ساعت ۶ صبح به قصد پنجشیر حرکت کردیم. در نزدیکی کوتل خیرخانه جاییکه بیشتر، باشندگان مناطق شمالی کشور زندگی میکنند پرچم زمان مجاهدین را بر فراز یک چهارراهی دیدم. آخرین بار در اواخر دهه هفتاد زمانیکه حاکمیت استاد ربانی جریان داشت این پرچم را بر سردر دفتر مقام ولایت بادغیس دیده بودم.
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
من در سال ۱۳۸۳ و در سال ۱۳۹۳ نیز به پنجشیر رفته بودم. در سال ۱۳۸۳ سرک کاملا خامه، زمینها تا نزدیکی پنجشیر کاملا بکر و ابزار کهنه جنگی در دوی سوی سرک دیده میشدند. در سال ۱۳۹۳ سرک آسفالت شده بود اما از کابل تا پروان شهرکهای زیادی در حال ساخته شدن بودند که میگفتند بیشتر زمینهایش غصبی است.
اما اینبار (دیروز) از کابل تا پروان کمتر جایی را دیدم که کدام زمینی خالی مانده باشد.
در دو سوی سرکی که به سمت پنجشیر میرود دوکانهای زیادی موقعیت دارند و کمتر دوکانی را میشود یافت که تصویری از احمدشاه مسعود شیر پنجشیر در آن نصب نباشد.
برای منی که چند سالیاست در هرات تفنگبهدستِ لباسشخصی ندیدهام حضور تفنگیهای لباس شخصی در هوتلها و داخل موترها و کنار رودخانه نامانوس بود.
اما همین تفنگبدستان هم وقتی میفهمیدند از هرات آمدهایم کلی خوشحال میشدند.
من در پیشنویس همین متن نوشتم که پنجشیریها جسور، مهماننواز و در عین حال قانونگریز و سرکش هستند که با واکنش شماری از دوستان روبرو شد.
سبقت غیر مجاز از سمتهای مختلف سرک و حتا از میان بخشهای خامه کنار سرک، بیعلاقهگی به نشر پرچم رسمی افغانستان و حتا نوشتن متنی با عنوان “داکتر عبدالله رییسجمهور منتخب افغانستان” نشان سرکشی مطلق آنان از حکومت بود.
آنهم درست زمانیکه ۱۰۰ برابر هرات ۴ میلیونی، جنرال و نظامی در نظام دارند، بخشی از رهبری سیاسی حکومت همواره متعلق به آنهاست و به اندازه یک هزارم هراتیها مالیه نمیپردازند.
پنجشیریها معمولا برای توجیه این سرکشیها دلایل خود را دارند، دلایلیکه هراتیها هیچگاه بهصورت هماهنگ نداشتند و ندارند.
نکته نو و جدیدی که در این سفر جذابتر از همیشه بود حضور اقوام گوناگون بهویژه از جنوب کشور در آرامگاه شهید مسعود بود.