چند روز پیش، در ترکیب شماری از خبرنگارانی که به دوحه رفته بودیم با رئیسجمهور غنی دیداری داشتیم. درست در روزهایی که هیأت مذاکره کننده افغانستان در حال چانهزنی بر سر ارزشهایی است که برای آقای غنی و دولت او، اولیت اساسی شناخته میشوند. روزهایی که طالبان همزمان با جنگ به سراغ دیپلماسی نیز رفتهاند تا شاید در دو جبههی متفاوت برای نقش پررنگی که باید در نظام سیاسی آینده افغانستان داشته باشند، به پیروزی برسند.
درست جاییکه در جبهه مقابل، حکومت افغانستان با ارزشهایی دیگر – با سربازانش در خطوط نبرد و با هیات خود در یک نبرد دیپلماتیک تاکید بر حفظ نظام جمهوریت دارد.
رئیسجمهور غنی با پیامهای متفاوت، در نبود هیچ کمرهای، حرفهای زیادی برای گفتن داشت. حرفهاییکه ممکن بود با موجودیت کمرههای تلویزیونی بازتاب فراوانی در فضای ملتهب سیاسی این روزهای افغانستان داشته باشد.
آقای غنی در ماههای اخیر به صورت مداوم هشدار داده که آماده است در افغانستان و در جهت حفظ ارزشهایی که دنبال میکند، قربانی شود. زمانی که در روز برگزاری مراسم تحلیف ریاستجمهوری افغانستان، چند راکت در نزدیکی ارگ ریاستجمهوری افغانستان فرود آمد، آقای غنی دکمههای کورتیاش را باز کرد و گفت در سینهاش زره نیست و آماده است که جانش را قربانی کند. پیامهایی از این دست، تحلیل و برداشتهای متعدد و متفاوتی را میتواند در پی داشته باشد. منتقدان رئیسجمهور تأکید دارند که چنین پیامهایی ممکن است نشاندهنده تصمیم آقای غنی بر ماندن او بر اریکه قدرت تا سر آمدن دوران ریاستجمهوریاش باشد اما هوادارانش چنین پیامهائی را نشانه عشق وافر او به جمهوریت عنوان میکنند.
یکی از نخستین مسائلی که رئیسجمهور در دیدارش با خبرنگاران در ارگ ریاستجمهوری بیان کرد، این بود که: ‘ مگر چقدر میخواهم عمر داشته باشم؟ ۲۴ سال را در تبعید زندهگی کردم، مال و منال دنیا را هم ندارم که به آن دل ببندم. طالب روزی وارد ارگ ریاست جمهوری خواهد شد که جسد بیجان من کنار یکی از دروازههای ارگ اُفتاده باشد و آنها از روی جسد من بگذرند و وارد ارگ بشوند.’
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
ما منتظر نکتهی اساسیتری بودیم که احتمالا باید به این حرف رئیسجمهور، پیوند داشته باشد. سوال مهم و اساسی اینجا بود که رئیسجمهور چه چیزی به ذهنش رسیده؟ او چرا از قربانی شدن حرف میزند؟ قربانی شدن برای چه؟ ماندن بر اریکه قدرت، دوام جنگ و یا تأکید بر حفظ جمهوریت و ارزشهایش حتا – تا از دست دادن جانش؟
بلافاصله آقای غنی پیام اساسیاش را بیان کرد. او قبلا بارها بیان کرده بود که حفظ جمهوریت برایش خط سرخ است اما اینبار ظاهرا خط سرخ آقای غنی درشتتر و کلانتر شده بود، رئیسجمهور گفت که «فصل اول و دوم قانون اساسی افغانستان هرگز قابل تغییر نیست.»
فصل اول و دوم قانون اساسی در افغانستان به بحث دولتداری و حقوق و وجایب اتباع افغانستان پرداخته است. از این که افغانستان، دولت جمهوری اسلامی، مستقل، واحد و غیر قابل تجزیه است شروع تا تعهد به میثاقهای بینالمللی و حتا رنگ بیرق و نوعیت سرود ملی، نکتههای اساسی مندرج در فصل اول قانون اساسی افغانستان است. فصل دوم قانون اساسی نیز بحثهای فراوانی دارد. از حقوق و مکلفیت حکومت بر اتباع افغانستان تا برعکس و از همه مهمتر دستاورد کلان ۱۹ سال اخیر افغانستان «آزادی بیان» نیز درج همین فصل است. آزادی احزاب، حق برگزاری تظاهراتهای مسالمتآمیز؛ مسائل حقوق بشری و حتا مکلفیت دولت برای ایجاد اداره سالم و تحقق اصلاحات در سیستم اداری افغانستان.
این پیام رئیسجمهور برای منی که در دوحه با طالبان نیز چندین بار دیدار کردهام، جدای دلچسب بودن یا دلچسب نبودنش، یک علامت سوال بزرگ پیش رویم گذاشت. اینکه چگونه ممکن است دیدگاههای دو سوی جنگ افغانستان به هم نزدیک شوند. یکی از سوالهایی که بار – بار از طالبان پرسیده بودم، دیدگاهشان در مورد قانون اساسی افغانستان بود. قانونی که به باور طرفداران جمهوریت، آزادیهای فراوانی را برای مردم افغانستان تضمین کرده و آنان طی ۱۹ سال گذشته به این قانون خو گرفتهاند. قانونی که به باور هواداران جمهوریت، شرایط سختگیرانه قوانین اساسی قبلی افغانستان را کنار زده و در نهایت اگر به درستی تطبیق میشُد بسیاری از دیوارهای کلانی که میان حکومتها و مردم در طول قرنها در افغانستان موجود بوده است را بر میداشت. در صحبتهایم با طالبان پی بُردم که طالبان در رأس همه خواستهایشان تعدیل قانون اساسی افغانستان قرار دارد، ولی آنها هیچگاه به صورت مشخص، بیان نکردهاند که خواستار تعدیل کدام مادهها و چه فصلی از قانون اساسی افغانستاناند. شاید در آن صورت تحلیل اینکه چه تفاوت بزرگی میان خواستهای دو طرف وجود دارد، سادهتر میبود.
تصمیم نهایی دست کیست؟
زمانی که بحث رهایی زندانیان طالب برای شروع مذاکرات میان افغانها با چالش رو به رو شده بود، آقای غنی لویهجرگه را فراخواند. اقدامی که آقای غنی آن را یک رویداد تاریخی میداند اما منتقدانش آن را سیاستی برای گریز از به عهدهگیری یک اقدام فراقانونی.
در این میان یک سوال اساسی در مورد مذاکراتی که جریان دارد، طی هفتههای اخیر وجود داشته است. اینکه تصامیم طالبان و هیأت افغانستان تا چه پیمانهای قابل تطبیق است؟ آیا هیأت ۲۱ نفرهی افغانستان تصمیمگیرنده نهایی است؟ برداشت ما از دیدار با رئیسجمهور این بود که «فیصله نهایی را مردم افغانستان خواهند کرد.» به احتمال قوی و بر اساس برداشتی که ما داشتیم، در نهایت هر تصمیمی که گرفته شود لویه جرگه، دوباره به کابل خواهد آمد و این تصمیم را رد و یا تأئید خواهد کرد و یا چه بدانیم، شاید رجوعی متفاوت به مردم با یک ساختار متفاوت … اما در میان همه این حرفها، چیزی که رئیسجمهور بسیار بر آن تأکید دارد، این است که هیأت مذاکره کننده افغانستان نباید اجازه ترک مذاکرات را داشته باشد.
رئیسجمهور تلاش میکند نشان دهد که متکی به قانون است، به همین منظور او ۵۰ جلسهی کاری را برای بررسی چگونهگی آزادسازی زندانیان برگزار کرده تا به زعم خودش، قوانین را بر اثر یک معامله سیاسی نقض نکند. این احتمال که صرف با فیصله هیات مذاکره کننده، آقای غنی آغوشش را به روی طالبان باز کند، تقریبا بعید است.
شاید این دیدار از معدود دیدارهایی که بود که آقای غنی تلاش میکرد صمیمانه و به عنوان محافظ جمهوریت و ارزشهایی که رشد رسانهها و آزادی بیان یکی از آنها بوده، مفصلتر با خبرنگاران حرف بزند. رئیسجمهور غنی در میان منتقدانش متهم است که حوصله سیاسی ندارد. چیزی که دستکم خودش نمیپذیرد. او در صحبتهای متعدد خود بیان میکند که در دو دور انتخابات گذشته با حوصلهمندی، جمهوریت را از بحران نجات داده است. در داخل جمهوریت و در جبهه مقابل آقای غنی – عبدالله عبدالله تاکید دارد که حوصلهمندی خودش بوده که جمهوریت را وارد مراحل حساس نساخته است.
به هر حال، مردم افغانستان، در شبوروزهای اخیر، شدیدا نگران آینده سیاسی کشور خود هستند. نگران روزهایی که پیشبینیاش برای همه، دشوار است.
برداشت ما این بود که این نگرانی در ارگ آنقدر جدی نیست. جایی که آنها معتقدند با موجودیت اراده ملی، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و اگر طالبان به جنگ دوام بدهند، شیوه جنگ در افغانستان تغییر خواهد کرد. برداشت من این بود که یکی از نگرانیهای عمده رئیسجمهور غنی، عدم رفع خطر تروریزم حتا با آمدن صلح در افغانستان است. نگرانیای که تنها محدود به آقای غنی نیست. مردم افغانستان این سوال را بارها از همدیگر پرسیدهاند. اینکه آیا صلح با طالبان به معنای پایان خشونت در افغانستان است؟ به نظر میرسد که این موضوع برای آقای غنی، دیگر یک سوال نیست بلکه یک موضوع حل شده در ذهن اوست. اینکه خطر تروریزم در صلح با طالبان رفع نمیگردد.
برداشت ما این بود که رئیسجمهور از آنچه در افغانستان و دوحه میگذرد، زیاد نگران نیست. او حتا خوشبین است که طالبان با رفتارشان صف واحدی برای جمهوریت ایجاد کردهاند، صفی که طیفهای مختلف را کنار هم چیده است.
رئیسجمهور غنی برای حفظ جمهوریتی که او رئیس آن است، نیاز به حمایتهای بینالمللی دارد، درست در روزهاییکه کشورهای منطقه نگرانیهای متعدد خود در مورد وضعیت افغانستان را بیان میکنند.
آقای غنی میداند که ثبات افغانستان حالا به تنهایی دست ایالات متحده نیست. در این میان، عدم حضور نمایندهگان با صلاحیت کشورهای تاثیرگذار منطقه، در افتتاحیه مذاکرات قطر، سوالات زیادی را ایجاد کرده بود. کشورهایی که طی ۴۰ سال گذشته همواره در جنگ افغانستان بازیگر عمده بودهاند.
آیا جنگ افغانستان ممکن است با میانجیگری ایالات متحده به پایان برسد؟ ممکن است پس از ۴۰ سال جنگ و نبرد، کشورهای منطقه یک رویداد مهم جهانی را صرف از پردههای تلویزیون تماشا کنند؟ یا نه آنها ریز و درشت اتفاقات این روزهای افغانستان را رصد کنند.
تا اینجای کار، ظاهرا بزرگترین خوشبینی آقای غنی ایت است که پس از رهایی زندانیان طالب، فشار دنیا بر حکومت افغانستان کاهش یافته و برعکس بر طالبان زیاد شده است.
در نهایت برای من آنچه بیش از هر موضوع دیگری جلب توجه کرد، این بود که آقای غنی میپذیرد که مشکل افغانستان توسط نسل او ایجاد شده است. نسلی که خودش متعلق به آنان است. نسلی که هنوز هم تصمیمگیرندهگان اصلیاند.
هنوز مشخص نیست که چه روزهای پیش روی مردم افغانستان قرار دارد؟ نبرد دیپلماتیک در قطر و جنگ جمهوریت و امارت در روستاهای افغانستان تا کجا پیش خواهد رفت و به چه سرانجامی خواهد رسید، اما آنچه واضح و مبرهن است، نیاز اساسی به حوصله سیاسی میان طرفهای مذاکره کنندهای است که با گذشت نزدیک به ۲۰ روز از افتتاح مذاکرات تا اکنون بر سر چگونهگی برگزاری مذاکرات نیز توافق نکردهاند.
به نظر میرسد که آقای غنی از کابل، عملکرد هر دو هیات گفتوگو کننده را زیر نظر دارد تا کسی به جمهوریتی که قرار است او وفادار بماند، آسیبی نرساند