پس از مرگ ناکامورای جاپانی، خواستم تا واکنش خبرگزاریها وسایتهای آنکشور را مرور کنم. بسیاری از روزنامهها و سایتهای آن کشور تیتر زدهاند: «مردی که برای بقای زندهگی مردم میرزمید را کُشتند.»
دیروز ناکامورای ۷۳ ساله کشته شد، هنوز مشخص نیست که او را چه کسی کُشته اما شاید پذیرفتن کشته شدن ناکامورا توسط کسانی که او را به مهر، «کاکا مراد» لقب داده بودند، دشوار باشد.
گفتوگوی ناکامورا با مجله جاپانی (۹) را مرور کردم. مردی که بهباور این مجله، دستکم ۱۶۰۰ چاه آب و دهها درمانگاه را ایجاد کرده و علاوه بر آن زمینههای سرسبز شدن و آبیاری هزاران هکتار زمینهای مردم را آماده ساخته است.
کاکا مراد، احتمالا کاری به سیاست نداشت اما خوب میدانست که کجا زندهگی میکند. با وصف همه تهدیدها، ۳۰ سال بود کنار مردمی دردمند زندهگی میکرد تا شاید به باور خودش، گرهای از مشکلات کلان جنگزدهترین مردم کره زمین باز کند.
چند ثانیهای محو این گفتهی ناکامورا شدم: «گرسنگی و تشنگی با دوا و دارو قابل درمان نیست.»
او با همین شعار، در جستوجوی راههایی شد تا زمینههای کشانده شدن مردم به درمانگاه را بر طرف سازد.
داستان زندهگی ناکامورای جاپانی و کاکا مراد افغانی روایت جالبی از نوعدوستی در سرزمینی است که مرگ، پر رونقترین داستان زندهگی روزمره انسانهاست.
مردی که تصمیم داشت تا در سالهای پیش رو، برای ۶۵۰ هزار نفر، سرسبزی و طراوت به ارمغان بیاورد.
از کنار روایتهای نزدیک به ۳ دهه حضورش در کنار مردم افغانستان نمیتوان به سادهگی گذشت.
او به کشوری آمد و در کشوری زندهگی کرد که بسیاری از شهروندانش، برای خارج شدن از آن ریسک سختترین پیادهرویها، ریسک تیرباران شدنها و ریسک غرق شدن در دل رودخانهها دریاها را بارها پذیرفتهاند. کاکا مراد میتوانست اینگونه جان ندهد. میتوانست مرفه زندهگی کند. میتوانست هیچگاه دغدغه جان باختن بهدست سنگدلترین آدمها را نداشته باشد. همه اینها زمانی برایش میسر بود که او دغدغهی مبتلا نشدن کودک افغان به وبا را نمیداشت.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
ناکامورا چگونه تغییر شغل داد؟
ناکامورا از دانشکده پزشکی دانشگاه کیوشو در جاپان فارغالتحصیل شده بود و در سال ۱۹۸۴ فعالیتهای پزشکیاش را برای بیماران مبتلا به جذام در پاکستان آغاز کرد.
ناکامورا فعالیتهای پزشکی خود را در مرز با افغانستان انجام میداد و به همین دلیل بخش بزرگی از بیمارانش، مهاجرین افغان مقیم پیشاور بودند.
ایجاد رابطه و تعامل با مهاجرین، در نهایت او را به سمت افغانستان کشاند، او با وصف همه مشکلات امنیتی و درگیریها، در سال ۱۹۹۱ موفق به افتتاح نخستین کلینیک خود در افغانستان شد و سپس آرام – آرام چند کلنیک دیگر نیز ایجاد کرد.
اما در سال ۲۰۰۰ اتفاقی افتاد که زندهگی او را دگرگون ساخت، خشکسالی وحشتناکی مناطقی از شرق افغانستان و مناطقی مرزی پاکستان را فرا گرفت و در نتیجه آن، میلیونها نفر تحت تأثیر قرار گرفتند. به دلیل کمبود آب و غذا، تعداد کودکانی که از عفونتهای رودهای مانند دیسترس و وبا رنج میبردند، افزایش یافت.
ناکامورا از رنجی که بهخاطر جان باختن کودکان افغان، جلو چشم پدر و مادرهایشان روایت میکرد، متاثر شده بود. او باری به مجله جاپانی eekly گفته بود: «بر اثر خشکسالی، انواع بیماریها افزایش یافت، مردم زیادی با وجودیکه به درمانگاه میرسیدند، فرزندان آنها در حالی که منتظر معالجه پزشکی در اتاق انتظار بودند در میگذشتند. من به معنای واقعی کلمه شاهد وضعیتی بودم که تمام دهکده را از بین میبُرد.»
آن رویدادها، صفحهی جدیدی را برای زندهگی ناکامورا ورق میزند.
او متوجه میشود که تداوی مردم راه حل نیست و تا اکنون نبود آب، غذا، تغذیهی مناسب و در نهایت نبود سبزیجات و میوه بوده است که مردم را به سمت کلینیکهای کاکا مراد، میکشاند.
کاکا مراد در گفتوگویش با مجله ۹ گفته بود که من هرگز کار درمان پزشکی را ترک نکردم اما به یک معنا احساس کردم که درمان پزشکی به تنهایی حد و مرزهایی دارد. از آنجاییکه مردم نمیتوانند غذای روزانه دریافت کنند، زندهگی برایشان دشوار میشود. آب زمانیکه که تمیز نباشد، مردم بیمار میشوند و بدون آب تمیز، جلوگیری از شیوع بیماریهای مسری غیرممکن است.
کاکا مراد دست بهکار شد، ۱۶۰۰ چاه آب آشامیدنی و زراعتی را برای مردم حفر کرد. چند سد کوچک محلی آب ساخت. برای جمعآوری پول بهخاطر سرسبز شدن مزارع زراعتی ننگرهار بارها به توکیو رفت تا کمک مالی جذب کند. بارها از ننگرهار به کابل رفت تا غیر جاپانیها را نیز متقاعد به کمکهای زراعتی برای مردم ننگرهار نماید.
باورمندی «کاکا مراد» به رفاقت و اندیوالی
جاپان، کشوری است که به دلیل حضور در جنگهای جهانی و مداخلههای کشورهای مختلف آسیبهای جبران ناپذیری دیده است.
حمله مرگبار شیمیایی به هیروشیما و ناکازاکی را جهان شاید هرگز فراموش نکند.
پس از تصویب قانون اساسی جدید جاپان در سال ۱۹۴۶، این کشور تصمیم گرفت که از جنگها و نابهسامانیهای جهانی بهدور بماند.
در ماده نهم این قانون، آمده است: «به منظور تحقق صلح بینالمللی و بر اساس عدالت و نظم، مردم جاپان برای همیشه جنگ را به عنوان وسیلهای برای اعمال حاکمیت یک کشور و نیز تهدید یا استفاده از زور را به عنوان وسیله حل و فصل اختلافات بینالمللی مردود میشمارند. برای رسیدن به هدف فوق، نیروهای زمینی، دریایی، هوایی و نیز سایر امکانات بالقوه جنگ، هرگز نگهداری نخواهند شد. حق «نگهداشتن کشور در حالت جنگ» به رسمیت شناخته نخواهد شد.»
کاکا مراد در گفتوگویش بارها از ماده نهم به عنوان افتخار بزرگ جاپان یاد میکند و معتقد است که تصویر صلحآمیز جاپان جلوه بسیار خوبی به مردم افغانستان میدهد و فقط مردم جاپان نزد مردم افغانستان استثنایی هستند.
او گفته بود که امنیت سد و بندهای آبیای که توسط یک جاپانی ساخته میشود، تهدید امنیتی کمتری نسبت به بند آبیای دارد که توسط یک امریکایی ساخته شده است.
ناکامورا در همین گفتوگو، میگوید که چون ما کاری به جنگ نداریم، حتا طالبان نیز از ما محافظت میکنند.
تتسو ناکامورا، باری گفته بود برای رفع تهدیدهای امنیتی نسخه من «دوستی با همه» است. کاکا مراد شاید نیمی از انرژی و توانمندیاش را صرف مبارزه با تهدیدهای احتمالی میکرد. هر چند پس از پیدا شدن داعش در ننگرهار، او مراقبتهای ویژه امنیتی خود را به شدت افزایش داده بود.
کاکا مراد گفته بود که من با افغانها با شیوه «اندیوالی» کار میکنم. روشی که افغانها دوست دارند و نتیجه خوبی هم در پی دارد.
کاکا، حالا یادگاریهای زیادی ثبت روستاها و ولسوالیهای دور افتاده کرده است. چیزی که او به یادگار گذاشته، نه تخریب مکاتب و اماکن عمومی است و نه گرفتن جان انسانها …
یادگاری ناکامورای جاپانی و کاکا مراد ما، سدها و بندهای آبی خرد و بزرگی است که برای هزاران خانواده آب آشامیدنی مهیا کرده است. مجموعه درمانگاههایی است که دل عقبماندهترین روستاهای کشور، جلو مرگ کودکان، زنان و مردان زیادی را گرفته است.
هزاران جریب، زمینهای سرسبزی است که لقمه نانی به دسترخوان مردم خواهد بُرد.
او معتقد بود که تامین منابع آبی و غذایی مناسب، بهتر از مراقبتهای پزشکی است، سرانجام او به آرزوهایش رسید. مردم روستاهایی در ننگرهار آب و غذا دارند، چیزیکه شاید آرامش روح کاکا مراد را رقم می زند.
کسانیکه تا سالها، زندهگیشان از فعالیتهای زراعتی او، بهرهمند میماند شمارشان بیش از نیم میلیون نفر است. آنهم در کشوری که میلیاردها دالر توسط سیاستمدارانش به ویژه طی ۱۸ سال گذشته حیفو میل شده است.
تتسو ناکامورا روز چهارشنبه ۴ دسمبر با چهار تن از همکاران افغانش در ننگرهار هدف گلولهباری افراد مسلح قرار گرفت و جان باخت.
این سوال اما باقی ماند که چه کسی او را کشته است؟ چه کسی با ساخت سدهای آبی حتا کوچک در افغانستان مخالف است؟ چهکسی میخواهد که گرسنهگی در روستاها همچنان دوام داشته باشد. چه کسی دوست دارد که وبا، جان کودک افغان را بگیرد؟
و در نهایت چه کسی ننگرهار را بدون «کاکا مراد» میخواست تا کام سرزمین همیشه بهار را تشنه نگه دارد؟