شش سال پیش، زمانی که حکومت وحدت ملی بر پایه توافقات سیاسی با رهبری غنی و عبدالله شکل گرفت، بهترین گزینه برای عبور از بحران عنوان میشد. حکومت وحدت ملی نسخهای بود که در افغانستان تجربه نشده بود. ابتدا بسیاریها گمان میکردند که این نسخه جدید، مشکلات زیادی را از پیش روی مردم بر میدارد، اما از همان ابتدا، حکومت وحدت ملی گرفتار تنشهای درونی شد. رهبران حکومت بر سر تعیین اعضای کابینه و مقامات بلندرتبه دچار اختلاف شدند. کابینه حکومت وحدت ملی، ماهها بعد از شکلگیری نامشخص بود، این وضعیت به گونهای دوام یافت که تا پایان عمر حکومت، هرگز کابینه تکمیل نشد. اختلافات دو رهبر موجب شد تا فرهنگ سرپرستی بدتر از هر زمان دیگری در افغانستان نهادینه شود و در نهایت، دو رهبر حکومت، به جای تمرکز بر اصلاحات، حکومتداری و خدمترسانی به مردم، همه انرژیشان را صرف تنشها و زدوبندهای درونحکومتی کردند.
در دوره حکومت وحدت ملی، طالبان توانستند شهرها را سقوط بدهند و نیروهای امنیتی را وادار به عقبنشینی از روستاها کنند. در این مدت به دلیل جنگ و و ناامنی، هزاران خانواده مناطق اصلیشان را ترک کردند و به شمار بیجاشدهگان داخلی افزوده شدند. در ابتدای شروع این حکومت دهها هزار شهروند از کشور فرار کردند، حتا مرگ را پذیرفتند ولی خواستار زندهگی در کشور ناامن خودشان نبودند، مردم از این میترسیدند که مبادا ناامنی بیشتر شود. عدم شایستهسالاری در سمتهای دولتی، مقرر شدن افراد بر اساس شناخت و قومیت از چالشهای عمدهی حکومت وحدت ملی افغانستان بود و در نهایت محبوبیت حکومت ملی در افکار عامه به پایینترین سطحش رسیده بود.
اگر مبنای حکومتداری غنی و عبدالله را در پنج سال آینده، تنش سیاسی و صرف انرژی بر سر تقرریها شکل دهد، آیندهی این حکومت از همین اکنون مشخص است. غنی و عبدالله در پنج سال پیش رو از پنج سال حکومت وحدت ملی باید تجربه بگیرند. آنها باید بدانند که ناکامترین چهرههای سیاسیای بودند که با وصف همه زمینهها، تهدابهای زیادی را ویران کردند. مردم و تاریخ در پایان عمر حکومت، در مورد هر دو رهبر، قضاوت خواهند کرد.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.