در حال جستوجوی مطلبی درباره ‘جنگ اوکراین’ بودم که با واژه ‘سندروم افغان’ در جستوجوگر گوگل روبرو شدم. چند جملهای که درباره آن خواندم متوجه شدم که ‘سندروم افغان’ به تأسی از ‘سندروم ویتنام’ یک بیماری شناخته شده در اوکراین است که نزدیک به سه دهه است در مورد آن همهساله در این کشور تحقیق میشود.
بیماریای که اکراینیها سی سال است با آن مقابله میکنند اما نگران هستند که پس از جنگ پوتین با اوکراینیها، ممکن است دههها بازهم مجبور به مقابله با این بیماری شوند.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
البته این بیماری در اکثر کشورهای درگیر جنگ و پس از جنگ مشاهده شده است و در برخی از کشورها، با وصف آنکه هیچ جنگی با افغانستان نداشتهاند نیز، این بیماری، سندروم افغان نامیده میشود.
چرا سندروم افغان؟ چرا در اوکراین؟
اینبار به جستوجوی خود برای یافتن پاسخی به این سوال ادامه دادم تا اینکه متوجه شدم بیشتر از ۲۴ درصد از سربازان اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان شهروندان اوکراین بودند. کشوری که به امپراتوریطلبیهای روسیه کمک کرده بود و اکنون به دست همان کشور در حال بدل شدن به یک ویرانه است.
در ادامه به آمار جالبتری نیز دست یافتم که با هم مرور میکنیم:
۳۳ سال پیش نیروهای شوروی سابق از افغانستان خارج شدند. در میان بسیاری از سران سیاسی کشورهای عضو اتحادیه جماهیر شوروی سابق از جنگ افغانستان به عنوان «جهنم افغانستان» یاد میشود.
جنگ افغانستان ۹ سال و ۱ ماه و ۱۹ روز (از ۲۵ دسامبر ۱۹۷۹ تا ۱۵ فبروری ۱۹۸۹) به طول انجامید. بیش از نیم میلیون سرباز از گروه نیروهای شوروی (OKSV) به افغانستان لشکرکشی کردند.
مجموع تلفات انسانی نیروهای مسلح شوروی به ۱۵۰۵۱ نفر رسید. در همان زمان، ارگانهای حاکم، تشکلها و واحدهای ارتش شوروی ۱۴۴۲۷ نفر، واحدهای کا جی بی، ۷۵۶ نفر، تشکلهای وزارت امور داخلی – ۲۸ نفر و سایر وزارتخانهها و نهادها – ۲۰ نفر را از دست دادند.
از این میان ۳۳۶۰ سرباز اوکراینی از جنگ افغانستان هرگز به کشور و خانه خود بازنگشتند. ۳۲۸۰ نفر از آنها در جنگ جان باختند و ۸۰ نفرشان مفقود شدند که تا اکنون نیز هیچ اثری از آنها به دست نیامده است. از ۶۲۰۰۰۰ نظامی شوروی که به افغانستان حمله کردند، ۱۵۰۰۰۰ نفر یعنی (۲۴.۱۹ درصد کل) شهروند اوکراین بودند.
بنا به نوشته اولکسی پترونیا از مرکز مطبوعات FPU اوکراین در دوره پس از جنگ نیز ۳ برابر تلفاتی که اوکراین در افغانستان داشت، کهنه سربازان اوکراینی افغانستان بر اثر بیماریها و پیامدهای جراحات جنگی جان باختند.
اوکراین جهت احترام به جان باختگان خود در جنگ افغانستان، روز ۱۵ فبروری را “روز بزرگداشت شرکت کنندگان در خصومتهای در قلمرو کشورهای دیگر” نام گذاری کرده است.
در ادامه همچنان به برای کسب معلومات بیشتر در مورد بیماری ‘سندروم افغان’ به اطلاعات زیر دست یافتم:
اصطلاح “اختلال استرس پس از حوادث” یا سنتروم در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در ایالات متحده نامگذاری شد. این بیماری پس از تحقیق در مورد بیماریهای پس از جنگ بین امریکا و ویتنام کشف گردید و نامش سنتروم ویتنام شهرت یافت. این بیماری سالها افراد را رها نمیکند و علائم آن اغلب حتی۱۵ تا ۲۰ سال پس از پایان جنگ نیز از بین نمیرود. تقریباً نیم میلیون کهنه از سرباز ویتنام (۱۵.۲ درصد) و ۱۷ درصد از روسهایی که در افغانستان جنگیدند از این سندرم رنج میبُردند. طبق آمار از سوی منابع مختلف، ۲۹ تا ۴۵ درصد معلولان جنگ جهانی دوم نیز به سندرم پس از جنگ مبتلا بودند. کودکان، نوجوانان و سالمندان در برابر واکنشهای مختلف به استرس آسیب پذیرتر هستند.
الکساندر سواستیانوف، کاندیدای علوم تاریخی و استاد گروه روابط بینالملل و علوم اجتماعی دانشگاه ملی منابع زیستی و مدیریت طبیعت اوکراین در مقالهای تحت عنوان ‘امپراتوریها به مُردن ادامه میدهند” نوشته است:
نحوه زندگی برخی کشورها در واقع امر داخلی آنهاست. زندگی و مرگ همه امپراتوریهای عظیم – چه در گذشته و چه حال – با سرزمین اسرارآمیز و هنوز تسخیر نشدهی افغانستان مرتبط بوده است. از امپراتوری ساسانی شروع تا اکنون…
برای مردم شوروی سابق و اکنون برای بسیاری از اوکراینیها، معنای خاص کلمه سندروم افغان دقیقاً سه دهه پیش و پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان آشکار شد و تا اکنون دوام دارد.
او در ادامه نوشته است: افغانستان و مبارزه آن برای حق زندگی آنگونه که افغانها میخواهند به نمادی از مرگ امپراتوریها بدل شده و اتحاد جماهیر شوروی نیز مستثنی نبود. افغانها مردمی هستند که دوست دارند به سبک خودشان زندگی کنند و تلاش برای آوردن هر گونه تنوع و “آینده ای روشن” با مشت آهنین آنها روبرو و در نهایت با شکست حمله کنندهها به پایان میرسد. افغانستان ویژگیهای خاص خود را دارد، مردمان دیگر کشورها نیز ویژگیهای خاص خود را دارند. در بسیاری از کشورهای آفریقایی، اگر استعمار نبود، تا به امروز در وضعیت اجتماعی اولیه خود باقی میماندند، اما مدرنیزاسیون استعماری انگیزهای از بیرون به آنها داد. در مورد افغانستان کافی است به نقشه نگاه کنید تا متوجه شوید که این کشور تقریباً از هر طرف توسط بلندترین رشته کوهها و بیابانهای داغ جهان محافظت میشود و همیشه از مراکز پیشرو توسعه تمدنی بسیار دور بوده است. این بدان معنا نیست که این سرزمین یا مردم آن به نحوی بد هستند، بلکه در روند تاریخیای که برای جهان اتفاق افتاده است – افغانستان بسیار کندتر است.
افغانها به همین دلیل همیشه هر مهاجمی را عقب راندهاند و به همین دلیل است که افغانستان شکست ناپذیر است. مهم نیست که چه کسی میخواهد آن را فتح کند. ممکن است برای ساکنان افغانستان به نظر برسد که خوشبختی، زندگی با سوسیالیسم، دموکراسی و رعایت حقوق بشر نیست.
پس جنگ در این کشور پیامدی جز مرگ سربازان و سپس ابتلا به سندروم افغان نداشت، ندارد و نخواهد داشت.
Nasima
2022-09-16معلومات جالبی بود
خیلی عالی
عزیز احمد دادفر
2022-09-16مقاله بسیار جالبی بود
سپاس از شما
Jalal
2022-09-16معلومات خوب بود.
أز اينگونه مقاله ها را از كدام سايت جستجو نمايم
قدیریار
2022-09-16معلومات عالی و آگاه کننده بود
دست شما درد نکند پیمان نازنین
حسین آزاد
2022-09-16سلام.
مطالب خوبی در این سایت خواندم
ممنون بابت زحمات تان