حزب آلترناتیو برای آلمان، مشهورترین حزب راستگرای افراطی در آلمان است که در سالهای اخیر بهعنوان نیرویی چالشبرانگیز در فضای سیاسی این کشور ظاهر شده است.
این حزب که در ابتدا با تمرکز بر سیاستهای اقتصادی و مخالفت با یورو شکل گرفت، بهتدریج به یک جنبش ملیگرای پوپولیستی تبدیل شد که بر مسائل مهاجرت، هویت ملی و اسلامستیزی تمرکز دارد. AfD امروزه یکی از بحثبرانگیزترین احزاب آلمان محسوب میشود و حضورش در عرصه سیاسی بهویژه در ایالتهای شرقی این کشور بهشدت جنجالبرانگیز است.
شکلگیری و تحول ایدئولوژیک

حزب AfD در ۶ فبروری ۲۰۱۳ توسط گروهی از اقتصاددانان، دانشگاهیان و سیاستمداران محافظهکار تأسیس شد که با سیاستهای اقتصادی اتحادیه اروپا و بحران یورو مخالف بودند. بنیانگذاران اولیه آن شامل برند لوکه، الکساندر گولاند و فراوکه پتری بودند که عمدتاً بر یک دیدگاه لیبرالیستی در اقتصاد تأکید داشتند.
با گذشت زمان، AfD از یک حزب محافظهکار اقتصادی به یک جنبش راستگرای ملیگرا و پوپولیست تبدیل شد. در سال ۲۰۱۵، با آغاز بحران پناهجویان، این حزب بهطور جدی بر موضوع مهاجرت و اسلامستیزی تمرکز کرد و چهرههای تندروتر مانند بیورن هوکه (Björn Höcke) از جناح راست افراطی در درون حزب قدرت بیشتری یافتند. این تغییر رویکرد باعث شکاف داخلی شد و رهبران اولیه مانند برند لوکه از حزب اخراج یا کنارهگیری کردند.
سیاستها و دیدگاههای کلیدی
AfD یکی از سرسختترین احزاب مخالف مهاجرت در آلمان است و سیاستهای سختگیرانهای علیه پناهجویان پیشنهاد میدهد. این حزب بهطور مداوم بر طرد مهاجران غیراروپایی تأکید دارد و اسلام را تهدیدی برای فرهنگ آلمانی معرفی میکند. بیانیههای متعدد رهبران AfD مانند آلیس وایدل و بیورن هوکه نشاندهنده تمایل آنها به محدودیتهای شدیدتر بر مسلمانان و حتی اخراج گروههای خاصی از مهاجران است.
یکی از جنجالیترین مواضع AfD تلاش برای بازنویسی تاریخ آلمان و تضعیف مسئولیتپذیری این کشور در قبال جنایات نازیها است. رهبران این حزب مانند الکساندر گولاند و بیورن هوکه بارها سعی کردهاند اهمیت هولوکاست را کمرنگ کنند یا از نمادهای ناسیونالیستی برای تقویت هویت آلمانی استفاده کنند. بیورن هوکه در یکی از سخنرانیهایش، بنای یادبود هولوکاست در برلین را «یادبود شرم» نامید و خواستار تغییر نگرش آلمانیها نسبت به گذشته نازیها شد.
AfD با اتحادیه اروپا رویکردی ضدیتآمیز دارد و خروج آلمان از این اتحادیه را مطرح کرده است. این حزب بر این باور است که بروکسل بیش از حد در امور داخلی آلمان دخالت میکند و سیاستهای اقتصادی اتحادیه اروپا به ضرر مردم آلمان است. همچنین، برخی از اعضای این حزب به دلیل مواضع نزدیک به روسیه و سیاستهای ولادیمیر پوتین مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
AfD بهطور کلی سیاستهای زیستمحیطی و تغییرات اقلیمی را رد کرده و آن را نوعی «هیستری سبز» میداند. این حزب برخلاف اجماع علمی جهانی، تغییرات اقلیمی را ساخته و پرداخته گروههای خاصی برای کنترل اقتصادی و سیاسی میداند و از سیاستهای سوختهای فسیلی حمایت میکند.
AfD پس از ورود به بوندستاگ (پارلمان آلمان) در سال ۲۰۱۷، بهعنوان یکی از احزاب اپوزیسیون مطرح شد. این حزب بهویژه در ایالتهای شرقی آلمان (مانند زاکسن و تورینگن) محبوبیت بیشتری دارد، جایی که بخش بزرگی از جامعه از سیاستهای دولت مرکزی در زمینه مهاجرت و اقتصاد ناراضی هستند.
علاوه بر مواضع این حزب درباره مهاجرت، اتحادیه اروپا و محیط زیست، AfD باورهایی را ترویج میکند که فراتر از راستگرایی کلاسیک بوده و تهدیدی جدی برای دموکراسی، حقوق بشر و همبستگی اجتماعی محسوب میشوند. در این بخش، برخی از خطرناکترین ایدئولوژیهای این حزب را بررسی میکنیم.
AfD بهطور مستمر تلاش کرده تا یک روایت ملیگرایانه افراطی را در آلمان تقویت کند. این حزب مدعی است که «هویت ملی آلمان» در معرض تهدید است و باید سیاستهایی برای بازگرداندن “خلوص فرهنگی” کشور اجرا شود. رهبران این حزب بارها به لزوم حمایت از “آلمانیهای بومی” در برابر مهاجران و جوامع چندفرهنگی” تأکید کردهاند. برخی اعضای این حزب به صراحت از “بازگشت به سیاستهای نژادی قبل از جنگ جهانی دوم” صحبت کردهاند که بهوضوح یادآور ایدئولوژیهای فاشیستی است.
یکی از خطرناکترین ویژگیهای AfD، حمله مداوم به دموکراسی و نهادهای قانونی در آلمان است. این حزب بهطور مداوم به سیستم حقوقی آلمان، رسانههای مستقل و حتی سازوکارهای انتخابات حمله میکند. برخی از رهبران AfD ادعا کردهاند که دولت آلمان تحت کنترل نهادهای مخفی و “الیگارشیهای جهانی” است، نظریهای که بسیار شبیه به تئوریهای توطئه گروههای راست افراطی در ایالات متحده و اروپا است.
با این حال، AfD با چندین چالش جدی مواجه است:
اولا بسیاری از آلمانیها، از جمله بخش بزرگی از جناح محافظهکار، AfD را بیش از حد افراطی و خطرناک میدانند.
مورد دوم اینکه سازمان حفاظت از قانون اساسی آلمان (BfV) در حال بررسی این حزب به دلیل احتمال داشتن ارتباط با گروههای راستگرای افراطی است.

مورد سوم اینکه جناحهای مختلف حزب، شامل میانهروهای راست و ملیگرایان افراطی، در موارد زیادی با یکدیگر دچار اختلاف شدهاند که منجر به انشعاب برخی از اعضا شده است.
با توجه به رشد پوپولیسم راستگرا در اروپا، AfD همچنان یک نیروی چالشبرانگیز در سیاست آلمان باقی خواهد ماند. اما پرسش اصلی این است که آیا این حزب قادر خواهد بود قدرت خود را در بلندمدت حفظ کند، یا مانند بسیاری از جنبشهای پوپولیستی دیگر در اثر درگیریهای داخلی و واکنش عمومی فروپاشی خواهد کرد؟
تحلیلها نشان میدهند که با افزایش آگاهی عمومی و تلاش سایر احزاب برای جذب رأیدهندگان ناراضی، AfD ممکن است در بلندمدت با کاهش محبوبیت مواجه شود. اما تا آن زمان، این حزب همچنان یکی از عوامل تأثیرگذار در سیاست آلمان خواهد بود.
به هر حال، حزب AfD نمونهای از موج جدید راستگرایی افراطی در اروپا است که با بهرهگیری از نارضایتی عمومی و تکنیکهای پوپولیستی توانسته است به جایگاه مهمی در سیاست آلمان دست یابد. با این حال، سیاستهای آن، بهویژه در زمینه مهاجرت، محیط زیست و بازنویسی تاریخ، این حزب را به یکی از بحثبرانگیزترین و در عین حال خطرناکترین جنبشهای معاصر تبدیل کرده است. آینده AfD وابسته به تعامل آن با جامعه آلمان، تغییرات در فضای سیاسی و میزان پذیرش ایدئولوژی آن توسط نسلهای جدید خواهد بود.