پیش از سفر به چین، تصور بسیاریها از این کشور اساطیری طور دیگری است. بسیاریها فکر میکنند چین کشوری است پر از بازارهای ارزان، دارای نظام سیاسی کمونیستی و بهشدت سختگیر، پر از آدمهای فقیر و بیبضاعت و با این جمعیتی که دارد بیقانونی در آن موج میزند. اما این اگر بخشی از واقعیت جامعه چین باشد، همه حقیقت ماجرا نیست.
چین در واقع به تنهایی یک کشور نیست، بلکه جهان دیگری است در دل جهانی که ما در نقشه جغرافیایی میبینیم.
چین کشور معابد بدیع و میراثهای فرهنگی بیهمتا است. کافی است چندی در خیابانی در یکی از شهرهای کوچک چین قدم بزنیم تا با معابدی با شکوه و میراثهای حیرتانگیز برخورد کنیم که طراحی و معماری آنها نوازشگر چشمهای هر بازدیدکنندهایاست.
این سفرنامه حاصل یک سفر ۹ روزه به شهرهای پکن و ایوو، یکی پایتخت سیاسی و دیگری پایتخت اقتصادی چین است.
دولت چین ۹ تن از خبرنگاران افغانستان را برای بازدید بخشهایی از این سرزمین پهناور به آن کشور دعوت کرد. در واقع این سفرنامه حاصل سفر به سرزمینی که در تلاش است به تکقطبیبودن جهان پایان بخشد و به یک قدرت باالقوه جهانی تبدیل شود.
افغانستان را با ۳۵ تا ۴۰ میلیون جمعیت میتوان دستکم از لحاظ جغرافیا و جمعیت با یکی از شهرهای نسبتاً کوچک چین مقایسه کرد. اما با آنهم این کشور تلاش میکند تا روابط خود را با افغانستان گستردهتر سازد و افغانستان نیز به خوبی واقف است که چین علاوه بر اثرگذاری سیاسی از بُعد اقتصادی، کشوری است که میتواند در افغانستان تحول اقتصادی ایجاد کند.
شاید دستکم در افغانستان هیچکسی را سراغ نداشته باشیم که در خانه و یا محیط کاری خود یکی- دو وسیله ساخت چین به همراه نداشته باشد. علاوه بر آن، یک سفر ۱۰ روزه به چین، میتواند هر کس را با شگفتیهای عجیب و متنوعی روبهرو سازد. کشوری که جمعیت بالای آن تنوع فرهنگها، آداب و رسوم فراوانی را رقم زده و بسیاری از اتفاقات عجیب دنیا را بهنام خود ثبت کرده است.
برای مثال میتوان به این اشاره کرد که در چین به یکباره و طی سالهای ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۴ میلادی ۵۰۰ میلیون نفر از زیر خط فقر خارج شدند. اتفاقی که در تصور هیچیک از سیاستمداران و اقتصاددانهای جامعه بشری نمیگنجید؛ کشوری که ۱٫۶ میلیارد نفر جمعیت دارد و امروز در آن تنها ۲۰۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
در چین، کمتر کسی انگلیسی میداند، حتی بسیاری از هوتلداران آن کشور با جملات رایجی چون «Hello» و «How are you» آشنا نیستند، اما با آنهم تعداد کسانیکه در چین انگلیسی میفهمند، بیشتر از تعداد کسانیاند که در آمریکا انگلیسی میدانند.
زبان چینی زبان یکپنجم جمعیت جهان است در حالیکه بیرون از چین کمتر کسی چینی میداند. همه این آمار نشات گرفته از جمعیت سرسامآوری است که در یکی از پهناورترین اماکن دنیا پراکنده شدهاند.
فرهنگ، آداب و رسوم چینیها
نه تنها چینیها، بلکه همه مردم دنیا رسوم و آداب منحصربهخود را دارند. پیش از سفر به هر کشوری بهتر است با فرهنگ رایج در آن سرزمین بیشتر آشنا شد تا از هرگونه بیاحترامی به آن جلوگیری کرد. در میدان هوایی پکن، یکی از دوستانم با انگشت شهادت به سمت دوست دیگرمان اشاره کرد، من پیش از این شنیده بودم که اشاره با این انگشت در چین خوب نیست و مانع ادامه این روند شدم.
به هر ترتیب در فرهنگ چینی به مسایلی میتوان برخورد که به شدت حیرتانگیز است. مثلاً پس از خوردن غذا در افغانستان و بسیاری از کشورهای جهان آروغ زدن بسیار ناخوشایند است و بسیاریها از آن نفرت دارند، اما در چین این نشانه سپاسگزاری از آشپز است و این پیام را میرساند که غذای میلشده به شدت خوشمزه بوده است.
داخل جیبم انواع پول افغانی داشتم از ۱۰ افغانی شروع تا ۱۰۰۰ افغانی، پولهای به شدت مچالهشده، کهنه و پاره- پاره، به هیچعنوان علاقهنداشتم که دوست چینیام پاتریک که در زبان چینی (پاچوییک) تلفظ میشد، آنها را ببیند، اما یکدانه ۱۰۰ افغانیگی نو که با خودم داشتم را به او هدیه دادم. او به هیچ عنوان در ابتدا نمیپذیرفت، اصرار کردم که این پول را بهعنوان یادگاری نزد خود نگهدارد، نهایتاً پذیرفت و پس از آن بود که فهمیدم در فرهنگ مردم چین تعارف بهشدت معمول است و هیچ هدیهای را پیش از ۴ – ۵ بار تعارف نمیپذیرند و این نشانه غرور است.
چینیها اخلاقمداراند، بسیاری چیزها بهعنوان یک ارزش نزدشان مطرح است و عدول از شماری ارزشها بیاحترامی به تودههاست است. در فرهنگ اسلامی اصراف بهشدت منع شده است، اما کمتر نشانهای از رعایت آن در افغانستان و بسیاری از کشورهای اسلامی بهویژه سرزمینهای عربی به چشم میخورد، اما در چین صرفهجویی و پرهیز از اصراف یکی از مهمترین ویژگیهای اخلاقی بهشمار میرود و اگر صرفهجویی نباشد کجا میتوان کشوری با آن وسعت و جمعیت را اداره کرد. همه کار میکنند و همه به صرفهجویی بهعنوان یک فرهنگ پایبند هستند و این چیزی است که در خانه و وسیله نقلیه و سوخت و آب و برق و ریخت و پاشها و پذیراییها میبینیم.
وسیله نقلیه نیمی از مردم بایسکل است و از شماری نیز موترسواری که با برق و باطری کار میکند. البته شمار موترها نیز کم نبود که با توجه به جمعیت پایتخت غیرمنتظره نیست.
اما با وجود رشد سرسامآور تکنالوژی و تغییر وضعیت اقتصادی مردم، هنوز باورهای عجیب و غریب در میان چینیها رواج دارد. با مجموعه دوستان خبرنگار به رودخانهای در حومه شهر ایوو رفتیم.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
![](http://www.wahid.newafg.com/wp-content/uploads/2019/11/FB_IMG_1573008351507.jpg)
جاییکه شمار زیادی را میتوان مشاهده کرد که ماهیهای زنده را میخرند و به آب میریزند و پس از آن به دعا و نیایش میپردازند.
آنان پس از آن آرزو میکنند و معتقداند که آرزویهایشان با ریختن ماهیهای زنده به آب، برآورده میشود. من شنیدهام که هنوز در حاشیه رودخانه زرد، کسانی که به رودخانه میافتند را نجات نمیدهند، زیرا معتقداند که رودخانه قربانی میخواهد.
چینیها کمتر عصبانی میشوند، زیاد میخورند، جنگ نمیکنند، کمتر دروغ میگویند و دزدی نمیکنند. این ویژگیها را در این چند روز کوتاه سفر یا به وضوح دیدیم و یا هم از زبان دیگران شنیدیم. به هر ترتیب چین سرزمینی است که دستکم یکبار باید به آنجا سفر کرد.
با آنهم چینیها آسیایی و شرقیاند و بخشی از مشکلات جامعه شرقی را همانجا هم میتوان یافت. از جمله هارن کردنهای بسیار، تلاش برای بینوبتی و یا فروش چند برابر کالا به مسافران و افراد غیربومی.
سرزمین تنوع غذایی
همه کسانیکه بهچین سفر میکنند، اگر مثل ما نخستین تجربه سفر به این کشور باشد نگران مواد غذایی در آن کشور هستند. این نگرانی یا بابت فروش گوشت حیوانات و حشراتی که خوردنشان برای ما منزجرکننده است و یا هم ناسازگاری با ذایقه ما. اما باید پذیرفت که غذاهای چینی پرمایه و رنگارنگاند و رنگهای متنوع، عطرهای متفاوت و طعم عالی از ویژگیهای آنهاست. وجود این سه ویژگی نه تنها باعث خوشمزگی غذای چینی میشود، بلکه آن را به اثری هنری بدل میسازد که میتوان دید و تحسین کرد. هیچیک از این سه ویژگی را نباید در تهیهٔ غذاهای خوشمزهٔ چینی از یاد برد.
غذا در فرهنگ چینی به شدت به سنت و تاریخ این کشور وابسته است. تلاشهای بسیاری صورت گرفته است تا الگوی مصرف غذایی این کشور از چینی به غربی تغییر کند اما چندان مؤثر نبوده است.
چینیها هنوز با قاشق و پنجه غذا نمیخورند، حتی اگر در میان انبوهی از میهمانان خارجی در چین، تک و تنها بمانند. جالب اینجا است سالانه ۱٫۳ میلیون مترمکعب چوب صرف چوبهای غذاخوری در چین میشود.
غذایی سنتی چین در این کشور، بسیار معمول است. اگر چه در چین ما به چند رستورانت مک دولاند نیز برخوردیم، اما میگویند که به ازای هر ۴ میلیون انسان در چین یک رستورانت غربی را میتوان یافت.
پیش از سفر به چین بسیار شنیده بودیم که خوردن گوشت حیواناتی چون سگ و برخی از حشرات در شهرهای بزرگ چین رایج است. من مقداری پنیر، قیماق و برخی از مواد دیگر غذایی را با خود به چین بردم، نگران بودم که غذایی که با ذایقه من سازگار باشد در آنجا یافت نشود. اما نکته جالب اینجاست که هیچ نیازی به بردن غذا به چین نیست. چین پر است از غذاهایی که با ذایقه هر انسانی سازگار است.
ما در چین با قصابیها و فروشگاههای گوشت زیادی روبهرو شدیم و جز گوشت گوسفند، گاو و مرغ، چیز دیگری ندیدیم، اما این به معنای عدم استفاده از متباقی حیوانات در چین نیست. دستکم چیزی که ما برداشت کردیم این بود که خوردن گوشت سایر حیوانات به شکل وافر آن رایج نیست و گوشت مرغ و گوسفند و گاو بیشترین طرفدار را دارد.
وجود طیف وسیعی از انواع غذاهای لذیذ، عطر و طعم بینظیر مواد غذایی و همچنین تاریخچهٔ جالب و شنیدنی که در تهیه و ایجاد هر یک از غذاهای چینی وجود دارد، باعث شده تا مردم چین، آشپزی منحصر به فرد سرزمینشان را مایهٔ فخر و مباهات خود بدانند. هر چند استفاده از حشرات، خزندگان، نرمتنان و دیگر جانورانی که حتی شنیدن اسم آنها باعث ایجاد حسی بد و انزجارآور میشود، در پخت غذاهای چینی مرسوم است، ولی بهخاطر داشته باشید که بیشتر غذاهایی که توسط مردم چین تهیه میشود، نه تنها بدمزه نیستند بلکه مطمینا از خوردن آنها لذت خواهید برد.
رستورانتهای بسیاری برای مسلمانان در چین فعالیت میکنند. در هر شهر آن دهها رستوارنت ترکی- عربی و افغانی را میتوان یافت که میزبان شمار زیادی از مسلمانان هستند. همه این رستوارنتها با الفبای عربی، آرم «حلال» دارند.
گیاهخواران در این کشور بزرگ دنیا، میتوانند بهترین انواع گیاههای خوراکی را میل کنند و علاقهمندان گوشت از هر دین و کیش و مذهبی که هستند، مطابق اعتقادات و فرهنگ غذایی خود نیز میتوانند بهترین غذاهای حاوی گوشت را بیابند و از آن لذت ببرند.
اکثر گیاهخواران چینی بودایی هستند. پیروان بودا، آموزشهایی را در مورد به حداقل رساندن صدمات، درد و رنجها ارایه میدهند.
زندگی چینی؛ جدال سنت و مدرنیته
پس از بازدید از بازاری قدیمی در حومه شهر پکن، رقص گروهیِ کهنسالان ما را به خود جذب کرد. میرقصیدند و شادی میکردند تا غم و اندوه را به چهار اطراف زندگی خود راه ندهند. امید به زندگی در میان سالمندان چینی بالا است. شاید اینجا دوره پیری را بتوان آغاز دوره جدیدی از زندگی دانست.
دوران فعالیتهای بیدغدغه، تا جایی که حتی رقص با همسر شصت و چند ساله در گرمای سخت را نیز شامل میشود. تمام سعیشان این است که از تبدیل دوران «پیری» به دوره «انتظار مرگ» دوری کنند، بر خلاف بسیاری از مردمان دیگر دنیا.
جوانان درس میخوانند و کار میکنند. هتلهای چینی پر از دختران و پسرانی است که روز درس میخوانند و شب کار میکنند تا محتاج کسی نباشند.
در مترو، هواپیما و محلات کار، زنان و مردان چینی روزنامه میخوانند و به مطالعه علاقه وافری دارند. بیشترین روزنامه در سطح جهان در چین به چاپ میرسد، آمار میگوید که روزانه ۱۰۰ میلیون یا ۱۰٪ روزنامه جهان در چین چاپ میشود.
چینیها بهشکل سنتی تلاش میکنند پایبند ارزشها باشند. دولت این کشور با روسپیگری مقابله میکند و جامعه چین روسپیگری را مردود میداند.
احترام به بزرگتران بهویژه پدر و مادران خلاف نظام اجتماعی غرب در چین بهوفور دیده میشود. کهنسالان بیشتر از دیگران احترام میشوند و در رستورانتها- گارسونها تلاش میکنند تا قسمت خوب غذا را به کهنسالترین فرد بدهند.
چینیها به خوبی دریافتند که علاوه بر حفظ سنتها، آداب و رسوم رایج- پیشرفت در جهان کنونی اهمیت آن در سطح بالایی است و بدون تسلط بر علم و فناوری هیچ پیشرفتی ممکن نیست. به همین جهت طی دهههای اخیر یکی از برنامههای مهم چین برای پیشرفت اقتصادی، تقویت و بومیسازی تکنولوژی بوده است. این موضوع چنان برای حاکمان چینی اهمیت داشته است که بخش مهمی از منابع دولتی را صرف برنامههای آموزشی، پژوهشی و تکنولوژی کردهاند و هرگز پیشرفت در این عرصه را معطل حضور بخش خصوصی نکردهاند.
به همین جهت است که بیش از ۶۰ درصد صادرات کشوری که ۵۰ درصد مردم آن زراعتپیشه هستند را محصولات تکنولوژی تشکیل میدهد.
در چین، آنچه بیش از همه مرا به خود جذب کرد، تلاش زنان و مردانی است که از وقت، بیشترین و بهترین استفاده را میکنند. یکی از مشخصههای مردم چین، فرهنگ بالای کار و تلاش است. مردم این کشور تحت تأثیر فرهنگ کنفسیوسی، مردمی اهل کار هستند. براساس همین فرهنگ بود که چینیها پذیرفتند سالها با درآمد کمکار کنند و اجازه دهند ثروتهای تولید شده آنها به سرمایه تبدیل شود.
خرید از بازارهای چین
بازارهای کشورهای دور و نزدیک، پر اند از هزاران کالای چینی با قیمتهای مختلف و کیفیت گوناگون، درست برعکس بازار داخلی چین.
پیش از این شنیده بودم که بازرگانان افغان، زمانیکه از چین به قصد واردات کالا به افغانستان فعالیت تجاری میکنند به تولیدکننده، نامرغوبترین جنس ممکن را سفارش میدهند. این را مسوول شرکت بارچالانی برادران عظیمی در شهر ایوو برایمان قصه کرد. جالب اینجا است که آقای عظیمی از مشکلات و رقابتهای ناسالمی که بازرگانان افغان در چین با یکدیگر داشتند هم دل پر دردی داشت.
از موضوع اصلی دور نشویم، در بازارهای داخلی چین اجناس بیکیفیت به ندرت یافت میشوند و قیمتها در آن سرسامآوراند. با دوستان در یکی از فروشگاههای بزرگ پکن، نرخ یکدانه بیک کوچک زنانه را پرسیدیم. ۳۰۰۰ یوان چینی معادل ۳۱۸۰۰ افغانی، در حالیکه مشابه همان بیک را در بازارهای کابل با قیمت ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ افغانی میتوان پیدا کرد، اما میگویند تفاوت اصلی در کیفیت و استندرد آن است.
چند ماه پیش، از دهلی نیز سفرنامهای نوشته بودم که در آن تأکید شده بود اگر به هند برای خرید سفر میکنید ۸۰ تا ۹۰ درصد چانه بزنید. یعنی اگر قیمت کالایی در هند ۱۰۰۰ روپیه است، شما ۱۰۰ تا ۲۰۰ افغانی روی آن قیمت بگذارید، هیچکس در دهلی ناراحت نمیشود و بازهم حق با مشتری است.
اما اگر روزی گذرتان به چین و بهطور خاص به پکن افتاد و برای خرید به یک مرکز بزرگ کالا رفتید و جنسی را پسندیدید، گمان کنید بازهم به دهلی سفر کردهاید. من در سفرهای گوناگون به کشورهای مختلف آسیایی شیوه چانهزدن را خوب آموختهام. یکی از همسفران ما برای خود شلوار «لی» میخرید. فروشنده، آن را ۲۵۰۰ یوان چینی (۲۹۰۰۰ افغانی) قیمت گذاشت، دوستمان علاقهمند بود این شلوار لی را با قیمت ۳۰۰ یوان (۳۱۸۰ افغانی) بخرد. من از راه رسیدم و او را کنار زدم و گفتم همه چیز را به من واگذار کن. این شلوار لی را در نهایت به قیمت ۱۶۰ یوان (۱۶۹۶ افغانی) برایش خریداری کردم.
در کل وضعیت اقتصادی ما ایجاب نمیکرد تا از پکن خرید کنیم چند روز بعد به شهر ایوو رفتیم، پایتخت اقتصادی چین و میزبان بزرگترین مارکیت خرید و فروش دنیا. ایوو عمدتن یک شهر عمدتاً فروشی است و اجناس مختلفی را بسیار ارزانتر از پکن در این شهر میتوان پیدا کرد. اگر به مقصد خرید به چین میروید، پیشنهاد میکنیم ایوو را برگزنید. اما ایوو جای چانه زدن نیست، قیمتها مشخصاند.
ایوو از ۶۲۴ سال بعد از میلاد مسیح تا بیش از ۱۳۰۰ سال بعد به عنوان یک روستا شناخته میشد تا اینکه در سال ۱۹۸۸ ایوو به سطحی بالاتر رسید و امروز با سعی و تلاش مردم و دولت چین، به بزرگترین مارکیت تجارتی جهان بدل شده است.
هماکنون بیش از یک میلیون نفر در این شهر به عنوان کارگر و یا بازرگان مشغول کاراند. اما جمعیت کلی این شهر کوچک چین ۱٫۸ میلیون نفر است، یعنی بیشتر کسانی که در این شهر زندگی میکنند از کشورهای مختلفی اند که برای کار و تجارت به ایوو آمدهاند. اقتصاد ایوو، پس باز شدن بازار چین به روی تمام جهان، یکی از سریعترین رشدها را در این کشور داشته است. سرکهایی که ۲۰ سال پیش کثیف و پر از زباله بوده، اکنون غرق در پاکیزگی، زیبایی و گل و بوته است.
ایوو با مراکز متعدد عمده فروشی و با بیش از ۵۸۰۰۰ تولیدکننده و کارخانه در چین و ارایه بیش از ۴۰۰ هزار نوع کالا توانسته است رکورد خوبی برای بازرگانان دنیا باشد تا این شهر بتواند مخاطبان خود را از سراسر دنیا به این شهر بیاورد.
عربها و مسلمانان در این شهر رفتوآمد زیادی دارند و مساجد و رستورانتهای زیادی برای آنها ایجاد شده است. آمار نشان میدهد ۱۴۰۰۰ تاجر خارجی در این شهر زندگی میکنند و روزانه ۲۱۰۰۰۰ نفر وارد این شهر میشوند که آمار جالب توجهی است.
یکی از مهمترین جاذبه تجاری ایوو بازار فوتین یا شهر تجارت بینالمللی ایوو است. در واقع فوتین بازاری است که در تصور شما نمیگنجد. ما بیشترین خرید خود را از ایوو انجام دادیم.
گردشگری در چین
![](http://www.wahid.newafg.com/wp-content/uploads/2019/11/FB_IMG_1573008357868.jpg)
چین مقصد خوبی برای گردشگری است. بهخصوص اگر اهل تماشای معماریهای متنوع و میراثهای فرهنگی حیرتانگیز باشید. بهخصوص پکن یا همان بیجینگ، پایتخت چین که یکی از چند شهر تاریخی این کشور است.
به نقل از ویکیپدیا، چین در سال ۲۰۱۱ سومین کشور پربازدید جهان بوده و شمار گردشگران خارجیای که به این کشور مسافرت کردهاند در سال ۲۰۱۰ برابر با ۵۵٬۹۸ میلیون نفر بوده است.
این سفرها درآمد ارزی ۴۵٬۸ میلیارد دالری و چهارمین جایگاه جهان از نظر میزان درآمدهای ارزی را برای این کشور در سال ۲۰۱۰ بههمراه داشته است. از سوی دیگر مجموعاً ۱٬۶۱ میلیارد سفر داخلی نیز در چین انجام گرفته که درآمد ۷۷۷٬۱ میلیارد یوانی را برای این کشور رقم زدهاست.
همچنین درآمدهای چین از صنعت توریسم در سال ۲۰۰۹ به ۱۸۵ میلیارد دالر رسیده بود.
بنا بر برآوردهای سازمان تجارت جهانی، چین در سال ۲۰۲۰ به بزرگترین کشور توریستی جهان و چهارمین کشور از نظر سفرهای خارجی بدل خواهد شد.
دیوار بزرگ چین در نزدیکی پکن محبوبترین جاذبه گردشگری این کشور است و علاوه بر آن، شهر ممنوعه، مرکز قدرت امپراتوری چین در پکن، لشکر سفالین، آرامگاه چین شی هوان بنیانگذار دودمان چین در شیآن از دیگر جاهای مورد توجه گردشگران هستند.
ما در نخستین روز سفر به چین به شهر ممنوعه رفتیم، بارانهای بسیار، تقریباً دیدار از این جاذبه حیرتانگیز را سخت ساخته بود. همان بارانهایی که دو هفته پیش منجر به کشتهشدن ۱۵۰ نفر در حومه پکن شد.
همینکه وارد صحن ابتدایی شهر ممنوعه شدیم- برای منی که اصالتاً از هرات هستم و هرات پر است از آثار تاریخی کمنظیر، جذابیت آنچنانی نداشت. رو به همسفرم آقای پریانی گفتم که شهر ممنوعه را با تمام صلابتش با ارگ هرات برابر نمیکنم. او از من خواست تا با هم پس از پایان بازدید شهر ممنوعه قضاوت کنیم. به هر ترتیب سفر به کشورهایی با پیشینه تاریخی و مملو از آثار تاریخی به خوبی واضح میسازد که میراثهای فرهنگی، منابع خوبی برای درآمد هستند و افغانستان در حالیکه میتوانست بیش از هند، چین و بسیاری از کشورهای جهان سالانه میلیونها دالر از این آدرس سود ببرد، جنگ، جدال و ناامنی جلو یکی از بزرگترین چشمههای عایداتیاش را گرفته است.
شهر ممنوعه را دیدیم، این شهر به روایتی وسیعترین و کاملترین مجموعه معماری چوبی در جهان به شمار میرود. احداث شهر ممنوعه در سال ۱۴۰۶ میلادی با دستور جو دی دومین امپراتور سلسله مینگ آغاز شد و در ۱۴ سال ساخته شد. تا سال ۱۹۱۱ میلادی و نابودی سلسله مینگ (قریب ۵۰۰ سال) در مجموع ۲۴ امپراتور در شهر ممنوعه اقامت کرده و بر چین فرمان راندهاند. از سال ۱۹۲۴ بازدید از این مجموعه بهعنوان کاخ موزه برای عموم آزاد شد و ممنوعه بودن آن پایان پذیرفت.
طبق یادداشتهای تاریخی، در سلسله مینگ ۱۰۰ هزار صنعتگر و یک میلیون کارگر در ساخت این مجموعه عظیم باستانی شرکت داشتهاند. مصالح ساختمانی مصرفی از سراسرکشور حتی از فاصله چند هزار کیلومتری تهیه شدهاست. اشیا و کشفیات گرانمایهای درشهر ممنوعه شده و شمار آن جمعاً به یک میلیون میرسد و یک ششم کل کشفیات در چین را شامل میشود.
اما با آنهم قضاوت من این بود که صلابت، زیبایی و ابهت بودا در بامیان و قلعهاختیارالدین در هرات و شماری از آثار تاریخی در شهرهای دیگر افغانستان اگر بیش از شهر ممنوعه نباشد، کمتر هم نیست.
در خلال بازدید از آثار تاریخی چین روز آخر به دیوار بزرگ چین رفتیم، راه رفتن در این مجموعه بهدلیل انبوه جمعیت آسان نبود. جمعیت، مثل مور و ملخ به اینجا سرازیر شده بودند، بیمبالغه ۹۵ درصد گردشگران، چینی بودند.
قرار بود در روز دوم سفر به چین از این مجموعه بزرگ دیدن کنیم، اما بارانها و سیلابهای ویرانگر مانع شد. حتی نزدیک بود که بازدید از این مجموعه را از دست بدهیم، به میهمانداران خود تذکر دادیم که آمدن به چین و ندیدن دیوار چین برایمان سنگین تمام خواهد شد. در نهایت در آخرین روز سفر به چین موفق به پیمودن حدود ۲۰۰ کیلومتر راه از پکن به سمت دیوار چین شدیم.
دیوار چین تجسم درایت و رنج و زحمت میلیونها چینی در چین باستان است. کارگرانی که در سرما و گرمای سخت ملیاردها تُن مصالح ساختمانی را بالای کوهها انتقال دادند و یکی از بزرگترین شاهکارهای بشر را رقم زدند.
زمانی که از دیوار چین بازدید میکردیم، بیش از آنکه متوجه درایت چینیها در ساخت این مجموعهٔ عظیم باشم، ذهنم مشغول کسانی بود که در راه ساخت این دیوار عظیم جان داده، لتوکوب شده و به بردگی گرفته شدهاند.
میگویند: «کسانیکه در ساختمان این بنای بزرگ میمردند، جسدشان را لای دیوار میگذاشتند. میگویند هزاران نفر به دلیل تحمل مشقت و رنج ناشی از ساخت این سازه بزرگ دستساز بشر جان دادهاند.»
دیوار چین طولانیترین و بزرگترین سازه مهندسی، تدافعی و نظامی از لحاظ زمان ساخت در جهان است. این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است.
به نقل از منابع تاریخی، دیوار چین بهعنوان پروژه تدافعی بر روی کوهها ساخته میشد از بیابانها مراتع و لجنزارها عبور میکرد. کارگران طبق عوارض زمینی، ساختار متفاوتی برای ایجاد دیوار در نظر گرفتند که درایت و عقل نیاکان چینیها را نشان میدهد. دیوار بر مسیر کوههای پر فراز و نشیب امتداد یافتهاست. در بیرون دیوار پرتگاههای بلند دیده میشود. در واقع کوه و دیوار به یکدیگر پیوند خوردهاند؛ لذا دشمن به هیچ وجه قادر به نفوذ به این دیوار نبود. دیوار چین معمولاً با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل ساخته شده و در وسط ان خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع ان ۱۰ متر است در پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴–۵ متر است تا در زمان انتقال سلاحها مشکلی ایجاد نشود.
یکی از دوستان رو به همراه چینیمان گفت شنیده است که دیوار چین تنها سازه دستساز بشر است که از کره ماه دیده میشود، نخستین بار بود که چنین حرفی را شنیده بودم. همراه چینیمان نه تأیید کرد و نه رد.
سپس در جایی خواندم که این ادعا بارها تکذیب شدهاست، ولی هنوز در باور مردم جا دارد. در واقع بسیاری از پدیدههای ساخت انسان، به خصوص در نور شب از فضا قابل رویت هستند اما تشخیص دیوار چین با چشم غیرمسلح از هر نقطهای در مدار زمین کاملاً غیرممکن است.
ما موفق به دیدار از میراث ارزشمند باستانی سربازان سفالی نشدیم و سفر ۹ روزه فرصت کمی برای بازدید از سازههای زیبای بشری در این سرزمین پهناور بود. چین با ۴۱ اثر ثبت شده در فهرست میراثهای فرهنگی یونسکو، رتبه سوم در جهان را دار میباشد. از این ۴۱ مکان ثبت شده ۲۹ سایت میراث فرهنگی، هشت سایت میراث طبیعی و چهار سایت فرهنگی و طبیعی (ترکیبی) است. برخی از این آثار از ضروریترین منابع گردشگری و ارزشمند در چیناند.
کشور چین از نظر تنوع میراث جهانی (فرهنگی، طبیعی، ترکیبی) بهعنوان کاملترین کشور در بین کشورها شناخته میشود و هم اکنون بیش از ۷۰ مکان پیشنهادی برای ثبت در فهرست میراث جهانی دارد. شهر پکن با شش میراث، بیشترین میراث ثبت شده در میان شهرها را دارا میباشد.
دیدار با سفیر افغانستان در چین
در سومین روز دیدار مان از پکن به سفارت افغانستان در این شهر رفتیم. من پیش از این، نمایندگیهای سیاسی افغانستان در تاجیکستان، ایران، امارات، پاکستان و هند را از نزدیک دیده بودم. ساختمان سفارت افغانستان در چین کوچکترین ساختمانی بود که تا بهحال برای یک نمایندگی سیاسی- کنسولی افغانستان دیدهام.
یادم از دو- سه سال پیش آمد، زمانیکه یک هیئت تجارتی- اقتصادی افغانستان به چین رفته بودند و یک ماه تمام منتظر ماندند تا سفیر وقت افغانستان آنها را به حضور بپذیرد، اما موفق به دیدارش نشده بودند. خبرش را آنزمان خودم نوشته بودم. اما اینبار تنظیم تمامی برنامهها بر عهده میهمانداران ما در رادیوی چین بود.
جانان موسیزی پس از چند دقیقه وارد اتاق شد، اولین حرفش این بود که همکار سابقه رسانهها است. موسیزی پیش از آنکه در پاکستان و چین سفیر شود، سخنگوی وزارت خارجه افغانستان بود و سر و کارش مدام با رسانهها.
موسیزی از بهتر شدن روابط چین و افغانستان پس از رویکار آمدن حکومت وحدت ملی به شدت خرسند بود. او از این گفت که نخستین سفر خارجی رئیسجمهور غنی به چین بوده و معاون رئیسجمهور چین سال گذشته به کابل آمده بود. این گفت که افغانستان علاقهمند گشایش یک کنسولگری در ارومچی و یا شهر دیگری از چین است و چین پیش از این برای گشودن یک کنسولگری در جلالآباد و یا قندهار ابراز علاقهمندی کرده است.
همچنان او از اشتیاق چینیها به زعفران هرات گفت و اینکه این کشور علاقهمند است تمام زعفران هرات را خریداری کند.
چین حقیقتاً روابط خود با افغانستان را گسترش داده است. آخرین محموله کمکهای نظامی چین به افغانستان در همان روزهایی به کابل رسید که ما در پکن بودیم. چین از مدت زمانی به اینسو تلاش میکند در همکاری مشترک با پاکستان در مذاکرات صلح میان طرفهای درگیر در افغانستان نقش ایفا کند. علاوه بر آن این کشور وعدههای «بزرگ» اقتصادی برای بازسازی افغانستان داده است.
روابط چین و افغانستان
ظاهراً چینیها همانقدر که نگران افزایش ناامنیها در افغانستان استند، به همان پیمانه نگران گسترش ناامنیها در منطقه سینکیانگاند، جاییکه با تاثیرپذیری از رویدادهای منطقه گاهی شاهد شورشهایی است که گفته میشود با حمایت گروههایی چون طالبان، داعش و القاعده، در مناطق مسلماننشین چین صورت میگیرد. در واقع، چین ثبات در کشور همسایهاش افغانستان را بهعنوان کلید امنیت در خاک خودش میبیند. علاوه بر همه این مسایل، سال گذشته رئیس ستاد کل ارتش این کشور در سفری به کابل، با رئیسجمهور غنی و مشاور امنیت ملی دربارهٔ همکاریهای نظامی چین با افغانستان دیدار و گفتگو کرده بود.
چین و افغانسستان رابطه دیرینهای با هم داشتهاند، راه ابریشم سند بزرگی از رابطه تاریخی و عمیق این دو کشور است. افغانستان بهعنوان گذرگاه یا خط تقاطع تعاملات فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و مراودات تجارتی میان نیمقاره هند و چین، شرق دور، آسیای مرکزی و خاور میانه بوده است.
به نقل از منابع، روابط رسمی و سیاسی افغانستان و چین در اواسط قرن بیست آغاز شد. بعد از آنکه انقلابها و شورشها در چین در سال ۱۹۴۹ منجر به قدرت رسیدن حزب کمونیست به رهبری مائو و ایجاد «جمهوری خلق چین» شد، چوین لای نخستوزیر آن زمان چین با هیئت بلندپایه حزب حاکم طی یک سفر رسمی در سال ۱۹۵۷ به کابل آمدند.
پس از تشکیل حکومت وحدت ملی در سال ۲۰۱۴، روابط و همکاری میان افغانستان و چین شاهد فصل جدیدی بود. این روابط، تنها در همکاریهای دوجانبه امنیتی خلاصه نشد، بل چین برای نخستینبار کمکهای نظامیاش به افغانستان را اعلام کرد. قبل از دیدار اشرف غنی در سال ۲۰۱۴ از چین، سفیر چین در افغانستان گفت که چین و افغانستان قربانی تروریسماند و پکن برای رویارویی با این تهدید مشترک، آماده همکاری است. این موضع، چراغ سبزی برای درخواست کمک افغانستان از چین بود.
در جریان دیدار رئیسجمهور غنی از چین، او و شی جینگ پینگ به اجماع مهمی دست یافتند که عبارت از مبارزه برضد حرکت اسلامی ترکستان شرقی بود. رئیسجمهور افغانستان موافقت کرد که «افغانستان بههیچ حرکتی، که امنیت چین را از خاک این کشور تهدید کند، اجازه نخواهد داد.» در راستای همین همکاریها، افغانستان ۱۵ جنگجوی اویغور را که بازداشت کرده بود، در ماه فبروری سال ۲۰۱۵ به چین سپرد. افغانستان این تلاشها را بیشتر بهخاطر جذب همکاری از سوی چین انجام داد. از سوی دیگر کابل خواست تا چین را با این کار بیشتر تشویق کرده باشد که روی پاکستان فشار بیاورد تا طالبان را به میز مذاکرههای آشتیجویی حاضر کند.
در ماه نوامبر سال ۲۰۱۴، جیو شینج کن، وزیر امنیت عمومی چین در راس یک هیئت بلندپایه از افغانستان دیدار کرد و با رئیسجمهور غنی ملاقاتی داشت. اگرچه جزییات زیادی در مورد این سفر وجود ندارد، اما مقامهای افغان گفتهاند که آنها روی توسعه، تجارت، اقتصاد و امنیت گفتگو کردهاند. البته این گفتگوها نخست به مبارزه بر ضد هراسافگنان اویغور بیشتر متمرکز بوده است. در پایان سال ۲۰۱۴، یانگ یا جون، سخنگوی امنیت ملی دفاعی چین گفت که خروج نیروهای ایتلاف از افغانستان سبب نگرانیهای چین نسبت به افغانستان شده است.
وزیران دفاع افغانستان و چین در ماه اکتوبر سال ۲۰۱۵، همکاریهای دفاعی را به امضا رساندند. وزارت دفاع افغانستان نیز در این باره گفته بود که چین شریک قوی افغانستان است و ما را کمک کرده و قرار است این کمکها در آینده نیز ادامه داشته باشد.
پس از بینتیجهماندن گفتگوهای چهارجانبه برای حاضر کردن طالبان بر میز مذاکرات صلح، یک مقام ارشد نظامی چین در ۲۹ فبروری سال ۲۰۱۶ از کابل دیدار کرد. جنرال فنگ فینگویی، از اعضای ارشد کمیسیون مرکزی نظامی چین با مقامهای ارشد افغانستان دیدار کرد. در این دیدار، جنرال فنگ، برای نخستینبار در تاریخ دوجانبهٔ افغانستان و چین توافق کرد تا مبلغ ۴۸۰ میلیون یوان چینایی که معادل ۷۳ میلیون دالر آمریکایی میشود را به نیروهای امنیتی افغانستان کمک کند.
حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی افغانستان نیز در ۱۷ ماه اپریل ۲۰۱۶ به چین رفت. جنرال فنگ، در دیدار با حنیف اتمر، تعهد کرد تا روابط امنیتی عمیقتری با افغانستان داشته باشند. برعلاوه، عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی افغانستان در ماه می سال ۲۰۱۶ به دعوت نخستوزیر چین، به این کشور سفر کرد. عبدالله در ملاقاتش با شی جینگ پینگ، رئیسجمهور چین، صلح را متضمن نیروی قوی امنیتی افغانستان خواند. افزون بر این، رئیسجمهور چین نیز وعده سپرد تا نیروهای امنیتی افغانستان را حمایت کند.