افغانستان و گورباچوف

میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی سابق روز چها شنبه ۳۱ اکتوبر ۲۰۲۲ درگذشت. در این یادداشت با تکیه بر برخی از مستندات تاریخی می‌خواهم درباره نقش گورباچف در جنگ افغانستان و شوروی یادداشت‌هایی را ارائه کنم. در این نوشته برای نخستین بار به مدارکی استناد شده که نسخه‌هایی از آن از آرشیف ملی روسیه در اختیارم قرار گرفته است. این مدارک با گذشت سال‌ها، اکنون محرمیت خود را از دست داده و قابل دست‌یابی است. از دوستانی که در ترجمه‌ی عالی و بی‌طرفانه این مدارک من را کمک کردند نیز سپاسگزاری می‌کنم.


حضور نظامی شوروی در افغانستان

مداخله نظامی شوروی سابق در افغانستان از تاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ شروع و بعد از ۹ سال و ۵۳ روز در تاریخ ۲۶ دلو سال ۱۳۶۷ به پایان رسید. در این جنگ ۹۰۰۰۰ تن از نیروهای مجاهدین، ۱۴۴۵۳ تن از سربازان شوروی، ۱۸۰۰۰ تن از سربازان دولت‌های وقت افغانستان و بیش از یک میلیون غیرنظامی کشته شدند. علاوه بر این حدود 100 غیر نظامی کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی نیز جان باختند. جنگ افغانستان و شوروی پرتلفات‌ترین جنگ‌ تاریخ افغانستان و با حذف جنگ‌های جهانی اول و دوم، یکی از پرتلفات‌ترین جنگ‌های تاریخ معاصر بشر بوده است. این جنگ ۲ میلیون آواره داخلی برجای گذاشت و علاوه بر آن نزدیک به چهار میلیون تن نیز آواره کشورهای مختلف به ویژه ایران و پاکستان شدند. جنگ افغانستان نقطه عطف مهمی در دوران جنگ سرد محسوب می‌گردد و همچنین سهم بزرگی بر پایان جنگ سرد داشت.
گورباچف در سال ۱۹۸۵ پس از کنستانتین چرنینکو به عنوان منشی عمومی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی برگزیده شد و در سال ۱۹۸۸ ضمن حفظ این سمت به عنوان رئیس دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق تعيين شد.
در سال ۱۹۸۵، سالی که گورباچف به عنوان منشی عمومی کار خود را آغاز کرد، ببرک کارمل به عنوان رئیس‌جمهور افغانستان و نیز رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان ایفای وظیفه می‌کرد.
ببرک کارمل نخستین افغانی بود که با گورباچف تماس تلفنی برقرار کرد.


مکالمه تلفنی کارمل و گورباچف

این مکالمه به تاریخ ۱۴ مارچ ۱۹۸۵ میلادی به درخواست ببرک کارمل صورت می‌گیرد. کارمل می‌خواهد در این مکالمه انتصاب گورباچوف به عنوان منشی عمومی اتحادیه جماهیر شوروی را مبارک‌باد بگوید. ببرک کارمل که انتصاب گورباچوف مصادف است با سال پنجم ریاست جمهوری‌اش، در این مکالمه به وفاداری خود و حزب دموکراتیک خلق افغانستان به نظام شوروی تأکید می‌کند اما گورباچوف ضمن تاکید بر حمایت دوام‌دار از حزب خلق، به کارمل می‌گوید که آرام آرام باید به فکر خروج شوروی از افغانستان بود. به نظر می‌رسد که ببرک کارمل؛ با افکار گورباچوف در مورد آینده قویا شوروی در افغانستان آشنا نیست. تصور کارمل این است که گورباچوف ممکن است به بقای نیروهایش در افغانستان فکر کند اما دیری نمی‌پاید که …

کارمل در این مکالمه تلفنی نخست خطاب به گورباچف می‌گوید:

به من اجازه دهید به نمایندگی از کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان، حکومت افغانستان و تمام مردم افغانستان، انتخاب شما را عنوان منشی عمومی اتحادیه تبریک بگویم. ما شوروی را با رضایت فراوان پذیرفتیم.  من می‌خواهم به اختصار تعدادی از ملاحظات را به شکلی صریح، به عنوان یک کمونیست به یک کمونیست دیگر برای شما بیان کنم.  اول از همه، اجازه دهید عمیق‌ترین قدردانی خود را از آدرس حزب دموکراتیک خلق افغانستان و از جانب همه افغان‌های ترقی‌خواه، به خاطر کمک‌های عظیم، همه جانبه و بی‌غرض اتحاد جماهیر شوروی که از زمان انقلاب اکتوبر به طور مداوم به افغانستان ارائه کرده است و به ویژه برای کمک‌هایی که پس از انقلاب اپریل در افغانستان به ما ارائه شد ابراز بدارم.
هر روز احساس می‌کنیم که شوروی چه کارهای برای ما انجام می‌دهد، از یک سرباز ساده شوروی که وظیفه بین‌المللی خود را در خاک افغانستان انجام می‌دهد تا رفقای محترم ما که امروز این‌جا هستند. من می‌خواهم تأکید کنم که دوستی افغانستان و شوروی، به نظر ما، دوستی از نوع خاص است، دوستی‌ای که در تاریخ بشریت یافت نمی‌شود.  کمک به موقع اتحاد جماهیر شوروی نه تنها به ما در نجات انقلاب کمک کرد، بلکه به حفظ استقلال ما نیز کمک کرد.  اگر این کمک‌ها نبود، افغانستان هرگز مستقل نمی‌شد.
اگر ما موفق به دست‌یابی به پیشرفت‌های مثبت در کار خود شویم، این تا حد زیادی نتیجه کمک دوستان شوروی ما است.  ما واقعاً با مشکلات دشوار زیادی روبرو بودیم و هستیم اما من می‌توانم به شما اطمینان دهم که روند انقلاب در افغانستان برگشت ناپذیر است و ما می‌توانیم از انقلاب خود دفاع کنیم. ما وظیفه اصلی را در این می‌بینیم که محکم‌تر روی پای خود بایستیم و نظام انقلابی را با تمام وجود تقویت کنیم.  ما در کار خود در داخل کشور بر اصول بنیادی نظریه مارکسیستی-لنینیستی و روش‌های کار لنینیستی تکیه می‌کنیم.   پس از پیروزی انقلاب اپریل در افغانستان می‌توان گفت که ۹۵ درصد جمعیت کشورمان از آن حمایت کردند.  مردم در کل اهداف و مقاصد اعلام شده توسط حزب دموکراتیک خلق را پذیرفتند و از آن‌ها حمایت کردند.  در آستانه آغاز مرحله جدیدی از انقلاب در ۱۹۷۹ اکثریت قاطع مردم ما مخالف حزب و مخالف دوستی با شوروی بودند.  می‌توان گفت در پس‌زمینه این تصویر منفی، تغییرات مثبتی که در پنج سال گذشته به آن دست یافته‌ایم به وضوح قابل مشاهده است.  اکنون بخش قابل توجهی از مردم از ما حمایت می‌کنند.  در مورد نگرش نسبت به اتحاد جماهیر شوروی، آن نیز به طور قابل توجهی تغییر کرده است – در بخش‌های مختلف کشور، افغان‌ها نه تنها به مقامات محلی، بلکه مستقیماً به رفقای شوروی خود، از جمله برای کمک در محافظت از خود در برابر راه‌زنان، به حکومت ما مراجعه می‌کنند.  مردم افغانستان به تدریج حول حزب دموکراتیک خلق، رهبری حزب و دولت دموکراتیک خلق افغانستان تجمع می‌کنند.
همان‌طور که لنین به ما آموخت، قصد داریم هر کاری که در توان داریم برای تقویت روابط با توده‌ها و جلب اعتماد آن‌ها انجام دهیم.  ما همچنین در حال بسیج فرصت‌ها برای پیش‌برد در سایر موضوعات حیاتی هستیم: تقویت اردو، همکاری با قبایل و پوشش مرزهای پاکستان و ایران.  اگر بتوانیم مرزها را به‌خوبی پوشش بدهیم، ضربه سختی به نقشه‌های امپریالیست‌های آمریکا، سلطه‌طلبان چینی، مرتجعین پاکستانی و سایر نیروهای دشمن ما خواهد بود.  پوشش مرزها در واقع یکی از مهمترین وظایف است.

گورباچف به کارمل: باید فکر خروج شوروی از افغانستان بود

گورباچوف: قبل از هر چیز، من می‌خواهم صمیمانه از شخص شما و نیز مجموع رهبری افغانستان سپاس‌گزاری کنم و به احترام اوستینوویچ چِرنینکو منشی فقید کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی که دائماً مسائل مربوط به انقلاب افغانستان را در نظر داشت تأکید کنم که در آینده رفقای افغان می‌توانند کاملاً روی حمایت و همبستگی ما حساب کنند.
امروز ما زمان زیادی برای گفت‌وگو نداریم، اما همان‌طور که می‌فهمم، توافق اصولی وجود دارد که در آینده نزدیک برای گفت‌وگوهای دقیق‌تر ملاقات کنیم.  فعلاً اجازه دهید به نکات زیر اکتفا کنم. می‌بینیم که رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان عمیق‌تر در حال بررسی وضعیت در مورد تحولات مثبت در جمهوری دموکراتیک افغانستان است و در عین حال، اگر بر اساس تحلیل مارکسیستی-لنینیستی و بر اساس واقعیت بایستیم، باید توجه داشت که حزب شما هنوز جای کار زیادی دارد.

 تضمین ماهیت واقعاً برگشت ناپذیر روند انقلابی در افغانستان تا حد زیادی به توانایی دفاع از دستاوردهای انقلابی بستگی دارد. البته این ایده لنین را به خاطر دارید که ملاک سرزندگی هر انقلابی توانایی آن در دفاع از خود است. شما رفیق کارمل طبیعتاً درک می‌کنید و ظاهراً سایر اعضای رهبری افغانستان نیز این را درک می‌کنند که نیروهای شوروی نمی‌توانند برای همیشه در افغانستان بمانند. از نظر ارزیابی، می‌خواهم قضاوت معروف باخ را با ماهیت کلی بیان کنم که انقلاب افغانستان در مرحله کنونی از نظر محتوا و قوای محرکه، ملی و دموکراتیک است و مرحله سوسیالیستی کار آینده است. از این قضاوت کلی، اگر من و شما آن را درست تشخیص دهیم، نتایج سیاسی و عملی خاصی حاصل می‌شود. در عمل باید اطمینان حاصل شود که اساس طبقاتی اجتماعی نظام جدید گسترش می‌یابد تا در مرحله انقلاب ملی-دمکراتیک هم‌سویی حزب با نیروهای مختلف اجتماعی تضمین شود. این امر تثبیت وضعیت، تحکیم دستاوردهای انقلابی و شروع به حل مشکلات پیچیده‌تر را ممکن می‌سازد. وظیفه اتحاد همه نیروهای مترقی را فقط حزبی می‌تواند انجام دهد که می‌داند چگونه یک سیاست واقع‌بینانه اتخاذ کند، با وحدت اهداف و وظایف متحد، منضبط و متحد باشد. حزب به عنوان مرکز سازماندهی همه نیروهای مترقی، نباید در چارچوب اولیه خود منزوی بماند. ضروری است که پیوندهای گسترده و قوی با توده‌ها برقرار کند. در خاتمه، می‌خواهم بگویم که اتحاد جماهیر شوروی به کمک به افغانستان انقلابی ادامه خواهد داد، اما رهبری افغانستان باید درک کند که با همه کمک‌های ما، مسئولیت اصلی بر عهده حزب دموکراتیک خلق است.


برکناری کارمل از قدرت با دستور گورباچوف

با روی کار آمدن میخائیل گورباچف، سیاست‌های شوروی در مورد افغانستان تغییر کرد و مقدمات کنار زدن ببرک کارمل از قدرت در افغانستان آغاز شد. پس از آنکه میخائیل گورباچف منشی عمومی کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی گردید، اتحاد شوروی سیاست خود را در مورد افغانستان تغییر داد. به دلیل تلفات بی‌شمار در جریان حضور در افغانستان، برای بیرون‌کردن قوای خود آماده می‌شدند. برای توافق با رهبران مجاهدین، کارمل که تحت فشارهای سیاسی قرار داشت، مانع تلقی می‌گردید.

کارمل در چهارم ماه می سال ۱۹۸۶ از منشی‌گری حزب دموکراتیک خلق کنار زده شد و در نوامبر همان سال از ریاست جمهوری سبک‌دوش و به عوض او داکتر نجیب‌الله قدرت را بدست گرفت. پولیه نیچکو مشاور نیرومند روسی کارمل، همراه دو عضو دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق به دیدار او رفتند و از از او خواستند که استعفای خود را امضا کند. از همان تاریخ ۴ می، داکتر نجیب الله جانشین ببرک کارمل شد. او به تدریج از اصول اصلی و خطوط مرامی حزب صرف نظر کرد و در قانون اساسی، در اساسنامه و مرامنامهٔ حزب تعدیلاتی به وجود آورد. نام حزب دموکراتیک خلق را بعدا حزب وطن تبدیل کرد. در سپتامبر ۱۹۸۶ نجیب‌الله کمیسیون آشتی ملی (NCC) را تأسیس کرد. هدف این کمیسیون برقراری ارتباط دوجانبه میان حامیان انقلاب ثور و مخالفان آن، در یک مرحله جدید بود. به تاریخ ۲۰ جولای سال ۱۹۸۷، داکتر نجیب‌الله برای دیدار با گرباچوف به مسکو رفت. تمام گفت‌وگوی داکتر نجیب‌الله و گرباچوف به صورت صوتی توسط دستگاه‌های دولتی روسی ظبط و سپس به صورت نوشتاری پیاده‌سازی شده است. این گفت‌وگو بسیار ظولانی است و ساعت‌ها به دارازا می‌کشد. من قسمت‌های بسیار مهم این گفت‌وگو را در ادامه با شما شریک ساخته‌ام

گرباچف: رفیق نجیب به نمایندگی از رهبری شوروی به مسکو خوش آمدید می‌گویم. من فکر می‌کنم که سفر شما به مسکو از نظر زمانی موفقیت‌آمیز است. ما چیزهایی برای گفت‌وگو و تبادل نظر داریم.

داکتر نجیب‌الله: می‌خواهم از فرصتی که برای دیدار مجدد با شما و آقای میخائیل سرگیویچ و  اعضای رهبری اتحاد جماهیر شوروی به دست آوردم، عمیقاً سپاس‌گزاری کنم. این باز هم نشان دهنده توجه مداوم به مشکلات افغانستان است. جلسات و گفت‌وگوهای ما به یک سنت حسنه تبدیل شده است و برای فعالیت رهبری حزبی – دولتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان اهمیت زیادی دارد. ما نشست امروز را مظهر توجه همیشگی شما به امور افغانستان و به انقلاب افغانستان می‌دانیم. به همین دلیل دیدار امروز را افتخاری والا برای خود می‌دانم. می‌خواهم از سازمان‌دهی دیدار کوتاهم تشکر کنم که به من امکان می دهد نظرات خود را در مورد روند توسعه وضعیت نظامی-سیاسی در افغانستان و برنامه‌های ما برای کار بیشتر با هدف عادی سازی آن به اشتراک بگذارم. اگر اجازه داشته باشم، به پیروی از سنت جا افتاده، می‌توانم ابتدا به شما را در مورد وضعیت افغانستان توضیح دهم. ضمناً مطالب آماده شده در این مورد را خدمت شما عرض می‌کنم و در  گفت‌وگوی امروز نیز به نکات کلیدی و اساسی می پردازم.

(مواد را تحویل می دهد.)

گرباچوف: سپاس‌گزارم، مثل همیشه مطالب شما را به دقت مطالعه خواهیم کرد. همان‌طور که می‌دانید رفقای ما در کابل مرتباً از ملاحظات و ارزیابی‌های شما به مرکز اطلاع می‌دهند. با این حال، به نظر می‌رسد این مطالب به ما امکان می‌دهد تا واقعاً تعیین کنیم که آن‌ها چقدر افکار شما را به درستی منتقل می‌کنند و چه چیزی را از خودشان اضافه می‌کنند.

داکتر نجیب‌الله: آن‌ها اضافه نمی‌کنند، بلکه آن‌ها را غنی می‌سازند. قبل از هر چیز می‌خواهم به تحلیل اولین نتایج اجرای سیاست آشتی ملی بپردازم و مشکلاتی که در حال حاضر در اجرای این طرح با آن مواجه هستیم. همچنان از وظایف عاجل حزب در پیش‌برد این طرح و نیز در زمینه توسعه نظامی و کار اقتصادی بگویم.

در حال حاضر، توجه رهبری حزب بر اجرای مداوم اقدامات توسعه یافته برای آشتی ملی در همه زمینه ها – سیاسی، اقتصادی، نظامی، ایدئولوژیک متمرکز شده است. همان‌طور که تجربه نشان می‌دهد به جز مسیر آشتی ملی، برای مبارزه با ضد انقلاب، دفاع از دستاوردهای انقلابی و عادی سازی اوضاع بدیل دیگری وجود ندارد. این موضوع از آن‌جا اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که دوره گذشته به طور قانع کننده‌ای عدم امکان حل مشکلات پیش رو را نشان داده است.

من به چند نکته خاص می پردازم. مکانیزمی برای اجرای سیاست آشتی ملی ایجاد شده است که حلقه‌های اصلی آن کمیسیون‌های مربوطه هستند. در حال حاضر بیش از ۱۰۰۰۰ کمیسیون آشتی در کشور فعالیت می‌کنند که ده‌ها هزار نماینده میهن‌پرست مردم، حتا  شورشیان سابق را متحد می‌کنند. این کمیسیون‌ها را می‌توان با ساختار ائتلافی مشخص در نظر گرفت. در دوره پس از اعلام سیاست آشتی، ۱۵۰۰۰ شورشی مسلح از مجموع ۱۶۴۰۰۰ نفر آشکارا به طرف مردم برگشتند. بیش از ۶۰۰ باند به تعداد ۵۳۰۰۰ نفر در حال مذاکره با دولت هستند. بخشی از تشکل‌های ضدانقلاب، تا ۵۰۰۰۰ نفر، موضع‌گیری منتظرانه دارند. با این حال، هنوز یک تعداد ضد انقلاب آشتی‌ناپذیر وجود دارد که تعداد آن به ۴۶۰۰۰ نفر می‌رسد. گروه‌های راهزن شامل آن به مقاومت جدی در برابر اقدامات قدرت مردمی ادامه می‌دهند. هسته فعال روند بازگشت پناهندگان به کشور تشدید شده است. بیش از ۶۰۰۰۰ مهاجر تاکنون به مناطق مختلف کشور بازگشته‌اند که اگر موانعی که مقامات پاکستان و ایران در پیش گرفته‌اند، نمی‌بود، می‌توانست از این هم بیشتر باشد. سیاست آشتی ملی، که انتشار آن برای مخالفان غافل‌گیرکننده بود، شکاف در صفوف سازمان‌های ضدانقلابی آشتی‌ناپذیر را که در «ائتلاف‌های هفتگانه» فعال هستند، عمیق‌تر می‌کند. همچنین تمایل بیشتر و ملموس تری برای جدایی بین رده دوم ضدانقلاب – رده میانی رهبری باندها و سازمان های ضدانقلاب در افغانستان – و بالاترین رده در پاکستان وجود دارد.

به جرأت می توان گفت که مسیر ارائه شده توسط حزب دموکراتیک خلق از حمایت اکثریت مردم افغانستان برخوردار است. اما از سوی دیگر، در روند اجرای سیاست آشتی، ذخایر استفاده نشده حزب بیش از پیش آشکار می‌شود، از جمله برای افزایش اقتدار خود.

گرباچوف: آیا به این موضوع فکر کرده‌اید که با در نظرداشت تنوع زیاد روی‌کردها در افغانستان و علایق و گرایش‌های جامعه، اساس آشتی ملی چیست؟

داکتر نجیب‌الله: البته. به نظر ما در این شرایط فرصت‌های عینی روزافزونی برای تقویت نقش حزب دموکراتیک خلق از طریق گسترش پایگاه اجتماعی آن وجود دارد. اما، با این حال، نابه‌هنگام و نادرست است که بگوییم سیاست آشتی ملی نتایج بیش از حد ملموس به ارمغان آورده است و یا برگشت ناپذیر شده است. دشمن نه تنها مبارزه را متوقف نکرده، بلکه مقاومت در برابر سیاست حزب دموکراتیک خلق و دولت را نیز تقویت کرده است. واشنگتن و متحدانش در منطقه همچنان به تشدید تنش در افغانستان و اطراف آن و تشدید خصومت‌ها ادامه می‌دهند. کشور ما به یکی از حلقه‌های اصلی سیاست تروریسم دولتی آمریکا تبدیل شده است. علاوه بر این، ضد انقلاب با اجرای نقشه‌های حامیان خود ضربه اصلی را به حزب دموکراتیک خلق می‌زند. همان‌طور که معلوم است از سال جاری به دستور کاخ سفید، ضدانقلاب شروع به اجرای طرح ایجاد «شورای ملی مجاهدین» با وظایف دولت موقت یا انتقالی کرد. در عین حال، ارتجاع تلاش می‌کند تا حزب دموکراتیک خلق و سیاست آشتی ملی را بی‌اعتبار کند و حزب را از سیاست آشتی ملی دور کند.

می توانم بگویم که سیاست آشتی ملی، واکنش گرم‌تری را از سوی مردم افغانستان برانگیخت تا از سوی صفوف حزب دموکراتیک خلق. ما باید با تأسف بگوییم که فعالیت حزب از وضعیت و عکس العمل مردم عقب است.

گورباچف: من می‌دانم در درون حزب دموکراتیک خلق و نظام افغانستان کسانی حضور دارند که دوست دارند شوروی بجنگد و خودشان در قصرها زندگی کنند. اطلاعاتی به مسکو می‌رسد که چنین احساساتی وجود دارد و آن‌ها می‌گویند که سیاست آشتی ملی در حال رسیدن به بُن‌بست است. می‌دانم که این‌ها همه حرف‌های بیهوده و غیرمسئولانه است. این کارها تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر جاه طلبی‌های شخصی و عدم فعالیت آن‌هاست. این‌ها باید مستقیماً به اعضای حزب گفته شود و کسانی که اشتباه می‌کنند باید اصلاح شوند. در این مرحله جلوگیری از انشعاب در حزب دموکراتیک خلق افغانستان بسیار مهم است. آینده افغانستان تنها از طریق آشتی ملی تأمین می‌شود. بدون مرحله‌ای از دگرگونی های ملی- دموکراتیک، پرش به سوسیالیسم غیرممکن است. ما “جهش های بزرگ” را در چین داشتیم.  سرنوشت حزب دموکراتیک خلق پس از دست‌یابی به آشتی ملی به نحوه عمل‌کرد حزب در حال حاضر و در زمان پیش‌رو  بستگی دارد. حفاظت از اقتدار حزب توسط نیروهای شوروی غیرممکن است. اما تا زمانی که نیروهای ما در افغانستان هستند، ما باید از هر فرصتی استفاده کنیم. چنان سیاستی را اتخاذ کنید تا مردم حزب دموکراتیک خلق را به عنوان یک نیروی ملی ببینند. من بسیار فعالانه درگیر اطلاعاتی هستم که از شما می‌رسد زیرا افغانستان نقطه مرکزی تحولات سیاسی برای شوروی است.

داکتر نجیب‎‌الله: در اولین برنامه حزب دموکراتیک خلق که در سال 1966 به تصویب رسید، یکی از وظایف اصلی این بود که طبقات و اقشار مختلف جامعه افغانستان را بر اساس یک دیدگاه ملی – میهنی متحد کند. اما (رهبران پیشین حزب) بعد از انقلاب این اصل را فراموش کردند و قدرت را در انحصار خود درآوردند. به جای این‌که دشمن را منزوی کنند، خود را منزوی کردند و از مردم جدا شدند. اکنون ما در تلاشیم تا مردم خود را متقاعد کنیم که این اصول را کاملاً رها نکرده ایم. بنابراین برای اصلاح اشتباهات مجبوریم یکی دو قدم به عقب برگردیم. ما این کار را اصولی انجام می دهیم.

گورباچف: عقب‌ برگشتن به چه معنا؟

داکتر نجیب‌الله: توجه دارم که برخی اقدامات ما برای آشتی را به عقب‌نشینی تعبیر می‌کنند. اما در واقع این یک حرکتی رو به جلو در همه جهات در داخل کشور و در عرصه بین‌المللی است. ما در آن مرحله از رشد خود قرار داریم که برای پیشرفت، قبل از هر چیز لازم است اشتباهات انجام شده را اصلاح کنیم. اشتباهات بوده و هست. ما آن‌ها را ترمیم می‌کنیم.

گورباچف: من با تحلیل و ارزیابی شما کاملا موافقم. تنها با یک اخطار، این‌که همه این‌ها باید بدون اتلاف وقت انجام شود. زیرا افغانستان یک کشور متخاصم است. شما سال‌ها اجازه فکر کردن ندارید.

داکتر نجیب الله: من می‌خواهم توجه داشته باشم که تلاش‌های ما برای ایجاد یک بلوک دموکراتیک جناح چپ کاملاً با موفقیت اجرا می‌شود. علاوه بر این، ما در نظر داریم که با حزب سوسیال دموکرات «افغان ملت»  ارتباط برقرار کنیم. هدف ما ساختن یک حزب نو است یا تغییر نام همین حزب و آمدن جناح‌های مختلف در بدنه حزب.  افغان ملت هم در افغانستان و هم در خارج از مرزهای آن فعالیت می‌کند. ما در حال حاضر با نمایندگان آن در کشور کار می‌کنیم و از قبل تجربه تماس با نمایندگان خارجی ” افغان ملت ” را داریم . به ویژه، اخیراً چنین نشستی در دهلی برگزار شد. در مجموع امیدواریم تا خزان، کار تشکیل یک بلوک از نیروهای دموکراتیک چپ را تکمیل کنیم. کار برای ایجاد سازمان‌های سیاسی که بخش‌هایی از مردم را نمایندگی می‌کنند نیز در حال انجام است. منظور من منافع دسته‌های مختلف است و در ذهن من ایجاد یک اتحادیه روحانیت افغانستان در یک حزب اسلامی نیز خطور کرده  است. ما با احتیاط در این مسیر پیش می‌رویم، زیرا نمی خواهیم چنین حزبی از بالا تحمیل شود. این یک اشتباه است و می تواند به سود دشمن تمام شود. همچنین برای تقویت همکاری با روحانیون اسلامی در نظر داریم تغییرات ساختاری در وزارت حج و اوقاف ایجاد کنیم. اجرای اقدامات پیش‌بینی شده به مخالفان اجازه می‌دهد تا نمایندگان خود را از طریق کمیته‌های دینی فعال در کشور به این وزارت‌خانه معرفی کنند.

گورباچف: احتمالاً حتی قبل از انتخابات، لحظه‌ای فرا خواهد رسید که حزب دموکراتیک خلق باید پست‌هایی را در دستگاه دولتی با احزاب دیگر به اشتراک بگذارد. در غیر این صورت، ممکن است شرایطی پیش بیاید که بر اساس قانون مصوب در افغانستان، احزاب مختلف ایجاد و فعال شوند و تمام پست‌ها در دست اعضای حزب دموکراتیک خلق باقی بماند.

نجیب‌الله: من کاملا با شما موافقم. ما همچنین با برخی از رهبران سازمان‌های ضد انقلاب که بخشی از احزاب هفت‌گانه هستند ارتباط برقرار کرده‌ایم. البته یک نامزد واقعی و مناسب برای استفاده در مناصب عالی دولتی در چارچوب سیاست آشتی ملی، پادشاه سابق محمد ظاهر شاه است. ما تلاش می‌کنیم با رهبرانی که معتدل‌تر هستند تماس بگیریم. گسترش روابط با «میانه‌روترها» امکان ایجاد انشعابات و اختلافات بیشتر و بیشتر را در «احزاب هفت‌گانه» ممکن می‌سازد. می‌خواهم در این زمینه با شما مشورت کنم. به نظر ما مصلحت است که با یک پیشنهاد به مخالفان به ویژه میانه‌روها مراجعه کنیم: افتتاح نمایندگی سیاسی برای آنان در کابل برای انجام تماس‌ها و مذاکرات دائمی در چارچوب آشتی ملی یکی از طرح‌ها است.

در حال حاضر فعالیت‌های ما در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و عقیدتی با هدف حل مسائل نظامی است. در عین حال، توجه اصلی در حوزه نظامی به مبارزه با بخش آشتی‌ناپذیر ضدانقلاب است که تعداد آن‌ها همان‌طور که قبلاً ذکر کردم ۴۶۰۰۰ نفر است. ما درک می‌کنیم که مسئله تقویت نیروهای مسلح از منظر اجرای سیاست آشتی ملی بسیار مهم است، اما باید بپذیریم که تصمیمات بسیار و خوب و مستدلی در جهت تقویت نیروهای مسلح روی دست گرفته شده است.  همانطور که تحلیل وضعیت فعلی نشان می‌دهد، ما در تعیین اولویت‌ها در توسعه نظامی اشتباهاتی مرتکب شدیم. به عنوان مثال، زمانی تصمیم بر این شد که شمار نیروهای مسلح به ۵۰۰۰۰۰ نفر افزایش یابد. با این حال، اکنون هم از نظر تعداد پرسنل برتری ده برابری نسبت به هسته آشتی ناپذیر ضدانقلاب داریم.

گورباچف: با شما موافقم

داکتر نجیب الله: می‌خواهم از شما یک تقاضا داشته باشم. در حال حاضر، تمام برنامه‌های عملیات جنگی که توسط گروه عملیاتی نیروهای مسلح اتحاد جماهیر شوروی به سرپرستی V.I. Varennikov در حال انجام است، برای تصویب به مسکو ارائه می‌شود. این منجر به اتلاف وقت می‌شود. بدیهی است که تصمیمات عملیاتی جنرال V.I. Varennikov در محل به مصلحت‌تر است. مشوره دیگری که می‌خواهم از شما بگیرم این است که ما می‌خواهیم نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان را عوض کنیم. هر چند این نگرانی وجود دارد که ممکن است شماری از اعضای ارشد حزب منشعب شوند و به عنوان حزب دموکراتیک خلق افغانستان به کار خود دوام دهند. مهم‌ترین وظیفه در مرحله کنونی فعالیت حزب دموکراتیک خلق، آمادگی برای کنفرانس عمومی حزب است. با توجه به گستردگی مسائلی که در حال حاضر باید به آن پرداخته شود، نیاز توجه ویژه جهت کار در این راستا از شما داریم.

گورباچف: برگزاری همایش را چه زمانی ممکن و ضروری می دانید؟

داکتر نجیب الله: دو یا دو ماه و نیم دیگر. به همین دلیل است که ما باید کار را برای توضیح تصمیمات آخرین جلسه عمومی تشدید کنیم. با توجه به این‌که کنفرانس را می‌توان از نظر موضوعات ارائه شده برای بررسی با کنگره یکی دانست، بدیهی است که در دستور کار قرار دادن مسائل تشکیلاتی نیز ضروری است. زمان پاک‌سازی حزب از افراد مخالف سیاست آشتی ملی، جناح گرایان و خراب‌کاران فرا رسیده است. مهم‌ترین وظیفه ما تقویت اعتبار حزب است. این‌که حزب دموکراتیک خلق حتی در شرایط ائتلاف نیز باید ریاست‌جمهوری را حفظ کند، می‌تواند پیش نیاز مساعدی برای اتخاذ تدابیر لازم با هدف حفظ مواضع خاص حزب در شرایط جدید تلقی شود. ما تصمیم داریم جوان‌گرایی کنیم اما نمی‌خواهیم از پیش‌کسوتان حزب هم غافل شویم و نیز تصمیم داریم که وزارت اقوام را ایجاد کنیم. ما اقداماتی را برای توسعه فرهنگ، حفظ آداب و رسوم، سنت‌ها، ویژگی‌های ملی اقوام مختلف انجام می‌دهیم. پیش‌نویس قانون اساسی امکان ایجاد نهادهای ملی را فراهم می کند. اما با این وجود من فکر می‌کنم که در این‌جا نیازی به عجله نیست. نباید به دنبال حل این موضوع با روش های صرفا اداری بود.

گورباچف: به درستی لازم است شرایط عادی شود. زندگی در صلح و سپس مشخص خواهد شد که چه کاری باید انجام شود. سپس همه چیز نمایان خواهد شد.

داکتر نجیب‌الله: عجله در حل چنین مشکلات پیچیده‌ای بسیار خطرناک است. اشتباهات انجام شده قبلی محسوس است اما باز هم به عواقب فوق‌العاده منفی منجر نشد. با این حال، اگر اشتباهی در اجرای سیاست ملی مرتکب شویم، مانند یک “بمب ساعتی” قدرتمند خواهد بود. ما اکنون در حال کار بر روی یک مفهوم متفکرانه، متعادل و مبتنی بر رویه‌های علمی در مورد مسائل ملی هستیم و مایلیم پس از تهیه، سند مربوطه برای شما ارسال کنیم.

گورباچف: حتما با دقت مطالعه خواهم کرد. اما یک بار دیگر تکرار می کنم: نکته اصلی این است که خودتان تصمیم بگیرید. در مارکسیسم، موضوع اصلی شناخت دیالکتیک و کاربرد آن در شرایط خاص تاریخی است.

داکتر نجیب‌الله: ما با هند حال گفت‌‌‌وگو هستیم تا اجلاس آشتی را در آن کشور برگزار کنیم. بسیار مهم است که دولت هند از این واقعیت ترس دارد که افغانستان تحت نفوذ ایالات متحده و پاکستان قرار گیرد. این برای آن‌ها کاملا غیر قابل قبول است. این زمینه خوبی برای همکاری با هندی‌ها است. اما یک اخطار وجود دارد. هندی‌ها می‌ترسند که عادی‌سازی اوضاع در افغانستان به این واقعیت منجر شود که پاکستان براندازی را علیه هند شروع کند. می‌توان حس کرد، اگرچه آن‌ها نمی‌گویند که هندی‌ها علاقه‌مند هستند تا اتحاد جماهیر شوروی برای خروج نیروهایش از افغانستان عجله نداشته باشد. اما در این موقعیت هند صد در صد منافع خود را در نظر گرفته است و منافع افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی را شاید 20 درصد در نظر گرفته باشد. میل مردم افغانستان به صلح دلیل اصلی این است که سیاست آشتی ملی با درک و حمایت فزاینده مواجه شده است. با توجه به ملاقات احتمالی آینده با گاندی، مایلم در مورد موضوع زیر با شما مشورت کنم. ما اکنون در آستانه از سرگیری مذاکرات در ژینوا هستیم. ما در تلاش هستیم تا پاکستان را دائماً تحت فشار قرار دهیم تا به گونه‌ای عمل کنیم که حلقه‌هایی را در دولت پاکستان که مواضع شدیداً خصمانه با افغانستان را اتخاذ می‌کنند را خنثی کنیم. البته در شرایط کنونی حتی خود سیاست آشتی ملی نیز به عاملی مؤثر در تأثیرگذاری بر روحیات مردم پاکستان تبدیل شده است. اما جدای از آن، ما امکانات سنتی نفوذ بر پاکستان را داریم. منظور من قبایل پشتون و بلوچ و همچنین جنبش‌های مخالف است. برای مثال در ایالت سند فرصت کار وجود دارد. ما اخیراً S. Laek را به دهلی فرستادیم. واقعیت این است که وضعیت صحی یکی از رهبران مشهور قبایل پشتون پاکستان به نام خان عبدالغفار خان در شفاخانه وخیم است. او فعالیت‌های سیاسی خود را از زمان مهاتما گاندی آغاز کرد. حتی او را “گاندی قبایل مرزی” می نامند. اکنون بیش از 100 سال سن دارد که 40 سال از آن را در زندان گذرانده است. او در وصیت‌نامه خود ابراز تمایل کرده است که نه در پاکستان که به گفته وی “زندان ملت ها” است، بلکه در افغانستان به خاک سپرده شود. البته سعی خواهیم کرد به این واقعیت جلوه تبلیغاتی مناسبی بدهیم.  به نظر شما، اگر پاکستان و آمریکا با یک راه حل سیاسی موافقت نکنند، ارزش آن را ندارد که یک طرح هماهنگ برای چنین اقداماتی با هند تدوین شود؟  در عین حال، من از این واقعیت اقتباس می‌کنم که رهبری هند به طور جدی به موضوع یک حمله پیش‌گیرانه و نمایشی علیه پاکستان فکر می‌کند. نه برای گرفتن قلمرو، بلکه برای نشان دادن قدرت.

گورباچوف: گاندی حتی به من گفت که آن‌ها برنامه‌ای برای تجزیه پاکستان دارند.

داکتر نجیب‎‌الله: اگر هندی‌ها این کار را می‌کردند، ما نیز به نوبه خود، بدون این‌که مستقیماً جای‌گزین شویم، می‌توانستیم در مناطق مرزی پاکستان، جایی که قبایل پشتون و بلوچ زندگی می‌کنند، ناآرامی جدی ایجاد کنیم. با این حال، خطر حضور نظامی آمریکا در این‌جا وجود دارد. اما آیا آمریکایی‌ها می‌توانند تصمیم بگیرند که علیه هند اقدامی انجام دهند؟ فکر می‌کنم نه حتی صرف حضور آمریکا در منطقه مشکلاتی بسیار پیچیده‌تر از ویتنام برای آن‌ها ایجاد می‌کند.

 

 

 

پاسخی بدهید