وقتی برای نخستین بار «دیوان دارا» به دستم رسید، او و شعرش هر دو برای من کاملاً ناشناخته بود. شاعری که سه قرن پیش از امروز، دست‌کم خودش با خیالات خود به جنگ صائب، خاقانی، عرفی، اصفهانی و انوری رفته است. پیر‌مرد صوفی‌مشربی که در گوشه‌ای از غوریان امروزی در روستای نه چندان مشهور «زنگی سبا» ...

من هر از گاهی که دیوان "دارا" می‌خوانم بیش از همه تفاخر و خودستایی‌های او خوشم می‌آید. دارا با آن‌که در زندگی اجتماعی خود ظاهرا انسان متواضع و فروتنی بوده است، اما در اشعار دارا نشانه‌های زیادی از خودستایی و تفاخر را می‌توان یافت، هرچند او خودش می‌دانسته که شهره آفاق نخواهد شد. با آنکه هیچ شاعری ...