بسیاریها از اینکه مبادا داتیو و آکوزاتیو را به سادگی یاد نگیرند، هراس دارند. اکنون به سادهترین شکل ممکن، نومیناتیو، داتیو و آکوزاتیو را توضیح میدهیم و شرط ما این است که نترسید و آنچه در مورد سخت بودن این درس شنیدهاید را همین لحظه دور بیندازید.
ببینید ! در زبان آلمانی سه نوع مفعول وجود دارد. مفعول یعنی چی؟ فکر کنم بهتر است اول در مورد مفعول هم کی وضاحت داده شود.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
مفعول یعنی، کسی یا چیزی که فعل بر آن واقع شده باشد. در دستور زبان، مفعول اسمی است که کاری روی آن انجام میشود و معنی جمله را کامل میکند.
برای مثال، به جملههای زیر دقت کنید:
-
دیروز به کتابفروشی رفتم و کتابی خریدم.
در جمله بالا کتاب، مفعول است و خریدن، فعل است.
-
بچههایی که در کوچه بازی میکردند، شیشه را شکستند.
همانطور که میبینیم، در جمله بالا «شیشه» مفعول است و «شکستن» فعل
کتاب و شیشه به این دلیل مفعول هستند که کاری روی آنها انجام شده و با آنها معنی جمله کامل شده است.
مفعول همیشه با فعل همراه است. فعلها را که یادتان است و در درسهای قبلی خوانیدم.
مثلا: رفتن، آمدن، خوردن، دیدن، شنیدن، انجام دادن، باز کردن، بسته کردن، بالا شدن، پایین شدن، راه رفتن، دویدن، رانندگی کردن، سفر کردن، نوشیدن، بودن، داشتن … همه اینها فعل هستند و در هر زبانی هزاران فعل وجود دارد.
حالا برای چند فعل یک مفعول و یک فاعل به عنوان مثال معرفی میکنم:
فاعل | مفعول | فعل | مثال |
مسعود | دوچرخه | رفتن | مسعود با دوچرخه رفت |
احمد | قطار | آمدن | احمد با قطار آمد |
محمود | گوشت | خوردن | محمود گوشت ها را خورد |
من | ابر | دیدن | من ابرها را دیدم |
تو | میخ | برداشتن | تو میخ ها را برداشتی |
او | پله | بالا رفتن | او از پله ها بالا رفت |
دوباره بر میگردیم به سوال قبلی:
- در جمله «احمد با قطار آمد» مفعول چه چیزی است؟
مفعول قطار است. چون فعلی که احمد انجام داده این است که او «با قطار آمده است.»
- «فاعل» کیست؟
فاعل «احمد» است، زیرا او فعل آمدن را انجام داده است.
- «فعل» کدام است؟
«آمدن» در این جمله، فعل جمله است.
صدها مثال دیگر هم میتوانیم ارائه کنیم. مثلا نرگس بشقاب را شُست. نرگس فاعل است. بشقاب مفعول است و شُستن هم فعل است.
تا اینجا مشکل حل است؟ همه چیز به درستی فهمیده شد؟ اگر متوجه نشدید، دوباره بخوانید چون چیز خاصی از قلم نیفتاده است و بسیار ساده بود.
حالا میرسیم سر اصل مطلب:
خُب ! در زبان آلمانی چهار حالت اسمی وجود دارد. حالت اسمی یعنی «توضیح میدهد که اسم یا ضمیر چگونه با سایر اجزای جمله ارتباط برقرار میکند.» این چهار حالت کدامها هستند؟
- نومیناتیو Nominative
- آکوزاتیو Akkusativ
- داتیو. Dativ
- گنیتیو. Genitiv
معمولا این چهار حالت، معنای مشخصی در زبان فارسی ندارند. اما در هر صورت در زبان فارسی هر کدام را اینگونه تعریف میکنیم
- Nominative » حالت اسمی یا فاعلی
- Akkusativ » حالت مفعولی نشان آکوزاتیو در فارسی «را» است.
- Dativ» حالت مفعولی با واسطه. نشان داتیو در فارسی «از، برای، به» است.
- Genitiv» اضافه ملکی گنیتو، حالتی است که از اسم به عنوان مالک استفاده میشود.
حالا بیایید که هر کدام را دانه به دانه مرور کنیم تا به خوبی بدانیم که در زبان آلمانی چگونه استفاده میشوند:
حالت نومیناتیو:
هر جایی که از فاعل حرفی میزنید این فاعل چه اسم کسی باشد یا شیئی باشد، جمله شما نومیناتیو است. البته فراموش نکنید که نومیناتیو اکثرا در پاسخ به دو سوال «چه کسی» و «چه چیزی» به کار میرود.
مثلا: چه کسی میخواهد فوتبال بازی کند؟
احمد میخواهد فوتبال بازی کند. | Ahmed will Fußball spielen |
در جمله بالا، فاعل کیست؟ واضح است که فاعل «احمد» است. مبادا فراموش کنید که فاعل همیشه جاندار نیست. جمله زیر را بخوانید !
چه چیزی شروع به باریدن کرد؟
ابرها شروع به باریدن کردند | Die Wolken begannen zu regnen |
در جمله بالا، فاعل چیست؟ واضح است که ابر یا ابرها فاعل هستند. چون فعل باریدن را انجام دادند.
که در زبان آلمانی برای سوال پرسیدن در مورد انسان ها از Wer به معنی چه کسی؟ استفاده میکنیم و برای هر چیز به غیر انسان از Was به معنی چه چیزی؟
مثالهای دیگری:
سوال | جواب در حالت نومیناتیو |
Was is das?
آن چه چیزی است؟ |
Das is ein Ball
آن یک توپ است |
Wer ist das?
آن کیست؟ |
Das ist eine Frau
آن یک خانم است |
پاسخهایی که در بالا میبینید، نومیناتیو است. در ضمن همیشه به تعقیب افعال زیر، فاعل میآید.
بودن | sein |
شدن | werden |
ماندن | bleiben |
مانند: Ich bin Wahid = من وحید هستم