورهایی که دارای وضعیت بهداشتی نامناسب هستند، فرضیههایی را خلق کرده است. زیرا این کشورها آمار چندان بلندی از ابتلا به کروناویروس ندارند. به این ترتیب باور بر این است که وجود شخصی که به مکروبها در طول زندهگیاش مواجه بوده، میآموزد که چگونه به سرعت آنتی بادی بسازد و در مقابل ویروسها مقاوم شود. توانایی ساختن انتی بادی، مقاومت بدن انسان را در مقابل تمامی امراض انتانی و ویروسی بالا میبرَد. این دلیل میتواند منجر به ازدیاد آمار کسانی شود که به کووید-۱۹ مبتلا میشوند اما علایم بروز نمیدهند. در حقیقت، این موضوع میتواند مانند یک چتر در مقابل سایر امراض عمل کند.
عامل احتمالی چهارم: وفیات مشکوک و مخفی نگهداشتن درگذشتها
تا اکنون مرگ ۴۳ تن بر اثر ابتلا به کرونا ویروس در افغانستان تثبیت شده اما ممکن است شمار درگذشنهگان بر اثر ابتلا به این بیماری در افغانستان بیشتر از این بوده باشد. در برخی از کشورها، اینروزها حتا پس مرگومیر افراد نیز از آنان تست گرفته میشود در حالی که در افغانستان در صورت درگذشت یک فرد، تنها در کابل و آنهم در صورتی که فرد فوت شده، دارای علائم واضح و جدی بوده باشد، از میت، تست گرفته میشود. به این ترتیب، احتمال این که شماری از شهروندان در افغانستان بر اثر ابتلا به کرونا درگذشته باشند اما هرگز تستی از آنها گرفته نشده باشد، وجود دارد. چنانکه در برخی از ولایتهای کشور بدون آن که اطمینانی در مورد مثبت یا منفی بودن ابتلای میت وجود داشته باشد به دلیل خطرات، دفن برخی افراد با اهتمامات ویژهای که برای دفن مبتلایان به کووید-۱۹ در نظر گرفته میشود، صورت گرفته است.
البته مشکل اساسی اینجا است که در خفتههای اخیر مردم به تمام فوتیها به دید شک نگاه میکنند. در شهرهایی چون کابل و هرات همیشه ماهانه بین ۲۰ تا ۳۰ مورد وفات معتادین بیخانمان اتفاق میافتاد. فعلاً نیز چنین واقعاتی رخ میدهد. اما مردم گمان میکنند که این افراد بر اثر کرونا فوت کردهاند. کرونا مرگ ناگهانی ندارد، حتا مرگهای عادی دیگری که بر اثر کهولت سن یا بیماریهای دیگر نیز فوت میشوند نیز از دید مردم مشکوک هستند.
از زوایه صحت؛ مرگ مشکوک به کووید-۱۹ مرگی است که فرد، علایم تنفسی، تب و سایر علایم کروناویروس را داشته و پیش از تست فوت کرده باشد. در هرات و کابل مواردی از این دست دیده شده و با اهتمامات تدفین شده است. اما ممکن است آماری موجود باشد که اداره صحت عامه از آن بیخبر مانده است. به خصوص کسانی که در سنین بالاتر فوت میکنند.
همچنان بخشی از جامعه، مرگ بر اثر کروناویروس را عار و ننگ اجتماعی تصور میکنند. هر چند آماری در این زمینه وجود ندارد اما به نظر میرسد که در مناطق دوردست در افغانستان، بدون در میان گذاشتن مراجع صحی بیمارانی که با علایم ابتلا به کروناویروس درگذشته باشند، بدون اهتمامات ویژه دفن شده باشند. مردم و جامعه سنتی – مذهبی افعانستان دوست ندارند که مراسم تدفین یکی از اقاربشان بدون حضور مردم، اقارب و آشنایان برگزار گردد.
آیا میتوان به آیندهی افغانستان در مقابله با کروناویروس خوشبین بود؟
مردم افغانستان بنا بر دشواریهای زندهگی، جنگهای ۴۰ ساله و مشکلات اقتصادی، از نگاه روانشناسی اجتماعی در جایگاه بلندتری قرار دارند و همین قضیه سبب کاهش استرس شده است. از دید طبی در صورت کاهش استرس، سیستم ایمنی بدن بهتر فعالیت میکند و بدن در مقابل بیماریها عملکرد بهتری دارد.
اما آنچه در پاسخ به این سوال نیز مطرح میشود، صرف یک احتمال است و به هیچ عنوان یک نظریه قطعی نیست. بر اساس این نظریه اگر واکسین کویید-۱۹ و یا دارویی که اثرات آن را کاهش دهد طی یکی – دو سال آینده پیدا نشود، احتمال دارد که نزدیک به ۸۰ درصد مردم در افغانستان را در نهایت مصاب سازد. ولی روند مصاب شدن به دلایلی که در بالا ذکر شد، ممکن است طولانی و کند باشد. در چنین حالتی، فایدهاش این است که فشار روی سیستم صحی کمتر میشود و در نهایت نظام صحی افغانستان بهتر میتواند به بیماران رسیدهگی کند. متخصصان در افغانستان احتمال میدهند در روزهای آینده میزان آلودهگی در سطح ولسوالیها و روستاهای کشور افزایش یابد. همچنان با افزایش مبتلایان در سطح شهرهای مختلف افغانستان، این احتمال وجود دارد که روند ابتلا به کروناویروس در روزهای آینده افزایش یابد.
نکته آخر:
با این وصف و با توجه به این که خطر ابتلای بیماری به ۴.۳ درصد از جمعیت پیر و سالخوردهی افغانستان متصور است، سایر طیفها اخلاقاً و اصولاً اجازه ندارند که تهدید علیه افراد سالخورده را بالا ببرند. همچنان بیمارانی که دارای بیماریهای زمینهای هستند نیز زیر تهدید جدی قرار دارند. علاوه بر آن، این ویروس در برخی مواقع، به افراد جوان و سالم نیز اثرات منفیاش را دارد. چنانکه دستکم چهار داکتر جوان بر اثر ابتلا به این بیماری در افغانستان جان باختهاند.
رعایت نکردن قیود، قرنطین و فاصلهگیری اجتماعی، روزبهروز تهدید را بیشتر میسازد و طیفهای آسیبپذیر را بیش از دیگران متضرر میگرداند. کسانی که به هر دلیلی، این بیماری را جدی نمیگیرند حیات طیفهای آسیبپذیر را به خطر میاندازند. متخصصان در افغانستان باور دارند که با وصف همهی احتمالاتی که ذکر شده، به دلیل کند بودن روند سرایت، افغانستان هنوز به مرحله پیک نرسیده است و ممکن است مرحله پیک در روزها و هفته آینده دردسرهای زیادی را برای مردم، حکومت و جامعهی صحی خلق کند.