مدتی است در مورد انتخابات کمتر مینویسم، دلیلش خستهگی مفرطی است که تنها مختص به من و همنسلان من نیست. همه جمعیت سیوچند میلیون نفری افغانستان از انتخاباتی با این طول و عرض، خسته و درمانده شدهاند. اما در این میان گذشتن از کنار دیدگاههای کسی که خودش را شانس نخست معاونت ریاست جمهوری آینده افغانستان میداند، شاید کمی دشوار باشد.
امرالله صالح، منتقد پیشین عملکرد محمداشرف غنی، دوست فعلی و معاون تکت انتخاباتی تیم دولتساز است. آقای صالح پیش از حضور در این تکت، شاید تنها سیاستمداری بود که بیهیچ هراسی از شدیدالحنترین واژهها برای نقد عملکرد آقای غنی و سایر حکومتمردان استفاده میکرد. او حتا باری در گفتوگو با «ساندی گاردین» در خصوص مقابله با تهدیدها از سوی طالبان و تفاهمنامهی همکاری اطلاعاتی سازمانهای اطلاعاتی افغانستان و پاکستان که تنشهای زیادی در افغانستان ایجاد کرده بود، به اظهار نظر پرداخت و گفت: »رییس جمهور غنی، رابطه نزدیکی با انگلیس دارد.»
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
تغییر لحن کلام آقای صالح در مورد رییس جمهور غنی از بدو مبارزات انتخاباتی تا اکنون بهانه دست رقیبان سیاسیاش داده است. باری رحمتالله نبیل، مردی که همچون آقای صالح بر مسند ریاست امنیت ملی افغانستان نیز تکیه زده، با ارسال نامهای به امرالله صالح از او انتقاد کرد و گفت: «شما خود بارها به تنگنظری، یکجانبهنگری، فساد سیستماتیک، دیکتاتوری، بیبرنامهگی و عصبیت تیم داکتر غنی اشاراتی کردهاید. حتا آنها را با ادبیات منحصر به فرد خویش «بیریشه و بیعقبه خواندهاید» که اسناد تصویری و صوتی هر کدام از ادعاها و اتهامهای شما نسبت به نشانی آقای غنی در فضای مجازی به وفور قابل دسترس است.»
تردیدی نیست که محمداشرف غنی و عبدالله عبدالله دو نامزد پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری افغانستاناند، به این معنا که در بدبینانهترین و خوشبینانهترین قضاوت ممکن، امرالله صالح از هماکنون پنجاه درصد شانس تکیه زدن بر کرسی معاونت ریاست جمهوری افغانستان در ماههای آینده را دارد.
امرالله صالح تا اکنون کارنامه درخشان سیاسی داشته است. از او هنوز به عنوان یکی از موفقترین مدیران سازمان امنیت ملی افغانستان در ۱۸ سال گذشته یاد میشود. نگاه خصمانهاش به طالبان و پاکستان، او را نزد مردم تا سالها به یک سیاستمدار محبوب بدل کرد. او در بازیهای سیاسی معمولاً موفقانه بازی کرده است. باری رییس جمهور او را به عنوان وزیر دولت در امور اصلاحات در سکتور امنیتی و رییس بورد عالی نظارت بر تعیینات افسران ارشد قوای دفاعی و امنیتی کشور تعیین کرد. صالح که روند اصلاحات در حکومت را ناموفق پیشبینی میکرد، زود خودش کنار کشید تا به آینده سیاسیاش، آسیبی وارد نسازد. صالح در همان زمان نیز یکی از جدیترین منتقدان عملکرد محمداشرف غنی، رییسجمهور افغانستان، بود.
امرالله صالح کوتاهترین دوره کاری در نقش یک وزیر یا سرپرست یک وزارت در رأس وزارت داخله را به نام خودش ثبت کرد. او در حدود یک ماه فعالیت خود در این وزارت، کارنامه درخشانی داشت، اما سپس استعفا کرد تا معاون تکت انتخاباتی تیم دولتساز باشد. بسیاری تلاشهای بیحدوحصر صالح را نوعی کمپین برای حضور در تکت انتخاباتی آقای غنی عنوان کردند، اما هر چه بود، انسجام نیروهای امنیتی طی آن یک ماه عالی بود، مبارزه با قُلدری به پیمانه زیادی در زمان او بالا گرفت و قانونگریزان زیادی در آن چند روز، خواب از چشمانشان پریده بود.
صالح سپس خیلی زود استعفا کرد تا معاون نخست تکت تیم دولتساز باشد. او از آن روز اما تغییر کرد. آن مرد سنگینوزن سیاسی، جایش دیگر در ساختار سیاسی ـ امنیتی کشور خالی به نظر میرسید. انتقادهای نیشدار و زهرآگینش به توصیفهای پُرزرقوبرق بدل شد و لحن انتقادی آقای صالح در مورد آقای غنی به لحن توصیفی تبدیل گشت.
در دنیای سیاست، چرخش سیاسی خیلی هم غیرمعمول نیست. ناشی از اقتضائات هر دوره تاریخی، چرخش سیاسی معمولاً به وفور صورت گرفته است. هر چند، سیاستمدارانی که به یک جریان سیاسی ـ حزبی وفادار میمانند، نیز کم نیستند.
معمولاً فردی که قصد تغییر و چرخش دارد، به این دلیل که در گذر زمان به مناصبی همچون ریاست جمهوری، وزارت یا نمایندهگی مجلس رسیده است، دیگر نمیتواند میان این دو جایگاه که یکی منافع حزبی و دیگری منافع کشور و آن نهادی است که به استخدام آن درآمده، یکی را انتخاب کند. در نتیجه او تبدیل به موجودی محافظهکار میشود تا بتواند این دو شرایط را با یکدیگر تطبیق دهد. در این میان، صالح هیچگاه به محافظهکاری روی نیاورد. او چرخش سیاسی ۱۸۰ درجهای را برگزید و شاید طیف بزرگی از همفکران سیاسی خود را نیز از دست داد.
صالح با وصف آنکه شمار زیادی از نزدیکترین و بهترین همرزمان و دوستانش را در یک حمله انتحاری مرگبار در روز ششم اسد سال جاری در دفتر «روند سبز» در کابل از دست داد، اما این رویداد احتمالاً اراده او را برای تکیه زدن بر کرسی معاونت ریاست جمهوری، جدیتر ساخت. تحول و چرخش فکری امرالله صالح، بسیاری از همفکرانش را متعجب ساخت. مردی که تا دیروز داعیهدار یک جنبش فکری ـ سیاسی مشخص بود، به یکباره به منتقد اصلی این خط فکری بدل شد. امرالله صالح معتقد بود که آسیب روحی و روانی که به جامعه از طرف لچک، اوباش، بیبندوبار، باجگیر، اختطافگر و زورگو میرسد، کمتر از تروریزم نیست و او مدارا در برابر این طیف و گروه را مصلحت نمیدانست. او اما هیچگاه به انتقادهایی درباره حضور شماری از چهرههای جنجالی مانند نظامالدین قیصاری در تیم دولتساز پاسخی ارایه نکرد. امرالله صالح معتقد بود که طالب در ذهنها جنایت و جهالت معنا میدهد، ولی چند روز بعد در مراسم رسمی رهایی انس حقانی شرکت کرد.
در جریان مبارزات انتخاباتی، لحن کلام آقای صالح با لحن کلام یک نامزد معاونت ریاست جمهوری افغانستان، آن هم در یکی از جدیترین تکتهای انتخاباتی، متفاوت بود و وزن و ابهت سیاسی کلامش را بسیاری از کاربران انترنت زیر سوال میبردند. او تصاویر و فلمهای آقای غنی را یکی پی دیگر در صفحه شخصیاش در فیسبوک اشتراکگذاری میکرد. باری حتا از عدم شرکت رییس جمهور غنی در یک مناظره تلویزیونی که قرار بود از طریق شبکه آریانا نشر شود، نیز دفاع کرد. آقای صالح گفت: «عدم اشتراک در مناظره، یکی از بهترین تصامیم رییس جمهور افغانستان بود. او گذاشت مردم ببینند که آیا داکتر صاحب عبدالله عبدالله به غیر از شکایت و گلایه حرفی برای ایجاد امید و تعیین مسیر برای کشور دارد یا نه.»
منتقدان آقای صالح میگویند که در موارد زیادی، او در نقش سخنگوی تیم دولتساز ظاهر شده است. زمانی که انتقادهایی در مورد جایگاه مارشال فهیم در اندیشههای آقای غنی مطرح شد، صالح گفت که رییس جمهور افغانستان داکتر محمداشرف غنی احترام عمیق به شخصیت مارشال فقید کشور دارد و بهتر و بیشتر از هر کاندیدای دیگر نقش او را در ایجاد نظام پس از طالبان اذعان نموده و ارج میگذارد.
او باری عکسی از یک عمارت تازهتأسیس در پغمان را نیز منتشر ساخت و گفت که «دیگران در پغمان برای خود باغ شخصی ساختند و رییس جمهور برای تمام ملت و به خصوص شهریان کابل تمام پغمان را احیا کرد تا مصداق «مشک تازه میبارد ابر بهمنی کابل» را لمس و احساس کنند.»
در آخرین مورد، او دیروز برای توجیه بحران و بیثباتی در تیم رقیبش (ثبات و همگرایی) روایتی از نشست این تیم را نشر کرد که در آن گویا به بینی کوچک شهروندان هزاره افغانستان توهین شده است. به باور آقای صالح، این عمل نشاندهنده بیثباتی در تیم رقیب است. بسیاری از کاربران هزاره در شبکههای اجتماعی بازنشر این پیام را یک عمل خلاف اخلاق و مغایر با رفتار سالم سیاسی عنوان کردند و برخی نیز آن را نوعی «تفرقهافکنی» خواندند.
به هر ترتیب، آنچه تا اینجای کار ذهن بسیاری از همفکران دیروز آقای صالح را مغشوش ساخته، نمایندهگی آقای صالح در صورت پیروزی از یک جریان قومی، تنظیمی و فکری است. صالح، حالا خودش را متعلق به یک قوم، حزب، گروه و جریان نمیداند، هرچند رهبری روند سبز را نیز برعهده دارد. اما چرخش سیاسی آقای صالح تا اینجای کار اگر در مواردی به سود او بوده، در موارد دیگری از او در میان شماری از همفکرانش، سیاستمداری بیثبات ترسیم کرده است. صالح حتا شماری از حامیان پروپا قرصش در روند سبز افغانستان را نیز از دست داده است.
امرالله صالح اما تا اکنون به موجی از اتهامها به «چرخش سیاسی»اش که از سوی منتقدانش وارد میشود، پاسخ نداده است. پیشینه تعامل رییس جمهور غنی با جنرال دوستم در پنج سال گذشته، بهانه خوبی برای منتقدان آقای صالح بوده است. آنها برای صالح آینده سیاسی تاریکی را پیشبینی میکنند، اما آنگونه که از یادداشتهای آقای صالح میتوان برداشت کرد، او یکتنه با همهی این انتقادها مقابله میکند و در این کار به خود هیچ تردیدی راه نداده است.
صالح در تلاش برای به دست آوردن مقام معاونت ریاست جمهوری است. او یکی از صمیمیترین یاران آقای عبدالله در انتخابات قبلی بود. نقد عملکردهای تیم ثبات و همگرایی ظاهراً حالا برای او پلههای کلانی برای عبور از بنبست انتخابات به سمت ارگ ریاست جمهوری افغانستان است. منتقدان آقای صالح باور دارند که او همه پُلهای پشت سرش را خراب کرده است، اما احتمالاً خود آقای صالح روایت متفاوتی از حضور در یکی از جدیترین تکتهای انتخاباتی دارد.
جدا از اینکه کدام روایت درست و کدام روایت نادرست است، اما واقعیتی که نمیتوان از کنارش به سادهگی گذشت، تبدیل شدن امرالله صالح به سپری آهنین در مقابل تیم رقیب دولتساز است. غنی بدون امرالله صالح شاید به دشواری بتواند از سدهای کلانی که اینروزها در مقابلش است، عبور کند.
وحید پیمان