یافتههای تازه از زوایای زندگی رخشانه- دختری که به تازگی سنگسار آن در ولایت غور خبرساز شد- نشان میدهد که این دختر جوان قربانی زیبایی، زدوبندهای قومی و در نهایت طویانه گزافی شده که شماری از مردان حاضر بودند در قبال ازدواج با او به خانوادهاش پرداخت کنند.
رخشانه خواستگاران فراوانی داشته و دستکم دو بار در بدل پول هنگفت به ازدواج مردانی در آورده شده است که شخصا علاقهمند ازدواج با آنها نبوده است.
در ولایت غور سالهاست که مشکلات قومی فاجعهآفرین میشود؛ بهگونهای که بر اساس فیصله و رای بزرگان قومی حتا ازدواج دختران یک قوم با قوم دیگر در مناطقی از این ولایت ممنوع است و تبعات سنگینی در پی دارد.
حتا شماری از اقوام در ولایت غور به عقد نکاح درآوردن دخترشان به پسری غیر از قوم خود را مایه ننگ و آبروریزی عنوان میکنند.
غور از ولایتهاییست که سنگینترین قواعد عرفی توسط زورمندان محلی در آن تطبیق میشود تا جاییکه بزرگان قومی نه تنها بر خلاف میل دختر و پسر حتا بر خلاف میل والدین آنها در مورد ازدواج دختران و پسران جوان تصمیم میگیرند. گاهی دختران را بهعنوان خونبها و گاهی نیز در بدل زمین، خانه و یا حیوانات به عقد نکاح مردان در میآورند.
از سوی دیگر «طویانه»های گزاف در ولایت غور گاهی ازدواجهای خلاف میل دختران را رقم میزند. پدرانی را میتوان یافت که دختر خود را به عقد نکاح کسانی در میآورند که هم قومشان باشند هم طویانههای گزاف پرداخت کنند.
قتل رخشانه، دختر ۱۹ سالهای که هفته گذشته در منطقه «غلمین» در ۴۰ کیلومتری شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور توسط عدهای از مردان خشمگین رقم خورد، گره با چنین مسایلی خورده و در نهایت این رویداد واکنشهای تندی را بهویژه در شبکههای اجتماعی در پی داشت.
رخشانه تا صنف ۶ در مکتب نسوان شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور پیش از این درس خوانده بود. پدر رخشانه در بدل طویانهای گزاف او را به ازدواج مردی در آورد که رخشانه علاقهمند ازدواج با او نبود. رخشانه علاقهمند ازدواج با پسری بهنام «محمد نبی» بود که هر دو یکدیگر را دوست داشتند. در واقع مخالفت خانواده رخشانه با ازدواج او و محمد نبی آغاز تمام ماجراهایی است که زندگی عادی رخشانه را دگرگون ساخت و در نهایت به سنگسارش ختم شد.
پدر رخشانه، باشنده شهر فیروزکوه، اقتصاد ضعیفی داشت و آنگونه که منابع محلی در ولایت غور میگویند بهدلیل ضعف اقتصادی دستکم دوبار بهدلیل پیشنهاد طویانههای گزاف دخترش را به میل خود به ازدواج مردان دیگری در آورد.
ازدواج نخست رخشانه کاملا بر خلاف میلش رقم خورده بود. او نتوانست با محمد نبی فرد مورد علاقهاش نکاح کند و در نهایت پس از آنکه زندگی بر رخشانه چند ماهی به سختی سپری شد، با محمد نبی، شهر فیروزکوه را ترک و به ولسوالی ساغر ولایت غور رفت، اما خانواده شوهر رخشانه شماری از بستگان محمد نبی را به گروگان گرفتند تا محمد نبی مجبور شود رخشانه را به شهر برگرداند.
رخشانه بر اثر فشارهای وارده در نهایت ولسوالی ساغر را ترک و به شهر فیروزکوه برگشت، اما شوهر رخشانه دیگر علاقهمند زندگی با رخشانه نشد و بزرگان قومی فیصله کردند تا خواهر محمد نبی به ازدواج شوهر پیشین رخشانه در آورده شود و این فیصله عملی شد.
رخشانه بهدلیل مشکلات قومی حتا به عقد نکاح محمد نبی هم در آورده نشد و به خانه پدرش رفت.
زمانیکه رخشانه در خانه پدرش به سر میبرد، خواستگاران زیادی داشت؛ از جمله برادر مردی که فتوای سنگسار او را صادر کرد.
دستکم یکی از خواستگاران پول بیشتری برای زندگی با رخشانه پیشنهاد میکرد. این مرد با آنکه ۳۵ سال با رخشانه تفاوت سنی داشت خواستگار پروپاقرص رخشانه شد.
رخشانه بارها به پدرش هشدار داد که علاقهمند زندگی با این مرد ۵۵ ساله نیست. او حتا به پدرش گفته بود در صورتیکه به اجبار به ازدواج این مرد در آورده شود، یکبار دیگر تن به فرار خواهد داد، اما پدر رخشانه بدون توجه به خواست دخترش این بارهم او را در بدل طویانه گزاف به ازدواج این مرد درآورد.
پس از مدتی زندگی با این مرد ۵۵ ساله همانگونه پیش از این به پدرش هشدار داده بود، یک بار دیگر تن به فرار داد و با پسری به نام «گل محمد» وارد منطقه پرآشوب «غلمین» در ۴۰ کیلومتری شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور شد.
آنگونه که یافتههای تازه نشان میدهد، گل محمد پسر یکی از زورمندان محلی منطقه «غلمین» و متاهل است. مخالفان دولت که در منطقه غلمین تسلط کامل دارند، رخشانه و گلمحمد را دستگیر میکنند.
ملا یوسف، قاضی و فرمانده محلی طالبان در «غلمین» که پیش از این رخشانه را برای برادرش خواستگاری میکرد، این بار او را در چنگ دادگاه صحرایی دید. رخشانه بارها به ملا یوسف در مورد ازدواج با برادرش جواب رد داده بود.
رخشانه در دادگاه صحرایی محاکمه شد. ملا یوسف باشندگان غلمین را با زور به محل اجرای حکم فراخواند و حکم سنگسار بر رخشانه و دره بر گل محمد را تطبیق کرد. گفتههایی وجود دارد که ملایوسف بهدلیل ارتباطات نزدیک با پدر زورمند «گل محمد»، فرزند او را مجرد عنوان کرده است.
در ویدیوی منتشر شده از صحنه سنگسار رخشانه دیده میشود که شمار زیادی از مردان خشمگین پس از صدور فتوای سنگسار، رخشانه را سنگباران میکنند.
در این ویدیو مشاهده میشود که رخشانه با فرود هر سنگ به سمتش، فریاد «خدا خدا» سر میدهد.
این حادثه دستکم ۸ ماه پس از قتل دردناک فرخنده در کابل اتفاق افتاد، اما اینبار در گوشهی دیگری از افغانستان و در ولایت غربی غور.
بسیاری از شهروندان کشور نگراناند که مبادا به فراموشی سپردن چنین رویدادهایی، ناقضان حقوق بشر در مناطق مختلف کشور را جسورتر کند.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.