وبلاگ

ده ساعت اضطراب در کانتیننتال

صبح‭ ‬شنبه‭ ‬دست‌کم‭ ‬از‭ ‬۳۳‭ ‬ولایت‭ ‬افغانستان،‭ ‬مسوولان‭ ‬مخابراتی‭ ‬از‭ ‬هر‭ ‬ولایت‭ ‬بین‭ ‬۳‭ ‬تا‭ ‬۱۰‭ ‬نفر‭ ‬برای‭ ‬شرکت‭ ‬در‭ ‬سمینار‭ ‬تکنولوژی‭ ‬معلوماتی‭ ‬گرد‭ ‬هم‭ ‬آمدند‭. ‬بیش‌تر‭ ‬مهمانان‭ ‬در‭ ‬اتاق‌های‭ ‬مختلف‭ ‬هوتل‭ ‬انترکانتیننتال‭ ‬جابه‌جا‭ ‬شدند‭. ‬عده‌ی‭ ‬بسیار‭ ‬معدودی‭ ‬اما‭ ‬به‭ ‬خانه‌ی‭ ‬دوستان،‭ ‬اقوام‭ ‬و‭ ‬یا‭ ‬خویشاوندان‌شان‭ ‬رفتند‭. ‬

ساعت‭ ‬۹‭:‬۳۰‭ ‬شب‭ ‬است‭. ‬یک‭ ‬کارمند‭ ‬اداره‭ ‬مخابرات‭ ‬هرات‭ ‬با‭ ‬اسم‭ ‬مستعار‭ (‬بهرام‭) ‬در‭ ‬صفحه‌ی‭ ‬فیس‌بوک‭ ‬خود‭ ‬از‭ ‬یورش‭ ‬مهاجمان‭ ‬به‭ ‬هوتل‭ ‬انترکانتیننتال‭ ‬خبر‭ ‬داد‭. ‬بلافاصله‭ ‬با‭ ‬او‭ ‬به‭ ‬تماس‭ ‬شدم،‭ ‬با‭ ‬صدای‭ ‬پایین‭ ‬که‭ ‬تلاش‭ ‬می‌کرد‭ ‬از‭ ‬دروازه‭ ‬اتاق‭ ‬بیرون‭ ‬نرود‭ ‬سراسیمه‭ ‬پاسخ‭ ‬داد‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬طبقه‭ ‬نخست‭ ‬ساختمان‭ ‬در‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬اتاق‌ها،‭ ‬تنها‭ ‬گیر‭ ‬افتاده‭ ‬است‭. ‬از‭ ‬من‭ ‬خواست‭ ‬تا‭ ‬به‭ ‬مردم‭ ‬بگویم‭ ‬که‭ ‬دعا‭ ‬کنند،‭ ‬خودش‭ ‬می‌گفت‭ ‬که‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬توکل‭ ‬به‭ ‬خدا،‭ ‬همه‭ ‬امیدش‭ ‬به‭ ‬نیروهای‭ ‬امنیتی‭ ‬است‭. ‬

لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالب‌ترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.

شماره‭ ‬اتاقش‭ ‬را‭ ‬گفت‭. ‬از‭ ‬این‌که‭ ‬مبادا‭ ‬تماس‌های‭ ‬مکرر‭ ‬باعث‭ ‬شود‭ ‬تا‭ ‬صدای‭ ‬او‭ ‬به‭ ‬بیرون‭ ‬از‭ ‬اتاق‭ ‬عبور‭ ‬کند‭ ‬تصمیم‭ ‬گرفتیم‭ ‬تا‭ ‬از‭ ‬طریق‭ ‬پیامک‭ ‬موبایل‭ ‬با‭ ‬هم‭ ‬در‭ ‬ارتباط‭ ‬باشیم‭. ‬

به‭ ‬یکی‭ – ‬دو‭ ‬نفر‭ ‬از‭ ‬همکاران‭ ‬در‭ ‬کابل‭ ‬تماس‭ ‬گرفتم‭ ‬و‭ ‬موضوع‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬آن‌ها‭ ‬شریک‭ ‬کردم‭ ‬و‭ ‬آن‌ها‭ ‬با‭ ‬نیروهای‭ ‬امنیتی‭ ‬ساکن‭ ‬در‭ ‬هوتل،‭ ‬اما‭ ‬ظاهراً‭ ‬قرار‭ ‬نیست‭ ‬موضوع‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬زودی‌های‭ ‬خاتمه‭ ‬پیدا‭ ‬کند‭. ‬تمام‭ ‬تاکید‭ ‬من‭ ‬به‭ ‬بهرام‭ ‬این‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬نباید‭ ‬اتاق‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬ترک‭ ‬کند‭ ‬و‭ ‬باید‭ ‬در‭ ‬گوشه‌ای‭ ‬از‭ ‬اتاق‭ ‬بدون‭ ‬پاسخ‭ ‬دادن‭ ‬به‭ ‬تماس‌ها‭ ‬مخفی‭ ‬شود‭. ‬اما‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬سراسیمه‌گی‭ ‬بهرام‭ ‬با‭ ‬شمار‭ ‬دیگری‭ ‬از‭ ‬همکاران‭ ‬خود‭ ‬که‭ ‬در‌‌‭ ‬همان‭ ‬هوتل‭ ‬موقعیت‭ ‬داشتند‭ ‬به‭ ‬تماس‭ ‬می‌شود،‭ ‬اتاق‭ ‬بهرام‭ ‬و‭ ‬همکاران‭ ‬او‭ ‬تنها‭ ‬حدود‭ ‬۲۰‭ ‬متر‭ ‬از‭ ‬یک‌دیگر‭ ‬فاصله‭ ‬دارند‭. ‬بهرام‭ ‬اما‭ ‬اتاق‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬ترک‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬سمت‭ ‬اتاق‭ ‬همکارانش‭ ‬حرکت‭ ‬می‌کند‭ ‬و‭ ‬موفقانه‭ ‬به‭ ‬آن‌ها‭ ‬مدغم‭ ‬می‌شود‭. ‬در‭ ‬همین‭ ‬اثنا‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬گارسون‌های‭ ‬این‭ ‬هوتل‭ ‬نیز‭ ‬با‭ ‬سراسیمه‌گی‭ ‬وارد‭ ‬همین‭ ‬اتاق‭ ‬می‌شود‭. ‬

وقتی‭ ‬گفت‭ ‬که‭ ‬اتاق‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬عوض‭ ‬کرده،‭ ‬شدیداً‭ ‬از‭ ‬او‭ ‬انتقاد‭ ‬کردیم،‭ ‬اما‭ ‬تقاضای‭ ‬ما‭ ‬این‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬هیچ‭ ‬عنوان‭ ‬دیگر‭ ‬به‭ ‬فکر‭ ‬خروج‭ ‬از‭ ‬اتاق‭ ‬نباید‭ ‬باشد‭. ‬دقایقی‭ ‬بعد،‭ ‬صدای‭ ‬مهیب‭ ‬نارنجک‌ها‭ ‬و‭ ‬شلیک‭ ‬گلوله‭ ‬در‭ ‬داخل‭ ‬همین‭ ‬دهلیز‭ ‬شنیده‭ ‬می‌شود‭. ‬

بهرام‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬می‌گوید‭ ‬که‭ ‬وضعیت‭ ‬خیلی‭ ‬پیچیده‭ ‬شده،‭ ‬او‭ ‬گمان‭ ‬می‌کند‭ ‬که‭ ‬دیگر‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬اتاق‭ ‬بیرون‭ ‬نخواهد‭ ‬آمد‭. ‬هر‭ ‬لحظه‭ ‬صدای‭ ‬شلیک‭ ‬گلوله‌ها‭ ‬بیش‌تر‭ ‬می‌شود‭. ‬پس‭ ‬از‭ ‬ساعتی‭ ‬آرامش‭ ‬نسبی‭ ‬به‭ ‬دهلیز‭ ‬بر‭ ‬می‌گردد،‭ ‬حالا‭ ‬ساعت‭ ‬تقریباً‭ ‬۱۲‭:‬۳‭ ‬شب‭ ‬است‭. ‬بهرام‭ ‬زنگ‭ ‬می‌زند‭ ‬و‭ ‬با‭ ‬صدایی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬سختی‭ ‬می‌شود‭ ‬شنید،‭ ‬می‌گوید‭ ‬که‭ ‬یک‭ ‬نفر‭ ‬پشت‭ ‬دروازه‭ ‬آمده‌‭ ‬و‭ ‬می‌گوید‭: ‬‮«‬قوماندان‭ ‬هستم،‭ ‬شما‭ ‬چند‭ ‬نفر‭ ‬هستید؟‮»‬‭ ‬آیا‭ ‬پاسخ‭ ‬بدهیم؟

برای‌شان‭ ‬تأکید‭ ‬می‌کنم‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬هیچ‭ ‬عنوان،‭ ‬زیرا‭ ‬هیچ‭ ‬سندی‭ ‬وجود‭ ‬ندارد‭ ‬که‭ ‬نیروهای‭ ‬امنیتی‭ ‬باشند‭. ‬اندکی‭ ‬بعد‭ ‬مشخص‭ ‬شد‭ ‬که‭ ‬اصلاً‭ ‬هیچ‭ ‬یک‭ ‬از‭ ‬نیروهای‭ ‬امنیتی‭ ‬تا‭ ‬آن‭ ‬لحظه‭ ‬موفق‭ ‬به‭ ‬ورود‭ ‬به‭ ‬داخل‭ ‬این‭ ‬دهلیز‭ ‬نشده‌اند‭. ‬بهرام‭ ‬هنوز‭ ‬پیام‭ ‬می‌دهد،‭ ‬از‭ ‬صدای‭ ‬پایی‭ ‬می‌گوید‭ ‬که‭ ‬هی‭ ‬از‭ ‬ابتدای‭ ‬دهلیز‭ ‬به‭ ‬انتهای‭ ‬دهلیز‭ ‬رفت‌وآمد‭ ‬دارد‭. ‬

ساعت‭ ‬۱‭ ‬شب‭ ‬است‭. ‬خبر‭ ‬می‌رسد‭ ‬که‭ ‬نیروهای‭ ‬امنیتی،‭ ‬طبقه‭ ‬نخست‭ ‬ساختمان‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬وجود‭ ‬مخالفان‭ ‬دولت‭ ‬تصفیه‭ ‬کرده‌اند،‭ ‬به‭ ‬بهرام‭ ‬نوشتم‭ ‬که‭ ‬نگرانی‌ات‭ ‬را‭ ‬کم‭ ‬کن،‭ ‬اما‭ ‬به‭ ‬هیچ‌کس‭ ‬هنوز‭ ‬اعتماد‭ ‬نداشته‭ ‬باش‭. ‬در‭ ‬همین‭ ‬اثنا‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬پیام‭ ‬داد‭ ‬هیچ‭ ‬تصفیه‌ای‭ ‬در‭ ‬کار‭ ‬نیست‭ ‬و‭ ‬صدای‭ ‬فیر،‭ ‬حرف‭ ‬زدن‭ ‬و‭ ‬انفجار‭ ‬بمب‭ ‬دستی‭ ‬از‭ ‬همین‭ ‬طبقه‭ ‬اول‭ ‬هر‭ ‬دم‭ ‬به‭ ‬گوش‭ ‬می‌‎رسد‭. ‬کوشش‭ ‬می‌کنم‭ ‬که‭ ‬او‭ ‬و‭ ‬همراهانش‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬آرامش‭ ‬دعوت‭ ‬کنم‭. ‬پیام‭ ‬می‌دهد‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬حرف‭ ‬چه‭ ‬کسی‭ ‬باور‭ ‬داری؟‭ ‬به‭ ‬ما‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬۱۰‭ ‬متری‭ ‬محل‭ ‬رویداد‭ ‬هستیم‭ ‬یا‭ ‬پولیس‭ ‬که‭ ‬هنوز‭ ‬وارد‭ ‬ساختمان‭ ‬نشده‭ ‬است؟‭ ‬

حالا‭ ‬خانواده‌ی‭ ‬بهرام‭ ‬نیز‭ ‬نگران‭ ‬وضعیت‭ ‬او‭ ‬هستند‭ ‬و‭ ‬هر‭ ‬دم‭ ‬با‭ ‬او‭ ‬به‭ ‬تماس‭ ‬می‌شوند‭. ‬بهرام‭ ‬در‭ ‬متن‭ ‬کوتاهی‭ ‬برایم‭ ‬می‌نویسد‭: ‬‮«‬مثل‭ ‬فامیل‭ ‬من،‭ ‬صدها‭ ‬فامیل‭ ‬دیگر‭ ‬نیز‭ ‬امشب‭ ‬جگرخون‭ ‬هستند‭ ‬و‭ ‬تعداد‭ ‬زیادی‭ ‬از‭ ‬هم‌وطنان‭ ‬ما‭ ‬نیز‭ ‬داغ‌دار‭.‬‮»‬‭ ‬

حالا‭ ‬وضعیت‭ ‬آرام‌تر‭ ‬شده‭ ‬است‭. ‬از‭ ‬بهرام‭ ‬پرسیدم‭ ‬که‭ ‬چند‭ ‬نفر‭ ‬در‭ ‬اتاق‭ ‬هستید؟‭ ‬گفت‭ ‬۴‭ ‬نفر‭… ‬من‭ ‬از‭ ‬موجودیت‭ ‬۲‭ ‬دوست‭ ‬بهرام‭ ‬در‭ ‬این‭ ‬اتاق‭ ‬با‭ ‬خبر‭ ‬بودم،‭ ‬از‭ ‬او‭ ‬پرسیدم‭ ‬که‭ ‬نفر‭ ‬چهارم‭ ‬کیست؟‭ ‬گفت‭ ‬گارسون‭ ‬است‭. ‬

گارسون‭ ‬به‭ ‬بهرام‭ ‬گفته‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬مهاجمان‭ ‬را‭ ‬خودش‭ ‬دیده‭ ‬که‭ ‬وارد‭ ‬رستورانت‭ ‬طبقه‭ ‬نخست‭ ‬شدند‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬گارسون‌ها‭ ‬گفتند‭ ‬که‭ ‬ما‭ ‬به‭ ‬شما‭ ‬کاری‭ ‬نداریم‭. ‬داخل‭ ‬رستورانت‭ ‬یک‭ ‬بانوی‭ ‬خارجی‭ ‬حضور‭ ‬داشت‭. ‬مهاجمان‭ ‬به‭ ‬گفته‭ ‬گارسون،‭ ‬بلافاصله‭ ‬به‭ ‬سمت‭ ‬او‭ ‬نزدیک‭ ‬شده‭ ‬و‭ ‬تیربارانش‭ ‬می‌کنند‭. ‬

به‭ ‬گفته‭ ‬گارسون،‭ ‬مهاجمان‭ ‬لباس‌های‭ ‬سیاه‭ ‬بر‭ ‬تن‭ ‬داشتند‭ ‬و‭ ‬همه‌گی‌شان‭ ‬جوان‭ ‬بودند‭. ‬در‭ ‬میان‭ ‬جمعیت‭ ‬حاضر‭ ‬در‭ ‬سالون‭ ‬غذاخوری‭ ‬دنبال‭ ‬خارجی‌ها‭ ‬می‌گشتند‭ ‬و‭ ‬تنها‭ ‬آن‌جا‭ ‬یک‭ ‬شهروند‭ ‬بیرونی‭ ‬حضور‭ ‬داشت‭ ‬که‭ ‬او‭ ‬نیز‭ ‬یک‭ ‬بانو‭ ‬بود‭. ‬

گارسون‭ ‬و‭ ‬رفقایش‭ ‬پس‭ ‬از‭ ‬کشته‭ ‬شدن‭ ‬این‭ ‬بانو،‭ ‬آرام‌آرام‭ ‬رستورانت‭ ‬را‭ ‬ترک‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬اتاق‌های‭ ‬مختلف‭ ‬پراکنده‭ ‬می‌شوند‭. ‬

به‭ ‬هر‭ ‬ترتیب،‭ ‬این‭ ‬شب‭ ‬سخت‭ ‬ادامه‭ ‬دارد،‭ ‬بهرام‭ ‬برایم‭ ‬می‌نویسد‭: ‬‮«‬نمی‌دانم‭ ‬اوضاع‭ ‬بیرون‭ ‬چگونه‭ ‬است،‭ ‬اما‭ ‬امیدوارم‭ ‬این‭ ‬شب‭ ‬شوم،‭ ‬زود‭ ‬سحر‭ ‬شود‭.‬‮»‬‭ ‬باز‭ ‬پیام‭ ‬می‌دهد‭ ‬که‭ ‬با‭ ‬کم‭ ‬شدن‭ ‬صدای‭ ‬تیراندازی‌ها،‭ ‬اگر‭ ‬نیروهای‭ ‬امنیتی‭ ‬طبقه‭ ‬اول‭ ‬را‭ ‬تصفیه‭ ‬کرده‌اند،‭ ‬لااقل‭ ‬به‭ ‬ما‭ ‬یک‭ ‬اطمینان‭ ‬بدهند‭ ‬تا‭ ‬این‭ ‬استرس‭ ‬زیاد‭ ‬کم‭ ‬شود‭. ‬

هنوز‭ ‬چند‭ ‬ثانیه‌ای‭ ‬نگذشته‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬بهرام‭ ‬باز‭ ‬از‭ ‬افزایش‭ ‬کم‌پیشنیه‌ی‭ ‬تیراندازی‌ها‭ ‬در‭ ‬دهلیزشان‭ ‬خبر‭ ‬داد‭. ‬تلاش‭ ‬می‌کنم‭ ‬در‭ ‬پهلوی‭ ‬این‭ ‬که‭ ‬او‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬باز‭ ‬نکردن‭ ‬دروازه‭ ‬دعوت‭ ‬کنم،‭ ‬جهت‭ ‬حفظ‭ ‬روحیه‭ ‬و‭ ‬آرامش‭ ‬او‭ ‬نیز‭ ‬کمک‭ ‬کنم‭. ‬

ساعت‭ ‬۳‭:‬۱۳‭ ‬بامداد‭ ‬است‭. ‬بهرام‭ ‬و‭ ‬همکارانش‭ ‬هنوز‭ ‬داخل‭ ‬اتاق‭ ‬خود‭ ‬مخفی‌اند‭. ‬پس‭ ‬از‭ ‬دقایقی‭ ‬آرامش‭ ‬صدای‭ ‬سه‭ ‬انفجار‭ ‬مهیب‭ ‬که‭ ‬احتمالاً‭ ‬انفجار‭ ‬بمب‌های‭ ‬دستی‭ ‬است‭ ‬از‭ ‬داخل‭ ‬دهلیز‭ ‬طبقه‭ ‬نخست‭ ‬شنیده‭ ‬می‌شود‭ ‬و‭ ‬صدای‭ ‬شلیک‌ها‭ ‬نیز‭ ‬افزایش‭ ‬می‌یابد‭. ‬نگرانی‭ ‬و‭ ‬استرس‭ ‬بهرام‭ ‬و‭ ‬هم‌اتاقی‌هایش‭ ‬بیش‌تر‭ ‬می‌شود‭. ‬او‭ ‬این‭ ‬بار‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬می‌پرسد‭ ‬که‭ ‬چرا‭ ‬هیچ‌کس‭ ‬به‭ ‬کمک‌شان‭ ‬نمی‌آید‭. ‬داستان‭ ‬به‭ ‬همین‎گونه‭ ‬تا‭ ‬ساعت‭ ‬۷‭:‬۳۰‭ ‬صبح‭ ‬یعنی‭ ‬درست‭ ‬۱۰‭ ‬ساعت‭ ‬ادامه‭ ‬پیدا‭ ‬می‌کند‭ ‬تا‭ ‬این‭ ‬که‭ ‬نیروهای‭ ‬واکنش‭ ‬سریع‭ ‬به‭ ‬سراغ‭ ‬آن‌ها‭ ‬آمده‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬هتل‭ ‬بیرون‌شان‭ ‬می‌کنند‭. ‬

این‭ ‬شب،‭ ‬برای‭ ‬او،‭ ‬دیگر‭ ‬مسافران‭ ‬هوتل‭ ‬و‭ ‬خانواده‌های‌شان،‭ ‬صبح‭ ‬نشدنی‭ ‬بود‭. ‬۱۰‭ ‬ساعتی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬گونه‌ای‭ ‬گویا‭ ‬ده‭ ‬ماه‭ ‬به‭ ‬درازا‭ ‬کشیده‭ ‬بود‭.‬

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

WP Radio
WP Radio
OFFLINE LIVE