قتل نصرت پارسا؛ پرونده‌ای که هنوز باز است

سال ۲۰۰۵ میلادی من هنوز نوجوان بودم. خبر مرگ نصرت پارسای جوان را از طریق رسانه‌ها شنیدم. تقریبا کمتر هنرمندی در آن شب‌ و روزها به پیمانه‌ی پارسا فعالیت هنری داشت. با توجه به نبود شبکه‌های اجتماعی و عدم کثرت رسانه‌ها در زمان مرگ پارسا، حقیقتا زاویه‌های مرگ این جوان پر کار تا هنوز ناشناخته باقی مانده است.

در روزهای اخیر، تصمیم گرفتم تا در مورد قتل نصرت پارسا مطالعه‌ی بیشتری انجام بدهم. البته به صورت ویدئویی و از زبان شماری از نزدیکان آقای پارسا، چیزهایی در انترنت موجود است اما کمتر اثر مکتوبی در مورد جزئیات قتل نصرت پارسا را می‌توان سراغ گرفت.

نصرت پارسا کی بود؟

نصرت پارسا در ۲۲ فبروری ۱۹۶۸ در کابل به دنیا آمد. خانواده پارسا در سال ۱۹۸۱ زمانی که پارسا تنها ۱۳ سال داشت افغانستان را به دلیل حمله روس‌ها به این کشور ترک کردند و ابتدا به پاکستان و سپس به هند فرار کردند. آن‌ها در دهلی نو مستقر شدند، در آن‌جا پارسای ۱۳ ساله تشویق شد تا روی موسیقی تمرکز کند. او در یک مکتب موسیقی زیر نظر خواننده کلاسیک هندی دایش پاندی تحصیل کرد. اگرچه موسیقی کلاسیک افغانستان و هند از نظر لحن و ریتم متفاوت است، اما این موضوع همچنان به پارسا زمینه‌ای برای توسعه صدایش داد و او را تشویق کرد که هنر خود را به طور حرفه‌ای دنبال کند. او نزد استاد منور علی خان یکی از مقامات برجسته در برخی از سبک‌های موسیقی هند، تحصیل و خود را با آلات موسیقی و نت‌های موسیقی به تفصیل آشنا کرد. در واقع، پارسا در هند اساس و پایه موسیقی خود را گذاشت.

مهاجرت به آلمان

ﻧﺼﺮﺕ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺩﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺗﺤﺼﯿﻼﺗﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﻧﺮﮊﯼ
ﺑﺮﻕ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺳﺎﻧﯿﺪ.

پس از چند سال زندگی در هند، پارسا و خانواده‌اش به آلمان مهاجرت کردند. او در هامبورگ در عرصه موسیقی با خوانندگان و نوازندگان دیگر که پیشینه‌ی مهاجرت داشتند آشنا شد و بعدها، ولی حجازی خواننده پاپ را تدریس کرد. او همچنین حرفه خود را به شکل انفرادی در محافل دنبال کرد. ابتدا در عروسی‌ها و جشن‌های خانوادگی اجرا می‌کرد. موسیقی او در آلمان بیشتر و بیشتر محبوب شد و به همین دلیل شروع به ضبط آهنگ‌های خود کرد. فعالیت او روز به روز بیشتر می‌شد و پارسا طی سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۵ میلادی ۱۰ آلبوم ساخت که شدیدا استقبال شد.

حادثه قتل پارسا چگونه اتفاق افتاد؟

شهرت پارسا در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ تقریبا به اوج خود نزدیک شده بود. او کانسرت‌هایی را معمولا در مراکزی که شهروندان بیشتری از افغانستان زندگی می‌کردند برگزار می‌کرد. در ماه می سال ۲۰۰۵ میلادی، نصرت پارسا به ونکوور کانادا رفت. او به تاریخ ۷ می به مناسبت روز مادر، کنسرتی را برای مهاجرین افغان مقیم این شهر برگزار کرد. در این کانسرت صدهاتن از افغان‌های مقیم کانادا شرکت کرده بودند. از آن‌جایی که پارسا در هند تحصیل کرده بود، سبک موسیقی او آرام و کلاسیک بود. در شب کانسرت ۳ جوان به پارسا نزدیک می‌شوند و در حالی‌که احتمالا مشروبات الکلی استفاده بودند (دادگاه  موضوع استفاده از مشروبات را به صورت رسمی اعلان نکرده) به پارسا می‌گویند که آهنگ‌های کلاسیک نخواند و آهنگ‌های مست (شاد) اجرا کند. پارسا اما طبق برنامه‌ی از قبل چیده‌ شده‌اش پیش می‌رود و به خواندن آهنگ‌های آرام ادامه می‌دهد. هر چند عده‌ای از شاهدان گفته‌اند که پارسا به تقاضای این سه جوان، دو آهنگ شاد نیز اجرا کرده بود. به هر حال آهنگ‌های کلاسیک و آرام نارضایتی این چند جوان را به همراه دارد. در زمان ختم کنسرت، پارسا به هوتل محل اقامت حارث نوری یکی از نوازنده‌گان خود می‌رود. زیرا حارث نوری ساعت ۷ صبح فردای آن شب به سمت آلمان پرواز داشت. همه بی‌خبر از این بودند که سه جوان هموطن، پارسا و تیم او را تعقیب می‌کنند. پارسا وارد اتاق خود همکار خود می‌شود. پسرهای جوان متوجه نمی‌شوند پارسا وارد کدام اتاق شده بود، پسرهای جوان یکی از همراهان نصرت پارسا به اسم حامد قادری را روی پله‌ها می‌بینند. از او سراغ نصرت پارسا را می‌گیرند. قادری می‌پرسد که شما اینجا چه می‌کنید و از پارسا چه می‌خواهید؟ این سه جوان می‌گویند که ما از شهر دیگری برای شرکت در کانسرت پارسا به ونکوور آمده بودیم و در همین هوتل اتاق داریم و حالا نیز می‌خواهیم با او عکس بگیریم. در همین لحظه نصرت پارسا از اتاق خارج می‌شود. حامد قادری به پارسا می‌گوید که این جوانان می‌خواهند با تو عکس یادگاری بگیرند.

درست موقعی که نصرت پارسا پله‌های هوتل را به قصد نزدیک شدن به این جوانان پایین می‌شود، پسر جوانی که در آن سال ۱۹ سال داشت با مشت به طرف پارسا حمله می‌کند، این پسر جوان، یکی از تکواندوکاران موفق در میان جامعه مهاجرین افغان مقیم ونکوور کانادا بوده است. دو جوان دیگر نیز حمله کننده اصلی را همراهی می‌کردند. مرتکبین این حمله بلافاصله فرار می‌کنند. همراهان نصرت پارسا، برای دستگیری حمله کننده‌ها آن‌ها را تعقیب می‌کنند اما موفق به پیدا کردن‌شان نمی‌شوند. آن‌ها دوباره به سمت پارسا بر می‌گردند و متوجه می‌شوند که او بی‌هوش روی پله‌ها افتاده است و سر پارسا خون‌آلود است. به نظر می‌رسد که پارسا پس از سیلی خوردن، سالم است اما در فاصله‌‌ای که همراهانش به تعقیب حمله کننده‌ها می‌روند، او دچار بیهوشی یا سرگیجه شده و روی پله‌ها به زمین می‌افتد. یکی از همراهان پس از دیدن صحنه به سمت لابی هوتل می‌رود، به صورت اتفاقی یک موتر پولیس در حال گذشتن از مقابل هوتل محل اقامت‌شان است. پولیس را متوقف و به صحنه فرا می‌خوانند. پولیس پس از تماس با آمبولانس، تنها ۵ دقیقه بعد به وسیله سگ‌های آموزش دیده، حمله کننده اصلی را که در پارکینگ هوتل و زیر یکی از موترهای پارک شده مخفی شد بود، دستگیر می‌کند.

ساعاتی پس از این رویداد، پزشکان از ورم شدید در ناحیه مغز نصرت خبر می‌دهند و حتا شانس زنده ماندن او را صفر درصد عنوان می‌کنند. به دلیل فشار افکار عمومی و وخامت وضعیت بیمار، گفته می‌شود که دستکم ۷ جراح، وضعیت نصرت پارسا را از نزدیک بررسی می‌کنند. اما همه تلاش‌ها بی‌نتیجه است و در نهایت او بر اثر ضربه مغزی، ۷ ساعت پس از انتقال به شفاخانه جانش را از دست می‌دهد. نصرت پارسا در زمان مرگ ۳۵ سال سن داشت.

پیکر نصرت پارسا در ۱۲ می ۲۰۰۵ برای خاک‌سپاری به آلمان منتقل و دفن شد.

پرونده‌ای که هنوز باز است

جوانی که توسط پولیس کانادا به اتهام قتل پارسا دستگیر شد احمد «سیر فروغ» نام دارد. او در آن زمان زیر ۲۰ سال سن داشت و بنا بر این ممکن بود برخورد قضایی با او شدید نباشد.

دادگاه سیر فروغ در سال ۲۰۰۸ میلادی برگزار شد. دادگاه او را به اتهام قتل غیر عمد محکوم شناخت اما او با ارائه ضمانت مطابق قوانین کانادا آزادانه در کانادا زندگی کرد.

خانواده نصرت پارسا نسبت به این وضعیت همراه معترض بودند. آن‌ها با گرفتن یک وکیل وضعیت دوسیه‌ی این قاتل را تا اکنون نیز زیر نظر دارند. به نظر می‌رسد که قوانین کانادا در زمینه قتل به شدت سختگیرانه عمل نمی کند و یا مواردی در قوانین این کشور وجود دارد که مرتکبین قتل نیز با ارائه تضمین می‌توانند آزادانه زندگی کنند. چنین قوانینی در بسیاری از کشورها وجود ندارد. به نظر می رسد که خانواده پارسا هنوز نیز دنبال عدالت هستند. ‌آن‌ها تا اکنون با وکلای این پرونده در تماس هستند و تلاش می‌کنند تا قاتل/قاتلین به جزای اعمال خود برسند.

 

 

 

 

 

 

پاسخی بدهید