نویسنده: وحید پیمان
مقدمه
در این نوشته به روایت بخشهایی از کتاب “پانزده روزی که کابل را تکان داد” پرداخته شده است. این کتاب توسط دیوید مارتینون، سفیر کشور فرانسه در افغانستان نگاشته شده است. من اجازه نشر محتویات این کتاب «خط به خط» را ندارم بلکه مهمترین بخشهای این کتاب را با هم مرور میکنیم. این کتاب روایتی است از پانزده روز آخر حکومت جمهوری اسلامی افغانستان به رهبری محمد اشرفغنی اما بیش از همه به 48 ساعت آخر و نیز اتفاقات روزهای تخلیه از کابل پرداخته است. نویسنده این کتاب که برجستهترین دیپلمات فرانسوی در افغانستان بود، قبلا سخنگوی نیکولاس سارکوزی رئیسجمهور اسبق فرانسه بود. البته نباید فراموش کنیم که نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور سابق فرانسه به دلیل استفاده بیش از حد قانونی برای هزینههای تبلیغاتی خود در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۲، به یک سال زندان محکوم شد. نویسنده این کتاب دیوید مارتینون در یک دوره نیز رئیس ستاد انتخاباتی آقای سارکوزی بود.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
آقای دیوید مارتینون برای پذیرش نقش سفیر در افغانستان، ماهانه مبلغی در حدود سیهزار دالر معاش دریافت میکرد. چنین حقوق و مزایای برای دیپلماتان در فرانسه غیر معمول است اما غیر معمولی بودن روند زندگی و امنیت او در کابل، مقامات دولتی در فرانسه را برانگیخته بود تا چنین مزایایی را برای او در نظر بگیرند.
نویسنده این کتاب، همچنان کنسول فرانسه در لس آنجلس امریکا از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ بود. او سپس به کار دیپلماتیک خود ادامه داد و از سال ۲۰۱۸ تا روز سقوط کابل در اگست 2021 سفیر فرانسه در افغانستان بود.
پیش در آمد سقوط کابل
آقای مارتینون در شروع کتاب خود درباره شروع گمانهزنی ها در مورد سقوط کابل نوشته است: او کتاب را با این محتوا شروع کرده است: «شب قبل از سقوط، یعنی شام 14 اگست، شهر کابل شب آرامی را سپری میکرد، (بر خلاف معمول همیشه) هیچ پرواز هلیکوپتری بالای سر ما شنیده نمیشد. با این حال، در ساعت 6:22 صبح، اطلاعات تازهای از سی کیلومتری شمال کابل برای ما رسید، جایی که زندان پلچرخی، مرکز شکنجه کمونیستهای افغان و شوروی از سال 1980، در حال سقوط به دست طالبان بود. پس از درگیری های پراکنده، سربازان ترجیح میدهند دروازه زندان را باز کرده و بدون درگیری تسلیم شوند – به زندانیان طالب اجازه میدهند به شورشیان بپیوندند. ما تائید سقوط مزار شریف، چهارمین شهر بزرگ افغانستان، نتیجه نهایی و موفقیت چشمگیر استراتیژیکی را که طالبان دو ماه است دنبال میکنند، دریافت میکنیم. غافلگیری ناخوشایند دیگر این بیداری، تصرف ولایت ننگرهار ولایت شرقی پشتوننشین است که تا کنون به طرز عجیبی از جنگ در امان مانده بود. برای ما اطلاع رسید که انس حقانی را طالبان به عنوان والی ولایت ننگرهار تعیین کردهاند. انس چند ماه قبل به درخواست صریح زلمی خلیلزاد از زندانهای افغانستان آزاد شده بود.»
سفیر پاریس در کابل در ادامه مینویسد: «پس دنیا وارونه شده بود، فردی متعلق به شبکهی حقانی، بزرگترین متهم ترورهای متعدد در کابل، حالا والی ننگرهار است.» او در ادامه توضیح میدهد که سقوط جلال آباد مرکز این ولایت یکی از نقاط عطف برای فرانسویها بود: «اکنون میدانیم که کابل به زودی به دنبال آن سقوط خواهد کرد. ساعت 6:52 صبح، فرماندهی عملیات مشترک مرکزی (CJOC) از عدم توانایی در حفظ امنیت منطقه سبز کابل به ما اطلاع می دهد. پشتیبانی صحی از پایگاه سابق HQRS به KAIA منتقل می شود.»
سفیر در ادامه مینویسد: «من مدتها قبل به پاریس توضیح داده بودم که تصرف جلالآباد باید باعث تخلیه پرسونل دیپلوماتیک و فرانسویها شود. بنابراین، این چیزی است که من به تیم اعلام میکنم. من دستور می دهم به فرودگاه برویم، جایی که باید در طول روز در آنجا جمع شویم. جوزف، مشاور سیاسی من که کنسول موقت شده است، در حال چاپ استیکرهای ویزا است ولی باید کارش را متوقف کند. اسناد و تجهیزات حساس کنسولگری را جمعآوری کند و اسناد و فرمهای خالی را از بین ببرد. برخی از عناصر کامپیوتری و همچنین رمزهای نظامی باید از بین بروند. میدانیم که آماده رفتن هستیم. فقط چند ساعت وقت داریم تا وسایل ارتباطاتی خود را نابود و در صورت لزوم، موترهای زرهی را هم خنثی کنیم – نباید آنها را به دست اربابان جدید کابل بسپاریم و بعداً آنها را علیه ما یا متحدان ما مورد استفاده قرار دهند.»
سفیر فرانسه در باره آخرین لحظات خود در سفارت فرانسه مینویسد که ساعت 10 صبح، اندریاس فون برانت، نماینده اتحادیه اروپا در کابل به سفارت فرانسه آمد و درخواست میهماننوازی میکند. احتمالا منظور سفیر فرانسه از درخواست میهماننوازی این است که آقای برانت از سفارت فرانسه تقاضا میکند تا در ادامه اتفاقات، میزبانش باشند و هر برنامهای را روی دست دارند، برانت نیز همراهشان باشد تا بتواند کابل را ترک کند.
سفیر مارتینون مینویسد: «با وجود آرامش آقای برانت، من میتوانستم ناراحتیاش را حس کنم. این آغاز دوران سختی برای او و همه نزدیکان تیم است. وسواس او این خواهد بود که از فرزندانش محافظت شود، که هنوز آنقدر بزرگ نشدهاند که همه چیز را در مورد دنیای بزرگسالان درک کنند، اما به سرعت متوجه میشوند که پدرشان در شرایط عادی زندگی نمیکند. به من اطلاع میرسد که طالبان بیست دقیقه با شهر کابل فاصله دارند، من باید هر چه زودتر کابل را ترک میکردم. مشخص میشود که آمریکاییها، پولیس ریاست جمهوری و امنیت ملی، نه طی چند ساعت آینده، بلکه طی چند دقیقه آینده، دیگر نمیتوانند منطقه سبز را حفظ کنند. در واقع ساعت 11:39 صبح در شبکه مقامات امنیتی جامعه جهانی اطلاعاتی از حضور جنگجویان طالب و درگیری در حوزه 5 پولیس کابل در حال پخش است. همکاران ما بلافاصله با سازمانهای غیردولتی فرانسوی تماس میگیرند و از آنها میخواهند که بدون درنگ به سفارت بیایند. از صبح امروز آتشسوزی مدارک آغاز شده است. هرکس آخرین مدارک کاری خود را برای سوزاندن میآورد. خوشبختانه انتقال بخش آرشیف مدتی قبل به پایان رسیده بود. قبل از آن یک طیاره مخصوص حملونقل در کابل آخرین آرشیف و ضروریات مواد حساس ما را با خود برده بود. طالبان در حال پیشروی به سمت کابل بودند. کسانی که از پیش روی طالبان میگریختند باعث ایجاد بی نظمی و ترافیک شدید در شهر کابل شده بودند.»
سفیر در ادامه توضیح روز سقوط کابل مینویسد: «یک پیمانکار هندی، که مأموریتش تأمین امنیت محیط سفارت است، می خواهد بدون معطلی با همکاران دیگرش توسط ما تخلیه شوند. ما چند هفته قبل نگهبانان نپالی خود، لژیون خارجی ارتش بریتانیا را تخلیه کرده بودیم. میدانستیم که امنیتیهای ما، مبارزان مهیب، وفادار و منظمی هستند که البته بیش از ما در خطر هستند. ما دلایل زیادی داشتیم که فکر میکردیم با توجه به خصومت رهبری طالبان با هند، طالبان به آنها هدیه نمیدهند. بنابراین من موافقت میکنم که آنها را به عنوان اولویت به میدان هوایی تخلیه کنیم. نگهبانان افغان مسئول پوستههای زون سبز، همهگی پوستههای خود را ترک میکنند. ما سفیر اتحادیه اروپا را به سمت میدان هوایی حرکت داده بودیم. منطقه سبز دیگر وجود نداشت. ساعت 12:36 بعد از ظهر، طالبان به حوزه 12 پولیس رسیده بودند. تقریباً در همان زمان، در ساعت 12:07 بعد از ظهر، رومئو، جی سی، فاکس، گرینگو و نیکو از همکاران امنیتی فرانسوی ما با یک تیم پیاده جدید طالب روبرو میشوند. آنها اسلحههای خود را به سمت پولیس فرانسه میچرخانند، پولیسی که سعی میکند موترها را به طور نامحسوس به کناری منتقل کند تا ترافیک کم شود و کاروان حامل سفیر اتحادیه اروپا از آنجا عبور کند. ترافیک مثل همیشه سنگین است، سپس ناگهان خیابانها خالی می شوند زیرا طالبان برای تسهیل عبور و مرور خود، ترافیک را مسدود میکنند. در نهایت کاروان حامل سفیر اتحادیه اروپا وارد میدان هوایی میشود.»
در ادامه این روایت میخوانیم که سفیر فرانسه، به دلیل حضور طالبان در شهر، به نیروهای امنیتی فرانسه دستور میدهد که در جای خود بمانند و از میدان هوایی دوباره به سفارت بر نگردند زیرا به عقیده او، برای بازگشت به سفارت خیلی دیر شده است. سفیر به این نتیجه میرسد که نمیتواند به تنهایی به میدان برود و باید با هلیکوپتر سفارت را به سمت میدان ترک کند. امریکاییها اطلاع میدهند که هواپیماها دیگر مجوز نشست یا برخاست در میدان هوایی کابل را ندارند. یک هواپیمای امارات که طبق برنامه قبلی باید در کابل نشست داشته باشد، پس از چرخزنی در فضای کابل، دوباره فضای این شهر را ترک میکند.
سفیر در مورد ساعات ظهر 15 اگست مینویسد: «در ارگ ریاست جمهوری، در همسایگی ما، رئیس دفتر جدید رئیسجمهور، متین بیک ازبک، پسر یکی از رهبران مقاومت در برابر شوروی و سپس طالبان در ولایت تخار، در شمال، نزدیک به مسعود قبل از ترور توسط طالبان، به رئیس خود نزدیک میشود. او در کنار سلف خود سلام رحیمی است که هر دو عضویت هیئت مذاکره کننده جمهوری خواهان را داشتند. آنها تصمیم دارند که به رئیسجمهور غنی بگویند که سریع باید تصمیمگیری شود. رئیسجمهور برای ساعت 2 به آنها وقت ملاقات میدهد. این دو نفر تصمیم میگیرند که پیش از رسیدن وقت ملاقات، نان چاشت را در گوشه دیگری از ارگ صرف کنند اما رئیس جمهور تحت فشار، در نهایت خیلی زود با همسرش رولا، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی، فضل فضلی، رئیس عمومی دفتر ریاست جمهوری، فاسد بزرگ جمهوری و هشت مقام دیگر سه هلیکوپتر Mi-17 را سوار میشوند. آنها با پشت سر گذاشتن دهها تن از اعضای اداره ریاست جمهوری، به سمت شمال، به سمت گذرگاه سالنگ و فراتر از آن، به سمت رودخانه آمودریا و ازبکستان حرکت کردند. ساعت 1:45 وقتی متین بیک و سلام رحیمی برمیگردند، نگهبانان به آنها می گویند که رئیسجمهور نیم ساعت پیش با هلیکوپتر رفته است.
ساعت 1:50 بعد از ظهر، صف طولانی وسایل نقلیه به طول چندین کیلومتر در نزدیکی میدان هوایی کابل شکل گرفت. آنها اکثرا کاروانهای سفارتخانهها هستند که باید تحت کنترل اعمال شده توسط نیروهای ترکیه در ورودی کمپ مورد بررسی قرار گیرند – همکاران ما با من تماس می گیرند و از من میخواهند که با هلیکوپتر از منطقه سبز خارج شوم. با راس ویلسون، کاردار آمریکا تماس گرفتم و با استفاده از تفاهمنامهای که چند ماه قبل با او امضاء کرده بودم، از او خواستم که ما را به میدان هوایی ببرد. به من گفت امروز باید عملیات انجام شود که در زبان دیپلماتیک به معنای “اکنون” است ولی در نهایت ما ساعت 1:30 بامداد سفارت را به مقصد میدان هوایی ترک کردیم. در میدان هوایی چندین ویزای تازه صادر شده را امضاء کردم و به همسرم نیز تماس گرفتم تا نگران نباشد. به او گفتم که اخباری که در مورد افغانستان می شنود به معنی تهدید ما نیست.
تراژیدی فساد
سفیر فرانسه در ادامه کتابش عمدتا در مورد دلایل سقوط افغانستان به دست طالبان توضیح میدهد. او می نویسد: «درک میکنم که افغانستان، شاهد جنگ زیادی بوده. هرچند مردم از طالبان نفرت دارند، اما خصومت و بیکفایتی حکومت، آنها را خسته کرده بود. موضوع فساد برای همه مشهود بود. کلاهبرداری به ویژه در بانکداری در یک سطح قابلتوجه بودند. به همین ترتیب اختلاس پول ملت توسط مقامات.
فساد، همه کسانی را که در قدرت بودند را متاثر ساخته بود؛ هرچند به پیمانه اندک. ۲۰ سال سخاوت بینظیر امریکا، اروپا و جاپان در قالب ۴ تا ۸ مارشال پلان که وابسته به ملاکهایی بود که استفاده میشد، یک اقتصاد معیشتی و قاچاقی را به یک اقتصاد پول نقد بدل کرده بود. کمکهای جهانی همه نوع غارت میشد و مثل هر اقتصاد اجارهای، این (کمک جهانی) انکشاف را درپی نداشت و (مشخص بود که) وقتی توقف پیدا کند، یک تراژیدی کامل رخ خواهد داد. غرب، لایه سطح بالا را توانگر کرده بود، نه کشور را و کمکهای صادقانه غرب به جای اینکه زراعت افغانستان را رونق بخشد، صنعت خرید و فروش املاک در دبی را رونق بخشید بود.»
آقای مارتینون در بخش دیگری از کتابش به نهادینه نشدن دموکراسی در افغانستان اشاره کرده و در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال 2019 نوشته است: «به تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹، داکتر عبدالله عبدالله ادعای پیروزی در انتخابات را کرد، اما اعلام نتیجه انتخابات به دلیل ثبت موارد زیادی از فساد، چندینبار به تعویق افتاد. قرار بود ادعاهای فساد توسط کمیسیون شکایات انتخاباتی بررسی شود، اما به تاریخ ۱۸ فبروری ۲۰۲۰ کمیسیون انتخابات که “تنها در نام مستقل است” اعلام میکند که نیازی به رایزنی بیشتر نیست و اشرف غنی با نتیجه ۵۰،۶۴٪ پیروز انتخابات است.»
بعدتر وقتی سفیر فرانسه با شماری از اعضای کمیسیون انتخابات صحبت کرده، آنان در پاسخ به این عملشان به سفیر فرانسه گفتند که از سوی تیم اشرف غنی تهدید شده بودند. تیم اشرف غنی برای اعتبار بخشی این تهدید، فرزندان اعضای کمیسیون انتخابات را تعقیب کرده و عکسهایشان را میگرفتند. به گفته سفیر فرانسه، این مساله، جمهوریت را بیش از گذشته “ویران” کرد.
سفیر فرانسه در این کتاب موارد جالب زیادی را مطرح ساخته است که به دلیل قوانین کاپی رایت، پرداختن به همه محتوای این کتاب، مقدور نیست.