پیر زن حدودا ۷۵ – ۸۰ سالهای زنگ دفتر ما را زد، کل دیالوگ را مینویسم:
همکارم: بله؟
پیر زن: سلامالیکم !
همکارم: واعلیکم، بفرمایین !
پیرزن: مه اینجی قبلنا میآمدوم و شما بری مه “سیب” میدادین، حالی هم دنبال سیب آمادوم
همکارم: خاله جان ! ” اونایی که به شما سیب میدادن از اینجی برفتن، ما هم سیب نداریم، نه که به شما سیب میدادیم.
پیرزن: ” چی ؟ اونا از اینجی برفتن؟ شما هم همه «سیبار» سیب ها بخوردیم؟”
همکارم: “نه خاله جو، ما سیبهار نخوردیم، اونا خیلی وقته از اینجا رفتن”
پیر زن: یکبار دور و بر خور نگا کنیم، شاید به مه سیب نگاه دیشته باشن
• یک مقدار پیسه روان کردم که پیر زن برای خود سیب بخرد.
اما پیر زن گفت: “اونا انگور هم میدادن.”
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.