شب عید است و ما را شادی و شور نوایی کو؟
انیس و محرمی کو؟ همدمی کو؟ همنوایی کو؟
به عمق سرزمینم دود و آتش میکند بلوا
مکدّر تر بهعالم از فضای ما فضایی کو؟
تپد در سینهی ما دل به داغ نامرادیها
کف ما را بهغیر از خون دل، رنگ حنایی کو؟
***
شب عید است و ما آواره و خاطر پریشانیم
مصیبدیده و بیچاره و مهجور و حیرانیم
جهان را سر به سر گرم است بزم شادمانیها
ولی ما صفبهصف بنشسته در سوگ شهیدانیم
جهان با اینهمه پهناوری ما را چو زندان است
بدون جرم، محکومِ ندامتگاه و زندانیم
برهنهپا و عریانسینه و دلریش و مغمومیم
گریبانچاک و محنتآشنا و خانهویرانیم
***
حلول عید بر مرد و زن افغانستان تبریک
به نصرتآفرینان دلیر و قهرمان تبریک
به آن پیری که خاک تیره بر سر مینماید باد
به سوگ نامرادیهای فرزند جوان تبریک
به آن خواهر که گیرد در بغل نعش برادر را
سراید در رثای وی هزاران داستان تبریک
به آن دختر که جوید مادر گمگشتهی خود را
ولی از او نیابد تا ابد نامونشان تبریک
به آن زندانی ظلمتنشین بسته در زنجیر
که در خلوت بهجز اشکش نباشد ترجمان تبریک
به آن آوارهی برگشته اقبال و سیهروزی
که میآزارد او را طعنههای این و آن تبریک
از: سید فضل احمد پیمان
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.