به کوشش: محمد دبیرسیاقی
از پیشگفتار کتاب:
ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد منوچهری دامغانی از بزرگان شاعران خوش قریحه و شیرین زبان و نکته پرداز زبان فارسی است و در توصیف و تشبیه به ویژه در وصف مناظر طبیعت نقاش چیره دستی است که با کلک موئین خویش طبیعت رنگارنگ زیبا را در نقش لفظ درمی آورد و لفظ خشک و بی روح را به دم مسیحایی جان می بخشد و بدانگونه ترکیبی می سازد که جز حد زیبایی و کمال و جمال و نشاط و طرب نامی بدان نمی توان داد.
منوچهری با طبیعت انس مخصوص دارد. در دیوان هیچ شاعری نام این همه گل و گیاه لطیف و پرنده نغمه سرا و این همه الفاظ شادی آور دیده نمی شود. اما طبیعتی که از دیده منوچهری ادراک شده و در مخیله وی دگرگون گشته و از قلم وی نقش سرمدی گرفته است، گریزپایی ندارد و مشتی کلیات زبانزد همگان نیست. باریک بینی ها و موشکافی هایی است که به شادمانی و نشاط آمیخته است و این چاشنی خصوصیت دیگر شاعر است که چون لب به سخن می گشاید، از سخنش بهجت و سرور می بارد، نشاطی که از طبع خوش و ذوق زیباپسند و طرب دوست او برخاسته است…
ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد منوچهری دامغانی از بزرگان شاعران خوش قریحه و شیرین زبان و نکته پرداز زبان فارسی است و در توصیف و تشبیه به ویژه در وصف مناظر طبیعت نقاش چیره دستی است که با کلک موئین خویش طبیعت رنگارنگ زیبا را در نقش لفظ درمی آورد و لفظ خشک و بی روح را به دم مسیحایی جان می بخشد و بدانگونه ترکیبی می سازد که جز حد زیبایی و کمال و جمال و نشاط و طرب نامی بدان نمی توان داد.
منوچهری با طبیعت انس مخصوص دارد. در دیوان هیچ شاعری نام این همه گل و گیاه لطیف و پرنده نغمه سرا و این همه الفاظ شادی آور دیده نمی شود. اما طبیعتی که از دیده منوچهری ادراک شده و در مخیله وی دگرگون گشته و از قلم وی نقش سرمدی گرفته است، گریزپایی ندارد و مشتی کلیات زبانزد همگان نیست. باریک بینی ها و موشکافی هایی است که به شادمانی و نشاط آمیخته است و این چاشنی خصوصیت دیگر شاعر است که چون لب به سخن می گشاید، از سخنش بهجت و سرور می بارد، نشاطی که از طبع خوش و ذوق زیباپسند و طرب دوست او برخاسته است…