دیروز در هرات اتفاق جالبی افتاده که درس بزرگی برای خیلی آدمهاست.
پیش از آن اما بگذارید موضوع مشابهی را روایت کنم. حدود ۴ ماه پیش در هرات زمانیکه از انترنت ضعیف ADSL خسته شده بودم، خواستم تا از انترنت ستلایت استفاده کنم و یک آنتن انتقال دیتا را به مبلغ ۵۰۰۰ افغانی خریدم.
ساعتی بعد خبر فوت یکی از اقواممان برایم، رسید. آنتن داخل کیسه بود و من آنرا بلافاصله داخل صحن خانه (حویلی) گذاشتم و سریع به خانه متوفا رفتم اما ساعت ۱۲ شب به خانه برگشتم.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
یک عضو خانواده، ساعت ۶ صبح، کیسه حاوی آنتن را با زبالههای دیگر بیرون دروازه میگذارد.
ساعاتی بعد، مسوول کمپنی انترنتی برای نصب آنتن آمد، هر چقدر آنتن را جستوجو کردم پیدا نشد تا اینکه در نهایت، واقعیت موضوع برایم مشخص شد.
فردایش تنظیف خصوصی زمانیکه آمد موضوع را به او توضیح دادم.
از من پرسید: آنتنک خُرد داشت؟ گفتم بله.
پرسید که لین برق هم داشت؟ گفتم: بله
گفت: بین پلاستیک بود؟ گفتم، خودش است.
گفت پیش من است و فردا میآورمش. فردا زمانی که پلاستیک را آورد متوجه شدم که یک دستگاه ADSL است و کارکن تنظیف اتفاقا همان روزی که من آنتن ستلایت را گم کردم، آن را از همین کوچه یافته است. دستگاهی که در واقع که من در خانه دو دانه از آن داشتم.
من اما آنروز به صداقت این فرد و پاکی این آدمها باورمند شدم. باهم مشترکا به این نتیجه رسیدیم که پیش از آمدن موتر تنظیف، احتمالا معتادان، آنتن من را با خود بردهاند.
امروز خبر شدم که در یک اتفاق جالب در هرات، زمانیکه یک کارکن تنظیف خصوصی یک پلاستیک حاوی مبلغ ۳۰۰ هزار افغانی را از داخل یک سطل زباله پیدا کرد، آن را به صاحبش بازگرداند.
نمیدانم چطور ممکن است آدم ۳۰۰ هزار افغانی را به آشغالی بدهد اما بهترین و جالبترین بخش این موضوع بازگرداندن اینهمه پول توسط یک فرد فقیر و نیازمند به صاحب آن است.
این مرد طبیعتا یک قهرمان است. قهرمانی که تسلیم نفس خود نمیشود، مال مردم را نمیخورد. رزق حلال خود را داخل زبالهها جستوجو میکند و همینجا بود که یادم از میلیاردها دالر کمک جهان به افغانستان آمد، کمکهایی که بخشی از آن توسط دارا ترین آدمها دزدی شد.