داستان من، خبرنگاران هرات و هرات چی خبر 

در زمان جمهوریت واقعیت‌هایی به ویژه در مورد گروه‌های مافیایی وجود داشت که بدون تردید نشر آن از آدرس یک هویت واقعی غیر ممکن بود. در پهلوی آن شخصیت‌کُشی و انتقام‌گیری سیاسی-تبلیغاتی نیز مستلزم بسیج فرد یا افرادی بود که از پشت نقاب، منافع یکی را تأمین و منافع دیگری را زیر سوال ببرند.

صفحاتی در شبکه‌های اجتماعی مانند خبرنگاران هرات و در هرات چی خبر بسیاری از واقعیت‌های پشت‌پرده را بدون ترس و هراس منتشر می‌کردند. البته در موارد زیادی نیز برخی از این مطالب، اتهاماتی بودند که جهت تشهیر منفی افراد تهیه و نشر می‌شد.

من در آن زمان متهم بودم که از گردانندگان صفحه خبرنگاران هرات هستم. واقعیت این بود که گرداننده یا گردانندگان این صفحه برای گُم کردن هر رد پایی در تلاش بودند تا این صفحات را به شماری از خبرنگاران واقعی نسبت دهند. چیزی‌که بعدها اداره امنیت ملی وقت به آن پی بُرد و حتا عاملان این صفحات را نیز شناسایی کرد. اما پیش از آن‌که عامل یا عاملان صفحه‌ی خبرنگاران هرات شناسایی و صفحه مسدود شود، حقیقتا سخت‌ترین سال‌ها و ماه‌های زندگی خود را گذراندم. در آن زمان بارها از سوی گروه‌های مختلف تهدید به مرگ شدم. تهدیدها آن‌قدر جدی بودند که گاهی هرات را به هر بهانه‌ای برای مدتی جهت در امان ماندن جانم ترک می‌کردم. من تنها ابزاری که در دست داشتم “سوگند خوردن” بود. به تهدید کننده‌ها سوگند می‌خوردم که من نه در این صفحه دخلی دارم و نه هم‌ عامل یا عاملان آن را می‌شناسم اما برای بسیاری از آنان قابل قبول نبود زیرا موج تبلیغات مبنی بر این‌که این صفحه متعلق به وحید پیمان است بسیار بالاتر از حد تصور من بود. به نظر می‌رسید که عامل اصلی این شائبه نیز دست‌اندکاران همین صفحه بودند

به گونه‌ی مثال، پس از آن‌که مرحوم سمیع‌الدین رهین رئیس فقید اداره سارنوالی هرات به شهادت رسید، صفحه خبرنگاران هرات از افراد خاصی به عنوان قاتلان او نام بُرد. این افراد خاص بعدا توسط دادگاه تبرئه شدند اما پس از تبرئه با من به صورت غیر مستقیم تماس گرفتند و با شدیدترین لحن ممکن از پایان زندگی من در روزهای آینده هشدار دادند. من “جان فرزندانم” و هر چه مقدسات در عالم هستی وجود داشت را قسم ‌می‌خوردم ولی برای‌شان قابل قبول نبود. آخرین باری که تصمیم گرفتم هرات را برای همیشه به مقصد کابل ترک کنم عامل اصلی این هجرت، همان تهدید اخیر بود. روزهایی را به یاد می‌آورم که این تهدیدها طی ۲۴ ساعت چند بار و از سوی گروه‌هایی که هیچ ارتباطی باهم نداشتند تکرار می‌شد. از مافیای مواد مخدر و زمین شروع تا چهره‌های درشت سیاسی در مورد صفحه خبرنگاران هرات به من تماس می‌گرفتند. ‏ موضوع را بارها با والیان هرات، اداره امنیت ملی، کمیته مصوونیت خبرنگاران و همکاران رسانه‌ای‌ در میان گذاشتم. حکومت تأکید می‌کرد که گرداننده صفحه را می‌شناسند که در خارج از افغانستان زندگی می‌کند و نهادهایی رسانه‌ای تأکید ‌می‌داشتند که باید مواظب جانم باشم.

‏تلخی ماجرا به ویژه زمانی بود که به همین بهانه از هرات بیرون می‌رفتم و هفته‌ها و ماه‌ها فرزندانم را نمی‌توانستم ببینم. زندگی شخصی من دچار تحول شده بود و خلاصه همه‌ی زوایای زندگی من تحت تأثیر این اتهام قرار گرفته بود. جالب‌ترین بخش کار این بود که عده‌ای حتا صفحه “در هرات چی خبر” را نیز به من نسبت می‌دادند. هرات چی خبر به لحاظ محتوایی کاملا در تضاد با سیاست‌ صفحه خبرنگاران هرات در حرکت بود. صفحه خبرنگاران هرات “مدافع هویت پارسی” و صفحه هرات‌ چی خبر “مدافع منافع پشتون‌ها” بود. من صادقانه می‌گویم که در همه‌ی این سال‌ها تلاش کردم تا وارد این بازی کثیف قومی نشوم. بعدها صفحه خبرنگاران هرات را نمی‌دانم با تلاش چه کسی اما صفحه هرات چی خبر بر اثر تلاش‌های قیوم رحیمی والی وقت هرات و با همکاری وزارت مخابرات افغانستان، مسدود شد.

‏با مسدود شدن صفحات خبرنگاران هرات و هرات چی خبر، خوشبختانه نفسی به راحتی کشیدم. کارم زمانی که در کابل به پایان رسید تصمیم گرفتم هر طور شده به هرات برگردم.

‏پس از تحولات اخیر به آلمان مهاجر شدم. این‌که دوری از وطن، اقوام، دوستان و همشهریان و هموطنانم من را در چه وضعیتی قرار داده است را من می‌دانم و خدای من …

‏به تازگی صفحه‌ی دیگری به اسم در هرات چی خبر ایجاد شده است. به نظر می‌رسد که این صفحه را به جای گروه، یک فرد گردانندگی می‌کند. گرداننده‌ی این صفحه، ظاهرا فرد ناشی، کم‌سواد و بی‌تجربه‌ای است. مطالب را از صفحات مختلف کاپی و بدون ذکر منبع نشر می‌کند. این صفحه اخیرا موارد متعددی از اتهامات به اشخاص مختلف را نیز نشر کرده است.

‏در میان طالبان در هرات این شائبه شکل گرفته است که گرداننده این صفحه وحید پیمان است. بسیاری از طالبان هرات حقیقتا کسی به نام وحید پیمان را نمی‌شناسند. بلکه تعدادی از همشهریان هراتی ما بی‌هیچ دلیلی طبق عادت ما هراتی‌ها که معمولا چیزی سر زبان‌ها افتاد آن را تکرار می‌کنیم نام من را نزد سران طالبان بُرده‌اند. از جمله یکی از مقامات ارشد قضایی طالبان اخیرا در این مورد واکنش جدی نشان داد. من طی پیامی به خاطر حفظ جان بقیه دوستان و نزدیکانم برایش توضیح دادم که سردبیر بزرگ‌ترین روزنامه افغانستان بودم. صدها سرمقاله نوشته‌ام و در این اواخر نیز به عنوان دیپلمات در وزارت خارجه افغانستان کار کرده‌ام و با این وصف چنین کارهای احمقانه‌ای در شأن فردی مانند من نیست.

برایش توضیح دادم که من منتقد سیاست‌های امارت اسلامی به ویژه در زمینه حقوق بشر هستم و خواهم بود. اما از هجو و بدنام‌سازی شخص چه در امارت و یا هر گروه دیگری امتناع می‌ورزم. واقعیت این است که یک مأمور قضایی در سطح محل، در هر درجه‌ای که قرار داشته باشد، سیاست‌گذار حاکمیت طالبان نیست و دلیلی ندارد که نوک قلمم را علیه فرد تیز کنم.

‏برایش توضیح دادم که ‏توانایی نوشتن مقاله در نشریات معتبر داخلی و خارجی را دارم. حرمت قلمم را حفظ می‌کنم و وقتم را روی موارد بسیار سطحی و کوچکی که اعتبار یک مدعی نویسندگی را ضرب صفر می‌کند، صرف نمی‌کنم.

‏نمی‌دانم برای او و امثال او چقدر قابل قبول است اما ‏من بار دیگر تأکید می‌کنم که از سال ۲۰۰۹ میلادی که صفحه‌ای در فیس‌بوک برای خودم ساختم تا اکنون مجری، سازنده و عامل هیچ صفحه‌ی جعلی در شبکه‌های اجتماعی نبودم. سخت‌ترین و انتقادی‌ترین مطالب را از صفحه شخصی خودم منتشر کردم. جایی که می‌دانستم نشر موضوعی ممکن است برایم مشکل جدی ایجاد کند، خودسانسوری می‌کردم اما هرگز با هیچ صفحه‌ای جعلی نه تنها این‌که پیوند نداشتم بلکه چنین کاری را در شأن خود نمی‌دانستم. هر آن‌چه در دلم است را در صفحه شخصی خودم خواهم نوشت.

 

با محبت

پاسخی بدهید