این شعر یکی از اشعار عالی استاد محمد علی بهمنی است. همچنان خوشبختانه کلیپ صوتی ای از خود استاد محمد علی بهمنی نیز حین دکلمه همین شعر پیدا کردم که درج این نوشته است.
دریا از محمد علی بهمنی
دریا شده ست خواهر و من هم برادرش
شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرش
لطفا قبل از مطالعه ادامه متن اطلاع حاصل کنید که پلتفورم شبکههای تلویزونی افغانستان، ایران و شبکههای تلویزیونی جهان به شمول شبکههای «ورزشی» «کودک و نوجوان» «مستند» «دینی» «فلم و سریال» «موسیقی» و «خبر» را میتوانید از اکنون به صورت رایگان تماشا کنید.
خواهر سلام! با غزلــی نیمه آمدم
تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش
می خواهم اعتراف کنم، هرغزل که ما
با هـــم سروده ایم جهان کرده از برش
خواهر زمان ، زمان برادر کشی است باز
شاید بـــه گوش هــــا نرسد بیت آخـرش
با خود ببر مرا کـــه نپوسد در این سکــــون
شعری که دوست داشتی از خود رهاترش
دریا سکوت کرده و من حرف می زنم
حس می کنم که راه نبردم به باورش
دریا منــــم ، همو کــــه به تعداد موج هات
با هر غروب خورده بر این صخره ها سرش
هم او که دل زده است به اعماق و کوسه ها
خــــون می خورند از رگ در خــــون شناورش
خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست
خرچنگ ها مخــــواه بریسند پیکـــــرش
دریا سکوت کرده و من بغض کرده ام
بغض برادرانه ای از قهـــــر خواهرش