زمانیکه تصمیم به نوشتن این مقاله گرفتم، ابتدا با سعید حقیقی به تماس شدم. چون یادم آمده بود که سعید حقیقی، روزنامهنگار پیشکسوت کشور در سفری به تهران با سیمین بهبهانی دیدار کرده بود. از سعید حقیقی تنها چیزی که پرسیدم این بود:«با وصف همه محبتی که احمدظاهر به شعر سیمین داشت، آیا خانم بهبهانی نیز احمدظاهر را میشناخت؟»
سعید حقیقی گفت: «(بهبهانی) نام احمدظاهر را شنیده بود ولی نمیدانست که احمدظاهر با کدام شعرهایش آهنگ ساخته است. بهبهانی به من گفت چند شعری از من را که احمدظاهر خوانده است نام بگیر و من یکی دو شعر را نام گرفتم، سپس از من خواست یکی از آهنگها را با آواز بخوانم من هم آهنگ «چون درخت فروردین، پر شکوفه شد جانم» را شکسته و ریخته و با زبان الکن، آنگونه که احمد ظاهر خوانده بود برایش زمزمه کردم».
لطفا کانال یوتیوب چهارسو را سبسکرایب کنید تا به جالبترین ویدئوهای آموزشی دسترسی داشته باشید.
اغراق نیست که اگر بگوییم احمدظاهر یکی از مهمترین دلایل شناخت شاعران پارسیزبان خارج از افغانستان در بین مردم این کشور است. زمانی که من در سنین نوجوانی نخستین بیتهایی از شعر شاعران را حفظ میکردم، عمدتا شعرهایی بودند که توسط احمدظاهر تبدیل به آهنگ و سپس خوانده شده بود. نخستین شاعرانی که پس از حافظ و سعدی شناختم، فروغ بسطامی، فرخی یزدی، سیمین بهبهانی، فریدون مشیری، رهی معیری، هوشنگ ابتهاج، و فروغ فرخزاد بودند و من نامهایشان را در کتاب «تنها صداست که میماند…» دیده بودم. در این کتاب، اشعار احمدظاهر گردآوری شده بود. احمد ظاهر با وصف استفاده از شعر شاعران متقدم، از شعر شاعران جوان آن زمان هم به وفور بهره جسته است. آهنگ معروف «ای قوم به حج رفته کجایید» از مولانا، آهنگ معروف «بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران» اثر سعدی شیرازی و یا هم آهنک شناخته شدهی «به عزم تو به سحر گفتم استخاره کنم» از حافظ شیرازی نشان میدهد که انتخاب شعر برای آهنگها توسط احمد ظاهر منحصر به یک نسل و یک زمان خاص نبوده است. اما رجوع او به سمت شعرهای نسل جوان دهههای چهل و پنجاه نیز بیپیشینه بوده است.
در موسیقی افغانستان به ویژه دهههای چهل و پنجاه آثار زیادی از رجوع کمپوزرها به شعر و ادبیات پارسی را میتوان جستوجو کرد. از استاد رحیم بخش و استاد سرآهنگ شروع تا احمد ظاهر و ظاهر هویدا که برای انتخاب شعر در آهنگهای خود دیوان شاعران را ورق میزدند، دقیقا برعکس موسیقی آن زمان ایران که عمدتا با ادبیات عامیانه، محتوای عاشقانه و هر از گاهی با محتوای جنسی نشر میشد که بعدها و با سقوط نظام شاهنشاهی در آن کشور به موسیقی «مبتذل» شهرت یافت و شنیدنش نیز ممنوع گردید.
حساسیت احمد ظاهر در انتخاب شعر
«ز چه جوهر آفریدی، دل داغدار ما را؟ – که هزار لاله پوشد، پس از این مزار ما را» شاید یکی از نخستین ابیات یک شعر بود که با آن آشنا شده بودم. در آن زمان به خوبی میدانستم که این شعر از سیمین بهبهانی است، آن شعر از فروغ فرخزاد و شعر دیگر از فریدون مشیری است. اما بعدها فهمیدم که احمدظاهر انتخاب اشعارش را محدود به جغرافیای خاص نکرده بود و شاید این یکی از اصلیترین دلایلی است که محبوبیت احمدظاهر محدود به جغرافیایی به نام افغانستان نمانده است.
احمدظاهر به شعر سیمین بهبانی مشهود است. سیمین بهبهانی از پرآوازهترین شاعران زن ایران بود که به تاریخ ٢٨ اسد ١٣٩٣ در سن ٨٧ سالگی درگذشت. شاعری که بُرّندهترین، صریحترین و امیدبخشترین آثار را از خود بر جا گذاشت.
در آهنگهای احمدظاهر شعر ضعیف و کمرمق را کمتر میتوان یافت و حتا به عبارتی نمیتوان پیدا کرد، احمدظاهر بهترین غزلها را بر میگزید و موزونترین اشعار را انتخاب میکرد. مشخص است که او در انتخاب شعر برای آهنگهایش بسیار حساس بوده است و بهترین شعرها را برگزیده است. انتخاب شعر، تصنیف، کمپوز و موسیقی آهنگهای احمد ظاهر یکی از اصلیترین ویژهگیهایی است که صدای او را از چهار دهه به اینسو هنوز هم تازه و امروزی نگه داشته است.
انتخاب شعر توسط احمد ظاهر برای اشعارش نشان میدهد که او مطالعه گسترده ادبی، فراخبینی خوب و فهم ادبی داشته و در دهههایی که دسترسی به محتویات ادبی، مانند امروز ساده و آسان نبوده، کتاب به کتاب و صفحه به صفحه به جستوجوی، قویترین، فصیحترین و شیواترین شعرها میپرداخته است.
در این میان سیمین بهبهانی غزلسرایی بود که با ابداع اوزان تازه و نوآوری در غزل، به رساترین صدای شعر معاصر فارسی بدل گردید و شعر سیمین در واقع سرشار از قدرت تخیل بینظیر است. هر چند سیمین بهبانی در ایران به عنوان یک شاعر مبارز و متعلق به جریان روشنفکری، شهرت بهسزایی در میان سیاسیون و فرهنگیهای ایرانی دارد اما بهبانی را احمدظاهر در افغانستان به شاعری شناخته شدهتر بدل کرده است. بهبهانی در ایران در میان همه نسلها شناخته شده نیست اما او را در افغانستان بیشمارند کسانی که به یُمن استفاده از اشعارش در موسیقی احمد ظاهر میشناسند.
البته در این میان، مردم زیادی در افغانستان زندهگی میکنند که برخی از شعرهای سیمین بهبهانی را در حافظه دارند، اما نمیدانند که شاعرش کیست و توسط چه کسی سروده شده است. به وضوح و با قدرت میتوانم ادعا کنم که کمتر شهروند بالای ۱۵ تا ۱۷ سال افغانستان را میتوان جُستوجو کرد که شعر «چون درخت فروردین – پرشکوفه شد جانم» را حفظ نداشته باشد.
چون درخت فرودین، پر شکوفه شد جانم
دامنی ز گل دارم بر چه کس بیفشانم
ای نسیم جان پرور امشب از برم بگذر
ورنه این چنین پرگل تا سحر نمی مانم
این آهنگ احمدظاهر، یکی از محبوبترین آهنگهاست و شعر آن از سیمین بهبهانی است. اتفاقا برخی از بهترین و محبوبترین آهنگهای احمدظاهر، با اشعار سیمین بهبهانی کمپوز شده است. مانند آهنگ «وای من بیهودهام، بیهوده ام درکار ها» و یا آهنگ «آسمان خالیست خالی، روشنانش را کی بُرد؟» و یا هم آهنگ «گفتی که میبوسم تو را، گفتم تمنا میکنم» – همه اینها از محبوبترین آهنگهای احمدظاهر و اشعارش از سمیمین بهبهانی است.
اگر بخواهیم، فهرست بلندبالاتری از شعرهایی سیمین بهبهانی که توسط احمدظاهر کمپوز شده است را بنویسیم میتوان به آهنگهای چون «ز چه جوهر آفریدی دل داغدار ما را»، «ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا»، «خواهم چو راز پنهان از من اثر نباشد» و «گفتم که میخواهم تو را، باور مکن باور مکن» اشاره کرد.
به هر روی، به جز سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و شاعران پرآوازه دیگر، شعرهایی را در آهنگهای احمدظاهر میتوان یافت که شاعرانش، خیلی شناخته شده نیستند و یا به مرور زمان – شاعران این شعرها از اذهان پاک شدهاند، غفران بدخشانی در مقالهای که در سال ۱۳۹۸ منتشر ساخته به این عقیده است که شاعران فراوانی اند که آنها را از طریق آهنگهای احمد ظاهر میشناسیم. به گفته او، بیشتر این شاعران که ایرانی و تاجیک بودهاند، به کابل رفتوآمد داشتهاند و با احمد ظاهر و نینواز و استاد سرآهنگ شبنشینی میکردهاند.
احمد ظاهر از شاعران کلاسیک گرفته تا شاعران معاصر؛ از رودکی گرفته تا مولوی و حافظ و سعدی و خاقانی و صائب و امیر خسرو و فرخی یزدی و شهریار و عماد خراسانی و نادرپور و استاد خلیلی و معینی کرمانشاهی و … شاید از بیشتر از صد شاعر پارسیگو از ایران، هند و افغانستان و تاجیکستان شعری را در آهنگهایش خوانده است.
https://newafg.com/?p=51