امروز ۲۴ جوزا در افغانستان روز مادر است. تجربه سختیست، روز مادر، آنهم در نبود مادر
بیشتر، آنهایی به معنی واقعی این کلمه پی میبرند که از عطر وجود او محروم گشتهاند.
“صد ساله هم باشی با رفتنش یتیم میشوی … ”
برای چیره شدن بر این بغضِ لعنتی؛ تنها راهی که آراممان میکند این است که دلتنگیهایمان را جایی بنویسیم.
شخصا امروز، کودکی بالغ در جسمی بیقرارم، که نمیداند از کجا شروع کند. از روزگارِ بی او بودن، از “مادر” گفتنهایی که در گلویم بغض شده و یا از ظهری که بعد از رفتنش، دیگر رنگِ شب را به خود ندید.
در نبود مادر دل انسان از تازیانهی درد، زخمیست. زهرِ دلتنگی، در بند بندِ وجود آدمی جای خوش میکند.
عطرِ حضورش، هنوز در گوشه گوشهی خانهمان جریان دارد، اما… مدتهاست که در و دیوارهای همهجا، از انعکاس صدایش، تهی شدهاند.
با نبود مادر دل آدمی از این سکوت مرگبار میگیرد و مدام بغض راه گلویش را چنگ میزند.
بدونِ مادر؛ شبیه به برگِ درختانِ پائیز، لحظه به لحظه فرو میریزیم و زیر پایِ زمانه، خُرد میشویم.
نبودنِ مادر بزرگترین حسرتها را روی دل فرزند میگذارد، حسرتهایی تمام نشدنی.
قدر مادران خود را بدانید تا داغدار هزاران “ای کاش” نشوید.
بیستوچهارم جوزا روز مادر بر همه مادران گرامی مبارکباد.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.