داستان پسر ایرانی که اشتباها به افغانستان رد مرز شد

صاحب این عکس، نامش ‘حامد’ است و ۱۷ سال سن دارد. حامد ‘ایرانی’ است و ضمن برخی معلولیت‌های جسمی ‘گُنگ’ است و مشکل شنوایی دارد.
روز بیست‌ودوم ماه عقرب سال جاری، زمانی‌که این نوجوان سوار موتور سایکل بوده، از شهر خرم‌آباد ایران جهت زیارت ‘امام رضا’ به شهر مشهد می‌رود، پولیس او را به دلیل آن‌چه ‘شباهت زیاد با افغان‌ها’ خوانده شده،  دستگیر و از آن‌جا به تهران، از تهران به قم، سپس به اردوگاه سفید سنگ و در نهایت ۶ روز بعد از آن‌جا به هرات می‌فرستد.
پسر نوجوان در شهر هرات با فردی آشنا و به پیشنهاد او تصمیم می‌گیرد به کابل برود و در کارگاهی مشغول کار شود.

حامد پس از اندکی حضور در کابل به نیمروز رفته و در همان‌جا می‌ماند.
در این مدت کاکا و برادر حامد که به‌دنبال گمشده خود بودند به اطلاعاتی دست می‌یابند که نشان می‌دهد، پسر نوجوان به‌عنوان تبعه خارجی بازداشت و چون هیچ مدارکی نتوانسته ارائه دهد به افغانستان انتقال می‌یابد.
خانواده وی با اطلاع از این موضوع بلافاصله به قم و سپس تایباد عزیمت و با اعلام موضوع از طریق پولیس ایران و با هماهنگی‌های به‌عمل آمده با کنسولگری ایران در هرات و همچنین پولیس اینترپل، کاکا و برادرزاده حامد با همراهی یک راهنما به  افغانستان عزیمت و او را در شهر نیمروز یافته و به ایران باز می‌گردانند.
رسانه‌های ایرانی به مرز به استقبال این نوجوان می‌آیند و خلاصه شور و هلهله‌ای ایجاد می‌شود. اما در این میان، تنها موردی که هرگز به آن پرداخته نشد، رفتار مردم افغانستان طی این بیست روز با این نوجوان بوده است.
در افغانستان این پسربچه ایرانی آن‌گونه که توسط برخی شاهدان عینی روایت می‌شود مورد شفقت و مهربانی مردم قرار می‌گیرد.

سلفی، دل‌داری و محبت جوانان هرات با حامد

برخی به او جا و لباس می‌دهند. تصاویرش را هم‌رسانی می‌کنند. با او سلفی می‌گیرند. برایش نان می‌دهند. از او مواظبت می‌کنند و با خوش‌رویی و احترام، این نوجوان را به خانواده‌اش تسلیم می‌دهند.
روزانه بیش از هزار و ۵۰۰ نفر از اتباع طرد شده و غیر مجاز افغانستان از طریق مرز دوغارون وارد کشور  می‌شوند.

وحید پیمان

پاسخی بدهید