پیش از این تعاریف زیادی از تنوع فرهنگها، ادیان و مذاهب در هند شنیده بودم. هند سرزمین عجیبی است. دومین کشور پرجمعیت دنیا، جاییکه نزدیک به یک ششم جمعیت جهان را در خود جای داده و تنوع نژادی، فرهنگی، زبانی و مذهبی به این کشور چشم اندازی شگرف از همزیستی مسالمت آمیز میان اعتقادات گوناگون را به میان آورده است.
سالانه توریستهای زیادی به این کشور سفر میکنند، شاید همین تنوع و گوناگونی سنتها، آداب، فرهنگ و ادیان بزرگترین عامل کشاندهشدن توریستها به این سمت جهان باشد و گرنه هند نه جای پاک و تمیزی است و نه آبوهوای مناسبی دارد. با آنهم هند زیباییهای فراوانی دارد، علاوه بر گوناگونی سنن و فرهنگها همه جای هند پر از جاذبههای تاریخی و فرهنگی است، ولی هر سفر کنندهای در بدو ورود به این کشور، با مواردی بر میخورد که در ابتدا ناخوشایند بهنظر میرسد.
بهگونه مثال حتا در دهلی پایتخت هند، سگهای ولگرد را در همه جای آن میتوان دید و کمتر جایی بهویژه در مناطق شلوغ میتوان پیدا کرد که در آنجا زبالهها جا خوش نکرده باشند. علاوه بر سگها، بوزینهها بیهیچ ترس و هراسی در کنار خیابان، اما در مناطق پر دار و درخت به شکل خانوادگی زندگی میکنند. نبود توالتهای عمومی بهشکل سرسامآوری در هند دردسار شده و روزانه به دهها نفر میتوان برخورد که در کنار خیابان مصروفاند. دهلی و دیگر شهرهای هند پر است از دکههایی که یا خوراکه میفروشند و یا به دیگر کسب و کارها میپردازند. پختن غذا در کنار خیابان و خرید و خوردن همانجا، بسیار جا افتاده است. حتا توریستها نیز گهگاهی کنار خیابان، از دکهها و کراچیها غذا میخرند میبرند و یا همانجا میخورند.
آلودگی در هند، تنها محیطزیستی نیست، برای من و شاید توریستهای غربی، آلودگی صوتی بینهایت خستهکنندهتر از آلودگی محیطزیستی، حداقل در دهلی یا این کلانشهر جهان بوده است. رانندگی بدون بوقزدن در هند، معنا ندارد.
ریکشاها یکی از اصلیترین وسایل حملونقلاند و مردانی فقیر و لاغراندام با رکابزدن در گرمای سخت و بیتابکننده به وسیله دوچرخه (باسیکلها) روزانه به حمل و نقل هزاران نفر میپردازند.
اختلاف طبقاتی، از موارد خیرهکننده در هر ایالت این کشور است. در دهلی و بمبیی و دیگر شهرها، در کنار خیابانها و زیر ساختمانهای سر به فلککشیده، زاغهنشینی جریان دارد. با آنهم نکته جالب اینجاست که هیچکس از وضعیت زندگی خود ناراض نیست.
اما این همهی هند نیست، چند روزی و بهویژه پس از دید و بازدید از مناطق مختلف این سرزمین پهناور، میتوان به خوبیها و زیباییهای هند پی برد. تا حدی که دلکندن از هند هم سخت میشود. علاوه بر تنوع بیپایان فرهنگها در این کشور، مناظر، بناها و مکانهای جالبی را میتوان دید. از آبدههای تاریخی تا ساختمانهای مذهبی، شهرهای عجیب و غریب و چشماندازهای متنوع که مجموعهای عجیب را شکل دادهاند، مجموعهای که هیبت و جذابیت خاصی میآفرینند.
هندیها، مردم شاد و پرشوری هستند. کارنوالهای موسیقی و رقص به بهانههای مختلف همواره در جای جای این کشور جاری است. از جذابیتهای بصری هند رنگیبودن این کشور است. لباسهای زنان این کشور و حتا تزیینات شهری بسیار رنگی است. همین طور بهدلیل توانمندی در صنعت منسوجات، تقریبا غیرممکن است دو زن هندی را ببینید که لباسی شبیه هم بر تن داشته باشند.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
پیش از سفر به هند در منابع انترنتی خوانده بودم که در این سرزمین، ۲۹ زبان دارای گویشوران بالای یک میلیون نفر است، هرچند شمار زبانهای زنده در این کشور ۴۱۵ زبان خوانده میشود. کسانیکه فارسی میدانند بیآنکه یک روز در هند بوده باشند زودتر از بقیه هدف گوینده را میگیرند، چرا که زبانهای رایج در هندوستان و زبان فارسی در اصل از یک ریشه جدا شدهاند. علاوه بر کلماتی که همریشه هستند و در هر دو زبان وجود دارند. تعداد بسیاری از کلمهها هم بعدتر و در زمانی که هندوستان جزیی از امپراطوری ایران قدیم بوده، وارد زبانهای شبه قاره شده است.
از کابل تا دهلی، با هواپیما یک ساعت و ۴۵ دقیقه راه است. این را مهماندار میگفت، اما هواپیمای ما دستکم ۲۰ دقیقه زودتر از موعد، وارد فرودگاه ایندیرا گاندی دهلی شد. فرودگاه ایندیرا گاندی با آنکه یکی از فرودگاههای پر رفت و آمد منطقه است اما بر عکس، مسافران برای چک پاسپورت و مُهر ورودی بهدلیل کثرت غرفهها، زیاد منتظر نمیمانند. بزرگترین مشکلی که در فرودگاه دهلی میتواند برای یک شهروند افغانستان ایجاد شود، نداشتن کتابچه واکسن پولیو است. شخصا کتابچه پولیو را پیش از گرفتن ویزا در افغانستان آماده ساختم و آن را به مسوولان کنسولی آن کشور نشان دادم، هیچگاه فکر نمیکردم که باید این کتابچه را با خود به دهلی بُرد. من و مسافرین دیگری که مشکل مشابه داشیم، نزدیک به یک ساعت در فرودگاه مشغول چانه زدن با پولیس و مسوولان صحی آن کشور بودیم.
تقریبا در افغانستان، هر کسیکه با یک سفرکننده به هند روبهرو شده باشد، نام لاجپتنگر را از او شنیده است. لاجپتنگر به «کابل کوچک» شهرت دارد و روزانه از میان نزدیک به ۱۰۰۰ شهروند افغانستان که به هند سفر میکنند، اگر مسافر دهلی باشند شاید بیمبالغه بالاتر از نود درصد آنان در این منطقه اسکان مییابند.
افغانهای زیادی بهعنوان دلال در این منطقه صبح تا شام مشغول کاراند. از همان ابتدا بهگونهای برخورد میکنند که آدم فکر میکند با موجودیت این افراد نباید نگران نابلدی در دهلی بود، سلام وعلیک چرب، تعریف از اتاقها و خلاصه تعریف از نان و غذای افغانی در لاجپتنگر و بهخصوص اینکه اگر ما به هر مشکلی برخوردیم، آنها اینجا هستند و ما نباید نگران باشیم.
اما حقیقت قضیه این نیست. دلالها هدف اصلیشان کسب پول زیاد است، آنها حتا از اتاقهای تنگ و تاریک ۹ تا ۱۰ متری لاجپتنگر هم تعریف و توصیف میکنند. برای به دست آوردن پول دروغ میگویند و رفقا و یا شرکای خوبی برای صاحبخانههای محله لاجپتنگر هستند. هر چند بدون شک برای کسانیکه نه زبان بلد اند و نه راه و چاه، این دلالها کموبیش گهگاهی مفید هم تمام شدهاند. قیمت اتاقهای کوچک، کثیف و بیدروپیکر لاجپتنگر برای افغانها حتی بالاتر از هتلها و سوییتهای لوکس در مناطق توریستی هند است. قیمت اتاقی که بتوان کمی راحتتر در آن گذران کرد، در این منطقه شلوغ، فقیرنشین و عقب افتاده دهلی، کمتر از ۱۰۰۰ روپیه نیست.
یادتان باشد که ارزش پول افغانی و روپیه هندی سالهاست که تقریبا برابر است.
متین از دوستانم در دهلی پیش از این هم تاکید کرد که به لاجپتنگر نروم چرا که جای خوبی برای بودوباش نیست و گران هم تمام میشود با مترو به منطقه توریستی «پهار گنج» رفتیم. منطقهای نسبتا شلوغ در نزدیکی محله توریستی «کاناتپیلیس» در مرکز دهلی؛ رفتوآمد توریستها بهویژه توریستهای غربی در منطقه پهارگنج فراوان است. در این منطقه، هتلهای زیادی را میتوان یافت، هم تر و تمیزتر و هم دارای امکانات متفاوت. بهویژه امکانات سرمایشی و با اینهمه ارزانتر از اتاقهای لاجپتنگر. در نزدیکی این منطقه، ایستگاه مترو است که رفتوآمد به هرجای دهلی را آسان میسازد. بیشک و تردید حالا حالاها افغانها و بهویژه کسانیکه نه راه بلداند و نه زبان میدانند، در این منطقه ساکن نخواهند شد. چرا که در لاجپتنگر هم میتوان تابلوها را به زبان فارسی خواند، هم میشود به وفور نانوایی افغانی پیدا کرد، هم گوشت حلال خرید و هم با دوکاندارها فارسی حرف زد. از همه مهمتر که نمایندگی شرکتهای هوایی افغانی هم آنجا است.
افغانهایی که به دهلی میروند، عمدتا دلیل سفرشان مریضی است و میخواهند در واقع در شفاخانههای هندی به معالجه و تدوای بپردازند. اینکه بر آنها حین تداوی چه میگذرد، ترجمانها با آنها چه میکنند و چه پولهای گزافی خرج دوا و داکترشان در هند میشود، داستان دیگری است که جای تشریح در این سفرنامه نیست. در گزارش دیگری که پیشتر در روزنامه ۸صبح چاپ شد، در اینباره شرح کافی داده شده است.
هند معجون ادیان، سنن و فرهنگها
در ابتدای این سفرنامه گفتم که هند معجونی از فرهنگها و ادیان مختلف است. نه تنها ادیان، بل فرقههای گوناگون نیز در هند کنار هم، مسالمتآمیز و بیهیچ جار و جنجالی زندگی میکنند.
حدود ۸۰٫۵٪ مردم هند پیرو آیینهای هندو و حدود ۱۳٫۴٪ مسلمان هستند. هند همچنین بیش از ۲٫۳٪ مسیحی و ۱٫۹٪ سیک دارد. اما جمعیت بوداییان هند در حال حاضر تنها حدود ۰٫۸٪ برآورد میشود. علاوهبر آن، پیروان آیین جینیسم ۰٫۸٪ و مجموع پیروان دین زرتشتی، یهودی، بهایی و بقیه مذاهب ۰٫۴٪ میباشد.
شناخت ادیان و مذاهب در هند، بدون درک و فهم عقاید و آداب و رسوم مذهبی آن دشوار است. ادیان، تاثیر زیادی بر زندگی اجتماعی روزمره افراد گذاشته است. در واقع میتوان گفت که در هند، این شیوه زندگی، بخش تکمیلی سنت هندی است و برای اکثر مردم این کشور، دین در هر جنبه از زندگی، از پیش پاافتادهترین امر گرفته تا سیاست و تحصیلات نفوذ دارد.
تماس این کشور با فرهنگ دیگر کشورها، منجر به انتشار ادیان هندی در سراسر جهان شده است. آیین و اندیشه هندی بر آسیای جنوبشرقی و آسیای شرقی در دوران باستان تاثیر گستردهای داشته و ادیان دیگر که در مکانهای دیگر ریشه گرفتهاند، زمینه رشد خود را در آنجا یافتهاند.
در هند، روزانه اکثریت مردم به آیین و مناسک دینیشان میپردازند. این آیینها و مناسک که بیشتر مدیون گذشتهاند، دایما در حال تکاملاند. بدین ترتیب میتوان گفت، دین یکی از مهمترین وجوه تاریخ و زندگی معاصر هند است.
آداب و رسوم رایج هند که در مذهبیترین عقاید رسوخ پیدا کرده و در بسیاری از جشنوارهها با موسیقی، و تشریفات همراه است، در تمام جوامع، مشترک میباشد. هر یک از این نوع جوامع دارای زیارتگاهها، قهرمانان، افسانهها و حتا ویژگیهای آشپزی خاص خود هستند که با تنوع بینظیری که نبض جامعه است، آمیختهاند.
اسلام در هند
اسلام بخش جداییناپذیر اجتماع دینی هندیها است. پیشینه ورود اسلام به هند از اواخر قرن ۱ قمری و با سقوط پادشاهی ساسانی آغاز شد. گسترش اسلام در دوران محمود غزنوی و تصرفات وی در پنجاب ادامه پیدا کرد و در دوران حکومت گورکانیان هند، به اوج خود رسید.
هزاران توریست غربی و شرقی که سالانه از هند دیدار میکنند، شاید هیچ چیزی به اندازه دیدن معماریهای شگفتانگیز اسلامی برایشان جذابیت نداشته باشد. ورود مسلمانان به هند، با خلق آثاری با ارزش بهویژه از قرن دوزادهم میلادی آغاز شد. پس از دورههای گوناگون و در عصر گورکانیان هند، معماری این شبه قاره با تاثیرپذیری چشمگیری از هنر معماری موجود در ایران و افغانستان، به شگوفایی رسید. بهگونه مثال قطب منار، از شاهکارهای اصلی معماری اسلامی در هند، مناری است که تلاش شده شبیه منار جام در افغانستان ساخته شود. منار جام هم اکنون در ولایت غور کشور ماست.
علاوه بر آن، بنای تاجمحل یکی از آثار هنر معماری اسلامی مشهور جهان است که توسط هنرمندان و معماران مسلمان بنا شده است. تاجمحل از پرآوازهترین بناهای جهان و آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر آگره و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو، پایتخت هند واقع شدهاست و یکی از عجایب هفتگانه جدید دنیا بهشمار میرود. تاجمحل بزرگترین مرکز توریستی هند است که سالانه صدها هزار نفر را از سرتاسر جهان به خود جذب میکند.
به هر ترتیب، مسلمانان هند جز افتخارات این کشور به شمار میآیند، مسلمانان تقریبا بخش فقیرتر جامعه هند هستند. من شخصا با شماری از آنها که رانندگان ریکشاها بودند، صحبت کردم. مسلمانان هند از این که در کنار سایر اقوام بهصورت مسالمتآمیز زندگی میکنند، لذت میبرند. مسلمانان هند نسبت به ادیان دیگر تعصب ندارند، مناسک دینی خود را انجام میدهند و روزهای رخصتی اسلامی مثل اعیاد اسلامی و میلاد پیامبر اسلام در هند هم، رخصتی رسمی است.
در هر گوشه و کنار هند، بهویژه دهلی نو میتوان مسجد یافت، رفت و عبادت کرد. به وفور میتوان مسجد و مندر و کلیسا و سایر عبادتگاههای ادیان مختلف را در این کشور در نزدیکی یکدیگر دید و بیهیچ مشکلی از همه آنها دیدار کرد.
سایر ادیان در هند
بیتردید از جاذبههای مهم گردشگری در هند، دیدار از معابد و تماشای سنن و آداب در ادیان مختلف است. دهلی و دیگر شهرهای هند پر است از اماکنی که برای پیروان هر یک از ادیان، مقدساند. گفتیم که هندوها شمارشان بسیار بیشتر از مسلمانان در هند است. البته هندویسم هیچ شباهتی به ادیان ابراهیمی ندارد.
آنان به عده بیشماری از ایزدان آسمانی و زمینی با نامها و صفات گوناگون معتقدند و به آنها کرنش میکنند و برای هر یک بتخانههای با شکوهی میسازند. این ایزدان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگیهای جسمی و روحی هر یک به تفصیل و با ذکر جزییات در کتب مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمدهاست.
اما سیکها را با شکل و شمایلی متفاوت از سایر ادیان در هند، به راحتی میتوان شناخت و هیچ نیازی نیست که از آنها پرسیده شود از چه دینی پیروی میکنند. آنها موهایشان را با پوششی ویژه میپوشانند. در عبادتگاههای سیکها رسمهای عجیبی را میتوان دید. آنان ازاله مو را باطل میدانند. شلوار کوتاهی همیشه در زیر لباس مىپوشند و از خود دور نمىکنند. خنجر یا شمشیرى با خود دارند که یک نفر سیک باید همیشه آن را با خود داشته باشد و همیشه با خود شانه حمل میکنند.
در معابد خود موسیقی مینوازند و سرود پورى را میخوانند. عروس و دامادهای زیادی هر روز به معابد میآیند و جالبتر از همه اینکه طلاق در میان سیکها جایگاهی ندارد. سایر ادیان نیز به همین ترتیب همهروزه به مناسک مذهبی خود میپردازند.
بازار گردی و خرید در هند
گشتن در بازارهای هند و خرید، تقریبا از لذتهای سفر هر گردشگر در این کشور است. بازارهای هند، یکی از بهترین مقاصد خرید در جهان است. در هند اجناس و کالاهای مختلف را با قیمتهایی بسیار ارزانتر از بازارهای افغانستان و در کل، خاورمیانه میتوان یافت. خرید ارزان از بازار در این کشور مهارت میخواهد، مثلا اگر فروشنده کالایی را ۵۰۰۰ روپیه هندی و مشتری آن را ۱۰۰۰ روپیه قیمت گذاشت بازهم حق با مشتری است. نهایتا میتوان ان کالا را شاید به ۱۵۰۰ و حتا کمتر از آن خریداری کرد.
دستفروشها در هند سریشوار به خریداران میچسبند و تقلا میکنند که از آنها خرید کنیم از دستفروشان میشود بسیار ارزانتر از دکاندارها سوغاتی خرید هر چند در ابتدای کار، آنها قیمت کالا را بیش از مارکتها بالا میبرند.
منسوجات زیبا، گیاهان سنتی و دارویی، زیورآلات، ساری هندی، ادویه هندی و پارچهجات مهمترین سوغاتیهاییاند که گردشگران با خود میبرند.
در اخیر باید یادآور شوم که بسیاری از افغانها زمانی که به هند میروند، هدفشان تداوی و معالجه بیماریشان است، عموما مردم برای گردشگری و دیدن جذابیتهای جوامع مختلف هزینه نمیکنند و یا شاید چنین هزینهای ندارند. اما به هر ترتیب حیف است که سفر به هند، تماشای اماکن تاریخی و دیدار از جذبههای این کشور که گاهی به اندازهی یک نسخه پزشکان هندی هزینهبر نیستند، تنها به لاجپتنگر و شفاخانه مکس خلاصه شود.