امریکا و شوروی؛ نبرد دو ابر قدرت در افغانستان | سخنرانی دونالد ریگان

افغانستان، در میان چین‌خوردگی‌های کوه‌های هزاررنگ و در دل تمدنی کهن، همواره میدان آزمون تصمیم‌هایی بوده است که نه در کابل، بلکه در کاخ‌های قدرت جهان گرفته می‌شدند. کمتر کشوری را می‌توان یافت که چنین بار سنگینی از مداخلات خارجی را بر دوش کشیده باشد و همچنان ایستاده باشد. در واپسین دهه‌های قرن بیستم، با اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش سرخ، این کشور عملاً به میدان رسمی نبرد دو ابرقدرت دوران بدل شد؛ جایی که مسکو با تانک و هلی‌کوپتر آمد، و واشنگتن با استینگر و گاهی هم پول پاسخ داد.

شوروی به‌دنبال تحکیم نفوذ خود در منطقه و حفظ دولتی همسو بود، و آمریکا نیز، در دل رقابت‌های جنگ سرد، فرصت را مغتنم یافت تا ضربه‌ای دیگر بر رقیب دیرینه‌اش وارد کند. اما در میان این دو قطبِ قدرت، مردمی بودند که خانه‌شان، زندگی‌شان، آینده‌شان و رؤیاهای فرزندان‌شان در آتش جنگ سوخت. افغانستان به قربانی خاموش معادله‌ای بدل شد که نه در آن نقش داشت، و نه صدایی.

در ادامه، شما می‌توانید متن کامل یکی از مهم‌ترین نطق‌های رادیویی رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، رونالد ریگان، را بخوانید؛ سخنانی که در سال ۱۹۸۵ در اوج اشغال افغانستان ایراد شد و نشان می‌دهد چگونه غرب به این بحران می‌نگریست، و چه تصویری از مقاومت افغان‌ها در ذهن جهانیان می‌ساخت.

خطاب رادیویی به ملت امریکا دربارۀ اشغال افغانستان توسط شوروی
۲۸ دسامبر ۱۹۸۵

هم‌میهنان عزیزم،

امروز می‌خواهم با شما دربارۀ موضوعی بس حیاتی برای کشورمان و نیز برای جهان سخن بگویم: مبارزۀ مردم افغانستان برای آزادی. شش سال از آن زمان می‌گذرد که اتحاد جماهیر شوروی به سرزمین افغانستان یورش برد؛ شش سال رنج و مصیبتی وصف‌ناپذیر برای مردمی که همچنان در راه آرمان‌هایی پایداری می‌کنند که بنیان ملت ما نیز بر آن‌ها نهاده شده است: آزادی و استقلال.

برای درهم‌شکستن ارادۀ افغان‌ها، شوروی‌ها سراسر توان نظامی مدرن خویش را به‌کار بسته‌اند. گازهای سمی از آسمان بر سر مردم بی‌دفاع فرو ریخته است. بالگردهای جنگی غول‌آسا بر روستاهایی کوچک حمله‌ور شده‌اند. صدها هزار غیرنظامی بی‌گناه کشته یا زخمی شده‌اند. مین‌های کوچکی در پهنای دشت‌ها پاشیده‌اند تا کودکان افغان را کور یا معلول سازند.

امروز، شمار نیروهای شوروی در افغانستان به حدود ۱۲۰ هزار تن رسیده است. با این‌همه، مردم افغانستان در برابر این یورش بی‌رحمانه تن به تسلیم نداده‌اند، و این خود معجزه‌ای‌ست. در این فصل از سال که ایمان به معجزه‌ها از نو جان می‌گیرد، شایسته است که دل به احترام و دعا برای این مردان و زنان دلیر بسپاریم. این مردم شجاع به جهانیان نشان داده‌اند که شوروی هرگز نخواهد توانست ذهن و روح ملت افغانستان را به بند کشد. افغان‌ها مردمانی‌اند سخت‌جان و استوار، و در راه آزادگی خویش همچنان خواهند جنگید.

شوروی‌ها نیز این حقیقت را دریافته‌اند. می‌دانند که کارزار افغانستان، در معنایی ژرف‌تر، از کوه‌های آن سرزمین به میدان گسترده‌تر افکار عمومی جهان کشیده شده است. از همین رو، آنان با درازکردن عمر جنگ و پوشاندن واقعیت جنایت‌های روزانۀ خود، در تلاش‌اند تا نگاه جهانی را منحرف سازند. چشم‌به‌راه‌اند که خشم و توجه جهانیان رو به افول نهد. به‌گمان آنان، چون چنین شود، پشتیبانی جهان آزاد از مجاهدان افغانستان کاهش خواهد یافت. و آن‌گاه، شوروی‌ها بند حیات مبارزان را خواهند برید. گرچه مجاهدین شاید هرگز تسلیم نشوند، اما شوروی با چنین شگردی به مهار کامل افغانستان دست خواهد یافت. ملتی به تمامی در گلو خفه خواهد شد.

دوستان من، به‌نام آزادی بشر، نمی‌توانیم و نباید بگذاریم چنین سرنوشتی رقم بخورد. از آغاز، ایالات متحده خواهان راه‌حلی برای بحران افغانستان بوده است که به خروج کامل نیروهای شوروی بینجامد. ما از هیچ کوششی برای تحقق این هدف فروگذار نکرده‌ایم. در گفت‌وگوهایی که در ژنو با آقای گورباچف داشتم، به‌صراحت گفتم که حضور نظامی شوروی در افغانستان مانعی بزرگ در مسیر بهبود روابط میان دو کشور ماست. تا زمانی که شوروی به راه تجاوز پای‌بند است، باید بداند که مردمان آزاد در برابر او خواهند ایستاد. شوروی خود را مدعی ضدیت با استعمار و مدافع آزادی ملل می‌داند، اما تاریخ روایتی دیگر دارد.

اگر روزی شوروی‌ها تصمیم به ترک افغانستان بگیرند، هیچ مانعی از سوی ما در برابرشان نخواهد بود. ششمین دور گفت‌وگوهای سازمان ملل برای یافتن راه‌حل سیاسی به‌تازگی بی‌نتیجه پایان یافته است. اگر شوروی‌ها خواهان پیشرفت‌اند، باید برنامه‌ای روشن برای خروج نیروهای خود ارائه دهند و حقوق ملت افغانستان را به‌رسمیت بشناسند. چنان‌که گفتم، ایالات متحده آماده است تضمین‌کنندۀ توافقی فراگیر باشد، به‌شرطی که مفاد آن شامل این نکات باشد: خروج کامل نیروهای بیگانه در زمانی معین، تأمین استقلال واقعی نه حاکمیت شوروی بر دولت و ملت افغانستان، و فراهم‌کردن زمینۀ بازگشت ایمن میلیون‌ها پناهندۀ افغان به سرزمین خود. تنها در این صورت است که آشتی ملی و بازسازی افغانستان آغاز خواهد شد و ریختن خون روس‌ها و افغان‌ها پایان خواهد یافت.

دوستان من، از شما یاری می‌طلبم تا اطمینان حاصل کنیم که مجاهدان افغانستان از حمایت مؤثر ما برخوردار می‌شوند. این حمایت، وظیفه‌ای اخلاقی و انسانی بر دوش هر انسان آزاد است. آن‌چه در آن سرزمین دوردست می‌گذرد، برای کشور ما و برای جهان اهمیتی حیاتی دارد. بی‌تردید، این نبرد از دیدگاه نظامی اهمیت استراتژیک دارد. اما نبرد اصلی، جنگی است میان ظلمت و روشنایی، میان بندگی و آزادی – و ما در برابر رنج ستمدیده‌گان، وظیفه‌ای روشن داریم. اگر جهان آزاد از افغانستان روی بگرداند، خود نیز کمتر آزاد و کمتر انسان‌دوست خواهد شد. اما اگر از مبارزۀ افغان‌ها پشتیبانی کند، روح خود را به والایی خواهد رساند. این همان چیزی‌ست که امریکا همواره بدان پای‌بند بوده و باید در سال ۱۹۸۶ و پس از آن نیز باشد.

💬 نظر شما برای ما ارزشمند است

اگر دیدگاهی، نکته‌ای یا نقدی درباره این مطلب دارید، لطفاً آن را با ما و دیگر خواننده‌گان در میان بگذارید.

از کادر زیر می‌توانید دیدگاه‌تان را بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

WP Radio
WP Radio
OFFLINE LIVE
Verified by MonsterInsights