گنجینه‌ای ارزشمند در میان کوه‌پایه‌های هرات

در شمال شهر هرات و در نزدیکی‌ کوه‌پایه‌های به‌پا ایستاده اما کوتاه‌قامت این شهر، کلکسیونی از پرافتخارترین میراث‌های تاریخی افغانستان کنار هم به تماشای گذر زمان نشسته‌اند. مجموعه‌ای که هر روز هزاران نفر را از جای‌جای افغانستان میزبانی می‌کند.

شماری این منطقه را «گازرگاه»، برخی آن را «کازرگاه» و مردم عادی هرات به این نگین درخشان شمال هرات «مقبره خواجه صاحب» می‌گویند. برخی از هرات‌شناسان معتقد اند که «گازرگاه» امروزی، زمانی به «کارزارگاه» شهرت داشته، زیرا این منطقه در آن زمان میدان جنگ بوده است. برخی نیز باور دارند که رفت‌وآمد زیاد مردم به این مجموعه باعث شده بود تا در بر آن نام «گذرگاه» بگذارند، اما هر چه است، این مجموعه با همه زخم‌هایی که دارد به عنوان یک میراث با ارزش، بخشی از تاریخ هرات و خراسان کهن را با خود یدک می‌کشد.

آرامگاه «پیر هرات»

گنبد نیلی رنگ ارامگاه خواجه عبدالله انصاری

در دل این ساختمان تاریخی، آرامگاه فقیه، دانشمند، شاعر و نویسنده‎ای است که نام و آوازه‌اش با گذشت هزار سال از وفات وی، هنوز وِرد زبان‌ها است. در سمت شرقی مجموعه گازرگاه، مقبره‌اش با گنبد قدیمی از دور نمایان است. زیر این گنبد، یکی از مشاهیر تاریخ منطقه آرام گرفته است. «خواجه‌عبدالله انصاری» مشهور به «پیر هرات»

در حاشیه مقبره او صدها مقبره دیگر را می‌توان یافت که مجموعه‌ای از آرامگاه‌های اشراف هرات در طول ۱۰۰۰ سال گذشته را شکل داده‌اند؛ از امیر دوست‌محمد خان شروع تا فضل‌الحق خالقیار …

این‌جا زمانی، سنگی با شمایل یک «سگ» حکاکی شده بود که در زمان طالبان از بین رفت

مجموعه‌ای آمیخته با باورهای گوناگون مردم

هرات القاب فراوانی دارد، مثلاً «شهر ناجوها» «شهر علم و فرهنگ» و در این میان یکی از مشهورترین القاب هرات «شهر خواجه‌عبدالله انصاری‌ است». ادیب، عارف و صوفی‌ نام‌داری که دانش‌مندان و شرق‌شناسان غربی در موردش کتاب‌ها نوشته‌اند.

عارفی که مقبره او با باورهای گوناگون مردم خو گرفته و تا همین چند سال پیش، شماری از مردم بر درختی که چسبیده بر مزار او است، برای روا شدن حاجت‌شان میخ می‌کوبیدند. پیش از زمان طالبان، در کنار دروازه ورودی آرام‌گاه خواجه عبدالله انصاری، تکه سنگ تراش خورده‌ای با شمایل یک «سگ» بود. «مردم گمان می‌کردند که این سنگ، روزگاری سگ واقعی بوده و زمانی که قصد ورود به آرامگاه خواجه عبدالله انصاری داشت بدل به سنگ شده است.»

طالبان این سنگ را با مصالح ساختمانی پوشانیدند و امروز اثری از آن نیست. این سنگ در واقع مقبره «شمس‌الدین بنا» است که به «شمس‌الدین حکاک» و «شمس‌الدین سنگ‌تراش» نیز شهرت داشته است. شمس‌الدین بنا وصیت کرده بود، این سنگ که توسط خودش ساخته شده است روی قبرش قرار بگیرد.  او خودش را «کلب» خواجه می‌دانسته است.

در نزدیکی ورودی آرامگاه پیر هرات، زیر طاق‌چه‌ای که با گچ‌بری هراتی و کاشی‌های فیروزه‌ای مزین شده بود، مرد کهن‌سالی را دیدم که ۴۰ سال مجاور زیارت است.  ملاعبدالرازق، برایم در مورد مقبره‌ی خواجه و سرگذشت آن قصه کرد. این‌که به باور او، این‌جا زمانی پناه‌گاه بی‌پناهان بوده و بده‌کاران، دردمندان و ستم‌دیده‌گان در آن به «بست» می‌نشستند تا از شر مدعی‌ها در امان باشند؛ باورهایی که حالا با گذر زمان، جایگاهش را تا حدودی از دست داده است.

در واقع، افراد و اشخاص خاطی که جرم‌شان بی‌حد و یا سیاسی بود و از ظلم حاکمان مختلف در امان نبودند از گزند مقامات به بست یا پناه‌گاه گازرگاه می‌رفتند. در آن زمان، هیچ‌کس حق دخل و تصرف و بازداشت آن‌ها را از «بست» نداشت.

روایت است که چون حاکم هرات از حبیب‌الله خان حمایت می‌کرد و محمود طرزی از امان‌الله ‌خان، وقتی که محمود طرزی به نماینده‌گی از امان‌الله خان به هرات آمد، نتوانست وارد شهر شود و با همراهانش به بست گازرگاه پناه‌گزین شد. در این روایت گفته شده که بست توسط طرف‌داران امان‌الله خان شکستانده شد و این سرآغاز شکسته شدن موقعیت و ابهت بست گازرگاه بوده است.

روزگاری در همین مجموعه، اگر دختر و پسر جوانی، دل‌باخته‌ی هم ‌می‌شدند و خانواده‌های‌شان ساز مخالفت کوک می‌کردند، تا رسیدن به‌ وصال در زیارت پیر هرات پناه می‌بردند و با جاری شدن عقد آن‌جا را ترک می‌کردند.

اما حدود ۱۰۰ سال پیش و در زمان کامران خان و امیر دوست‌محمد خان،  بست گازرگاه شکستانده شد و از آن زمان تا اکنون بست گازرگاه، ابهت و وجاهت خویش را از دست داده است. اما هنوز عده‌ای از مردم هرات مجموعه گازرگاه را به اشتباه «بست گازرگاه» عنوان می‌کنند.

روایت‌های تاریخی از ساخت مجموعه گازرگاه

مجموعه گازرگاه هرات

تقریباً همه هرات‌شناسان اتفاق نظر دارند که گازرگاه منطقه گم‌نامی بوده که با سفارش خواجه عبدالله انصاری و شیخ عمو برای دفن در این منطقه صاحب شهرت و جایگاه شد. کم‌تر کسی به پیمانه محمدصدیق میر، هرات‌شناس معروف درباره اماکن تاریخی هرات می‌تواند توضیحات بدهد. به گفته او و بر اساس اسناد تاریخی، ساختمان‌های دور و بر مقبره‎‌‌ی خواجه عبدالله انصاری در زمان حکم‌روایی شاه‌رخ میرزا توسط مهندس قوام‌الدین شیرازی بنا شد و پس از تخریب در پی سیلاب، بار دیگر وزیر نام‌دار تیموریان امیر علی شیرنوایی آن را بازسازی کرد.

 مجموعه گازرگاه، در میان تپه‌ها و کوه‌پایه‌های شمال هرات با کاشی‌های فیروزه‌ای، هم‌چون نگینی می‌درخشد. در محوطه‌ی آرامگاه، مجموعه‌ای کم‌نظیر از آبده‌های باستانی و تاریخی جای گرفته که کنار هم گنجینه‌ای باستانی را پدید آورده است.

آرامگاه پیر هرات، مسجد زیرزمینی، نمک‌دان، خانه زرنگار، موی مبارک، مسجد جامع امیرعلی شیرنوایی، سنگ هفت قلم، مقبره‌های شاه‌زاده‌گان تیموری و شاه‌زاده‌گان چنگیزی، خانه‌باغ‌ها و در نهایت حوض‌هایی که روایت‌گر هنر، منقش‌کاری و ریزه‌کاری مکتب هرات‌اند.

در این میان، سنگ هفت‌قلم به عنوان «شاه‌کار حکاکی جهان» سند مهمی از تاریخ پربار هنر در هرات در دوران رنسانس شرق و از نفیس‌ترین آثار کمال‌الدین بهزاد و شمس‌الدین حکاک است.

سنگ هفت قلم، نفیس‌ترین اثر حکاکی جهان

روایت‌های گوناگون و زیبایی در باره ساخت و نام‌گذاری این اثر شنیده شده است. روایت است که این سنگ به تقاضای سلطان حسین بایقرا ساخته شده است. سلطان تلاش داشته تا این سنگ بر مزار او گذاشته شود و کار ساخت آن هفت سال به درازا کشید. می‌گویند که سلطان هر هفته با سکه‌های طلا به بازدید این اثر و هنرمندان آن می‌رفته اما از شانس روزگار پیش از فوت سلطان، فرزند جوانش «غریب میرزا» درگذشته و سلطان حسین بایقرا که شدیداً تحت تاثیر مرگ فرزندش قرار می‌گیرد، سنگ هفت قلم را بر  مزار او نصب می‌کند.

در مورد چگونه پدید آمدن این سنگ نظرات گوناگونی مطرح شده است، اما آن‌چه که اکثر باستان‌شناسان دوره تیموری بر آن تاکید دارند این است که استاد «شمس‌الدین حکاک» این سنگ را از کوه کَند، آن را مسطح ساخت و بعد از صیقل و پردازش آن را به شکل مستطیل در آورد و بعد گل‌برگ‌ها و نقاشی‌های زیبایی را بر روی آن حک کرد.

نمکدان، اثر تاریخی از مجموعه گازرگاه هرات

ظاهر شاه و «کرامت» پیر هرات

قصه‌های ملاعبدالرازق، پیرمرد حاشیه‌نشین آرامگاه پیر هرات بیش‌تر از یک ساعت زمان برد. در مجاورت مجموعه گازرگاه، پیرمردی خانه دارد که در هرات همه او را می‌شناسند. پیر مردی که یک قرن در همین منطقه زیسته و به «میر گازرگاه» مشهور است.  نام اصلی او «میرمحمد افضل» است. میر گازرگاه، متولی آرام‌گاه پیر هرات است. موذن بانگ اذان مغرب را سر می‌داد که وارد خانه‌ای تقریباً نوساخت شدم و این مرد سال‌خورده با کمری خمیده روی تختی چوبی نشسته بود. با ورود من به خانه، مرا استقبال کرد. او توان شنیدن ندارد و با کمک «سمعک» به سختی می‌توان حرف خود را به او انتقال داد. از روزگار قدیم رسم بر این است که مقام‌های ارشد حکومتی و زمام‌داران در سفر به هرات به در آرام‌گاه خواجه حاضر می‌شوند، متولی آرامگاه، کسی است که پیشاپیش مقامات حرکت می‌کند و مورد احترام همه است.

میر گازرگاه، سرگذشت حضور ظاهرشاه را برایم قصه کرد، زمانی که ظاهرشاه از پدر میرمحمد افضل  که میر گذرگاه بود پرسیده بود: «کرامت خواجه انصار چیست؟» میر که چند قدمی جلوتر از ظاهرشاه در حال حرکت بود، در پاسخ به پادشاه گفته بود: «چه کرامتی بالاتر از این‌که پیر هرات سبب شده مردی عادی، از شاهی هفت قدم جلوتر راه برود ‌که در هیچ جای دیگر کسی جرأت ندارد یک قدم [از] او جلوتر برود.»

زمین‌هایی که غصب یا فروخته شدند

زمانی در منطقه شمال هرات، چیزی جز ساختمان گازرگاه وجود نداشت. امروز در حاشیه این اثر بزرگ تاریخی، صدها ساختمان را با شکل و شمایل نو می‌توان یافت. زمین‌های حاشیه آرامگاه پیر هرات در قرن‌های مختلف، بخشی از گازرگاه بود، اما حالا کم‌تر زمینی در این منطقه می‌توان یافت. باری ۸صبح گزارشی از موجودیت «قبرهای خیالی» نشر کرد. قبرهای خیالی در منطقه گازرگاه موقعیت دارد. یعنی زمین به نام قبر غصب یا خریداری شده، گنبدهای کوچک و قبرگونه‌ای در آن ساخته شده اما هیچ قبری در زیر زمین وجود ندارد.

خانه‌های نوساخت، سازه‌های تاریخی این منطقه را تحت‌الشعاع قرار داده و ساختار کهنه، قدیمی و تاریخی این منطقه را برهم زده است.

پاسخی بدهید